در پاسخ ایشان نوشتم، باید بگویم: اولا این قانون بسیار خوب است چون بهجای رکود و رخوت، نوآوری و نشاط میآورد. دوم این که، اگر انقلاب و حکومت اسلامی و دولتهای جمهوری اسلامی ایران توان و قدرت و شایستگی و به زبان عامیانه جربزه تربیت مدیران لایق و مومن نداشته که بتوانند کشور را انقلابی و ملی اداره کنند، مشکل مردم ایثارگر پای کار نیست که مجبور باشند سالها عکسهای تکراری بهدرد نخور ببیند که جز ضرر هیچ فایدهای برای کشور و انقلاب و مردم نداشتند؟
در این ۴۰ سال گذشته و بهخصوص ۳۰ سال پس از جنگ باید به فکر امروز میبودیم که متاسفانه آقایان به فکر باندبازی و فساد و کنز و شکم و... بودند اما به فکر انقلاب و مردم و کار و مهمتر از همه اینها تربیت انسانهای شایسته و وارسته برای خدمت و توسعه یافتگی کشور نبودند. نتیجهاش همین است همه چیز بههم ریخته و هیچ کس سرجای خودش نیست و بهخاطر تشر یک گانگستر در آن طرف دنیا و بیتدبیری خودمان اینجا و در کشورمان سفرههای مردم کوچک و کوچکتر شده است.
در ادامه نوشتم: مطمئن باشید فردا باید در مقابل خدا و قرآن و پیامبر خدا و ائمه معصومین علیهم الصلوه و السلام و مردمی که به شما و سلف شما اعتماد کردند پاسخگو باشید. حقیقتاً با شنیدن این حرفها و بیکفایتیها ناراحت میشویم که چرا یک سری مدیر مثل کالای تاریخ مصرف گذشته باید سرکار باشند. اگر واقعا احساس میشود خیلی خوب و بهدرد بخور هستند میتوانند در قالب قراردادهای مشخص و شفاف ساعتی مشاوره دهند اما دیگر نمیتواند مجری باشند.
نوشتم: باور کنید مردم از این قانون خوشحال و امیدوارند و شما هم با این حرفها، خوشحالی و امید مردم را خراب نکنید.