اهالى حجاز، به ویژه قبیله معروف «قریش» پیش از ظهور اسلام، نسبت به زیارت خانه خدا و حرام دانستن چهار ماه از ایّام سال قمرى که از سنت هاى بر جاى مانده از حضرت ابراهیم علیه السّلام و فرزندش اسماعیل علیه السّلام بود، مرتکب تحریف و تغییر در احکام الهى و عمل نمودن به هواهاى نفسانى خود مى شدند.
آنان چون مردمى جنگجوى، قبیله گرا و فاقد تشکیلات حکومتى و دولت بودند، در بیشتر سال به تاراج دارایى ها، جنگ و خون ریزى یکدیگر و سایر ساکنان شبه جزیره مى پرداختند و امنیت جامعه را به کلى از میان مى بردند.
از سوى دیگر ناچار بودند که به خاطر پاى بندى به سنّت آبا و اجدادى خویش، چهار ماه حرام را تحمل کنند و در این مدت از جنگ و خون ریزى و غارتگرى دست بردارند.
پس از مدتى، تحمل سه ماه حرام (یعنى: ذى قعده، ذى حجه و محرم) که پشت سر هم بودند، بر آنان دشوار آمد و در صدد تغییر آن برآمدند.
آنان تصمیم گرفتند که حرمت ماه ذى قعده و ذى حجه را نگه دارند و این دو ماه را جهت زیارت خانه خدا براى ساکنان شبه جزیره در امنیت نگه دارند، ولى بر خلاف سنت ابراهیمى، حرمت ماه محرم را شکسته و آن را براى خود مباح سازند و در این ماه، بسان ماه هاى دیگر سال به جنگ و غارتگرى بپردازند و به جاى آن، ماه صفر را حرام نمایند.
بدین جهت، مدتى ماه صفر در نزد آنان، از جمله ماه هاى حرام بوده است.
هم چنین آنان دست کارى دیگرى در ماه هاى حرام کرده بودند و آن عبارت بود از این که هر ماه حرام را دو سال حرام مى دانستند و ماه هاى دیگر را حلال مى شمردند. به عنوان مثال، دو سال پشت سر هم، ماه محرم را ماه حرام و ماه زیارت مى دانستند و ماه هاى دیگر را براى خویش مباح مى نمودند و سپس دو سال بعد، ماه صفر را ماه زیارت و ماه حرام مى دانستند و سایر ماه ها را حلال و مباح مى شمردند. تا این که حج آنان در حجة الوداع که آخرین سفر زیارتى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به مکه معظمه بود،مصادف شد با ماه ذى الحجّه، و در این ماه مسلمانان حج واجب و زیارت خانه خدا را به جاى آوردند و به دستور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله این ماه براى همیشه ماه زیارتى خانه خدا و حج واجب تعیین گردید.
برخورد قرآن کریم با تحریف هاى مشرکان قریش
قرآن کریم که کامل ترین کتاب آسمانى است، تحریف هاى پدید آمده از سوى مشرکان قریش در تغییر و تبدیل ماه حرام و دست کارى در احکام الهى را به رسمیت نشناخت و آن را محکوم کرد.
در سوره مائده، خطاب به مؤ منان فرمود: یا اَیُّهَا الَّذینَ امَنوُا لا تُحِلّوُا شَعائِرَ اللّهِ وَ لَا الشَّهْرَ الْحَرامَ...
اى کسانى که ایمان آورده اید، شعائر الهى و ماه حرام را بر خود حلال و مباح نسازید.
در سوره توبه، این موضوع را به صورتى روشن تر بیان کرد و کردار مشرکان و کافران را تقبیح نمود: إ نَّمَا النَّسیئىُ زِیادَةٌ فِى الْکُفرِ یُضَلُّ بِهِ الَّذینَ کَفَروُا یُحِلُّونَهُ عاما وَ یُحَرِّمُونَهُ عاما لِیوُا طِئوُا عِدَّةَ ما حرَّمَ اللّهُ، فَیُحِلُّوا ما حَرَّمَ اللّهُ زُیِّنَ لَهُمْ سُوءُ اَعْمالِهِمْ.
همانا فراموشى (نسبت به ماه هاى حرام) در کفر (عصرجاهلیت) بسیار بود که به واسطه آن گمراه مى شدند آنانى که کفر را پیشه خود کرده بودند. به طورى که (آن ها را) در سالى حلال و در سال دیگر حرام مى شمردند تا پایمال کنند شمار آن چه (از ماه ها) را که خدا حرام کرده است. پس آنان، مباح مى کردند آن چه را که خدا حرام کرده بود. (بدین ترتیب) کردار زشتشان برآنان آراسته مى گردید.
قرآن کریم بسان سنّت ابراهیمى، تنها ماههاى ذى قعده، ذى حجّه، محرّم و رجب را حرام و ماه هاى زیارت دانسته است.
برگرفته از کتاب روزشمار تاریخ اسلام "ماه صفر"، تالیف سید تقی واردی / 62