بسته شدن کتابفروشیها، نتیجهی یک نوع رکود فرهنگی است که در حوزه سینما و به خصوص و نشر کتابهای ادبی بیشتر به چشم میآید. در حوزه ادبیات این موضوع نتیجهی چند سال تنگنظری است که باعث پایین آمدن انتشار کتابها شدهاست.
طبیعی است ، وقتی کتاب کمتر منتشر میشود، رغبت مخاطبان هم به خواندن کتاب کمتر خواهد شد. حضور روزافزون ماهوارهها و سیدی فیلمهای خارجی نیز مردم را از کتاب خواندن دور میکند و کتابفروشیها هم به طبع آن، دچار مشکل میشوند.
با همه این حرفها اما، بسته شدن کتابفروشیها، مختص کتابفروشیهای راستهی کریمخان نیست، شاید چون این کتابفروشیها خودشان ناشر هم هستند، موضوع اینقدر اهمیت یافته و به چشم آمده، و گرنه در سالها گذشته کتابفروشیهای زیادی بسته شدهاند.
طی 5 یا 10 سال اخیر، در مقابل کتابفروشیهایی که بسته شدهاند، کمتر دیدهایم -در گوشه و کنار این شهر- کتابفروشی افتتاح شود و راحت بتواند سرپای خودش بایستد.
در واقع می توان گفت، تعداد کتابفروشیهای ما به نسبت زیاد شدن جمعیت، افزایش نیافته است، حتی می شود گفت که افزایش تعداد متابفروشی ها نسبت به 30 سال پیش تقریبا صفر است. به نظرم این مساله ادامه روندی است که میتواند برای ما یک هشداری جدی باشد.
البته بعید میدانم دولت یا دستگاههای فرهنگی، مسالهای با بسته شدن کتابفروشیها داشته باشند، چرا که اگر برایشان این موضوع مهم بود، هم سختگیری نمیکردند و هم زمینه را برای کتاب تبلیغ فراهم میساختند.ما برنامهای تلویزیونی نداریم که اخبار کتاب های ادبی را پخش کند اما در مقابل کلی برنامه خبری ورزشی داریم.
گمان نمیکنم اینها برای حکومتی که داعیهی فرهنگی دارد، آمار چندان جالبی باشد. همه اینها را باید در کنار همدیگر دید. طبیعی است که این روند منجر به کتاب نخواندن مردم رو آوردن آنها به ماهواره میشود.
تعطیل شدن کتابفروشیهای کریمخان به نوعی نشان دهنده رکود کاری ناشران است و یک زنگ خطر بزرگ برای همه.
خیابانهای کریمخان و بلوار کشاورز میتوانستند به یک محله و راسته فرهنگی تبدیل شوند اما این اتفاق متاسفانه به شکل دیگری می افتد و آرام آرام کتابفروشیها از این محل دارند می روند.
52