زینب کاظم خواه: داستان ما و تعطیلی کتابفروشیها داستان تازهای نیست. سالهای سال است که در گوشه و کنار ایران و تهران این اتفاق رخ میدهد و کتابفروشیهای کوچک و بزرگ تعطیل میشوند و جای خود را به فروشگاههای دیگری میدهند.
با این حال اما موج تعطیلی کتابفروشیهای خیابان کریمخان زند حکایت دیگری دارد. این خیابان که از اوایل دهه 60 به پاتوق برخی از ناشران و کتابفروشیهایشان تبدیل شد،این روز ها به نظر میرسد جای خوبی برای ناشران و کتابفروشها نیست.
کتاب پارت که زمانی در این محل فعالیت میکرد جای خود را به یک کبابی داده و نشر نی هم کرکرههای کتابفروشیاش را پایین کشیده و تصمیم گرفته کتابفروشی اش را جای دیگر راه بیندازد.
البته این همه ماجرا نیست، چراکه برخی از کتابفروشیهای دیگر این خیابان هم مشغول مذاکره هستند تا مغازههایشان را بفروشند و کتابفروشیهایشان را تعطیل کنند.نمونه اش کتابفروشیهای ثالث،آبی و ویستار.
از بازار تا کریمخان
کتابفروشیها هم مثل صنفهای دیگر در تهران ،از قدیم برای خودشان راستههای خاصی داشتهاند، اما بر خلاف برخی از اصناف راسته کتابفروشها طی دهههای اخیر مدام تغییر کرده و از جایی به جای دیگری رفتهاست.
اوایل دور و بر بازار تهران جای مناسبی برای کتابفروش ها بود و بعد گذرشان به خیابان جمهوری و اطراف مخبر الدوله افتاد.
در دهه 50 اما کتابفروشها ترجیح دادند به خیابان انقلاب بیایند تا راحت تر در دسترس مخاطبانشان -که بخش عمدهای از آنها دانشجو - بودند قرار بگیرند.به تدریج کتابفروشیهای خیابان انقلاب به فروش کتابهای درسی و کمک درسی دانشگاهی روی آوردند و برخی از ناشران هم تصمیم گرفتند در جای دیگری کتابفروشیشان را دایر کنند.
سال 1361 اولین کتابفروشی در خیابان کریمخان زند راه افتاد.این کتابفروشی،«کتاب گویا » بود که بیشتر در زمینه انتشار کتابهای هنری فعالیت میکرد.بعد ها هم کتابفروشیهای دیگری در این مکان کارشان را شروع کردند،مثل کتابفروشی نشر چشمه .
انتخاب این خیابان برای راه اندازی کتابفروشی دلایل مختلفی داشت. از نزدیک بودن به دانشگاههای مختلف گرفته تا ساکنان محلی که همه از قشر متوسط بودند و خریدار اصلی کتابهای ادبی و علوم انسانی.رفته رفته هرچقدر گرایش کتابفروشیهای انقلاب به فروش کتابهای کمک درسی و دانشگاهی زیاد شد،کتاب فروشیهایی در خیابان کریمخان زند راه افتادند که تمرکز کارشان فروش کتابهای ادبی،علوم انسانی،هنری و فلسفی بود.نشر ثالث هم یکی از ناشرانی بود که در دهه 80 تصمیم گرفت به این خیابان بیاید و کتابفروشی اش را راه بیندازد.
سرقفلیهای بالا و تمایل کم به ماندن
خیابانی که روزی برای ناشران مشتری میآورد،حالا به نظر میرسد که دیگر روی خوشی به ناشران نشان نمیدهد.برخی از این خیابان رفتهاند و برخی هم در حال رایزنی هستند تا ملکشان را بفروشند و خیال خودشان را راحت کنند.
این جا هم مساله اصلی به کم شدن مشتری و صرف نکردن کار در زمینه کتابفروشی باز میگردد. مشتری که نباشد و سرقفلیها هم بالا رفته باشند،خود به خود انگیزه برای ماندن کم می شود.
نادر قدیانی رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران،به خبر آنلاین می گوید که تعطیلی این کتابفروشیها تازه آغاز ماجراست.«از مدتها پیش خبرگان نشر نسبت به این مساله هشدار داده بودند،اما جدی گرفته نشد.»
کتابفروشان و ناشرانی هم که تصمیم گرفته اند از کریمخان بروند،بیشتر برای این تصمیم شان دلایل اقتصادی دارند.از یک سو دخل و خرج ها نمیخواند و از سوی دیگر سخت گیریهایی که در زمینه صدور مجوز وجود دارد عملا خیلیها را به این نتیجه رسانده که باید عطای این کار را به لقایش ببخشند.
مشکل همیشگی
موج تعطیلی کتابفروشی ها در شرایطی ادامه دارد که کارشناسان حوزه نشر طی دهههای اخیر یکی از مشکلات صنعت نشر در ایران را کمبود کتابفروشی ها می دانند.
وقتی تعداد ناشران ما به مراتب بیشتر از تعداد کتابفروشی هاست عملا کتاب در دسترس نیست.حالا همین کتابفروشیها هم که تعطیل شوند مشکل بیشتر هم می شود.باید منتظر ماند و دید که آخر و عاقبت این صنف در این شرایط به کجا میانجامد.
52