جعفر گلابی: احتمالا اگر روزنامه ها نبودند و اینترنت از راه نمی رسید و موبایل ها روز به روز راه های ارتباط مجازی را گسترده تر نمی کردند صدا و سیما تا ابد به مونولوگ خود ادامه می داد و تنها یک صدا تا پستوی خانهها شنیده می شد. واقعیت آن است که ما از دنیای گسترده رسانه ای عقب هستیم و برای همین است که فضای ارتباطی از طریق موبایلها در ایران حجمی عظیم پیدا کرده و بهوسیله اطلاعرسانی مسلط تبدیل شده است.
چون روزنامه ها با انواع محدودیتها روبرو هستند و در حال حاضر با مشکلات شدید مالی هم دست به گریبان شدهاند فاصله میان تک رسانه ملی با ارتباطهای موبایلی بشدت افزایش پیدا کرده است. دیگر کمتر کسی را میتوان در خیابان و خانه، در دشت و صحرا و در شهرها و روستاها یافت که موبایلی در دستش نباشد و آخرین خبرهای جهان را به صورت لحظه ای دریافت نکند و خود در اظهار نظرها شریک نشود. فضای قطبی موجود نتیجه انحصار رسانهای در دست صدا و سیما و عملکرد ضعیف و یک سویه اوست.
رئیس جمهورمحترم بدرستی گفته اند "... فقط یک صدا و سیمای دولتی داریم و مردم برای دسترسی آزادانهتر به اطلاعات به استفاده از موبایل و دسترسی به فضای مجازی از طریق آن، هجوم آورده اند و لذا شاهد بروز تورم در استفاده از موبایل و فضای مجازی هستیم. اگر گروهها و دستههای مختلف در کشور رادیو و تلویزیون داشتند، بخشی از حرف و سخن خود را از آن طریق بیان میکردند و آن وقت به طور طبیعی این تورم در زمینه استفاده از موبایل و فضای مجازی بوجود نمیآمد. "
برخلاف بسیاری از کشورها ما از رادیو و تلویزیون های خصوصی محروم بوده وهستیم و از دره ای گذشته ایم که باید از این طریق پر می شد .افزون بر روزنامه های آزاد ، رادیو و تلویزیونهای خصوصی که نظارت بر آنها امکانپذیر است میتوانند و میتوانستند فضای رسانهای را متعادل و توسعه دهند. رسانههای نخبهگرایی که قطعا سطح دانش و آگاهی و فرهنگ جامعه را ارتقا میدهند و فضای نابسامان و پر از ناهنجارهای مختلف کنونی را به حداقل میرساندند . راه آزادی رسانهای راهی محتوم و گریزناپذیر است و همین حالا هم برای باز کردن فضای گفتگو و تعامل و کثرتگرا دیر شده است . ما از ناحیه سخن گفتنهای یک جانبه ، ارائه طریق های یک سویه خسارتهای بسیار دیده ایم ، اگر اشتباهات فراوان در مدیریتها و تصمیم گیریها وجود داشته یکی از عواملش همین بسته بودن فضای رسانه ای بوده است، گسترش فساد اقتصادی در نبود رسانههای مستقل و پرسشگر پدید می آید و اقبال به رسانه های بیگانه در نبود تغذیه کننده رسانه ای داخلی شکل می گیرد. جالب است که در این میان خود صدا و سیما هم با داشتن میدانی بی رقیب به تکلف و کندی و سکون گرفتار و شاهد ریزش مخاطبانش شد .
در فضای باز سیاسی و رسانهای مردم مشق تعامل و تحمل میکنند و بسیاری از اختلافها در سطح گفتگو باقی میماند و خسارتهای عملی ببار نمیآید. از سالهای دور اکثر دلسوزان و صاحبنظران از مضرات متنوع محدودیت رسانهها گفتند و نوشتند ولی توجهی به آن صورت نگرفت و برای نمونه دیدیم که در نا آرامیهای دی ماه سال ۹۶ چگونه شبکه های ماهواره ای فضای رسانه ای را در دست گرفتند و بر التهابات و تشنجها دامن زدند و چنان شد که حتی برخی از سردمداران کوته بین غربی خواسته یا نا خواسته فریب خوردند و گفتند که همه شهرهای ایران در گیر شورش و بلوا هستند!
اتفاقا در همین ماجرا کاربران وطن دوست با همه توان خود در فضای مجازی نقش آفرینی کردند چنانچه به جرات میتوان گفت یکی از دلایل عدم پیوستن قاطبه مردم به آشوبهای مذکور همین روشنگریها بود که در غیاب صداوسیمای کلیشهگرا موثر واقع شدند و همگان دانستند که راه رفع عیبها و نابسامانیها و تعالی کشور درگیری و خشونت و آشوب نیست. اگر امروز رفته رفته روشن میشود که حتی مصلحت سیستم کنونی این نیست که فضای آزاد رسانهای همچنان مثل گذشته انحصاری باشد با اجماع همه عقلا وجناحها و تصمیمگیران میتوان زمینه و بستر قانونی آن را فراهم کرد و موانع آنرا برطرف ساخت و تعادل و ثبات و پویایی را به فضای رسانه ای کشور بازگرداند.
۲۴۱۲۴۱