سالها از آن سینمای پاستوریزه و بدون حاشیه سپری شده است و حالا تعداد زیادی حتی از داخل سینما برای حاشیهسازی پول خرج میکنند. اما مشکل اینجاست که حاشیهسازان حد و مرزی برای کار خود ندارند. آنها به راحتی اتهام میزنند. افرادی را روی سیبل قرار میدهند و مدام و بدون دلیل به آنها میتازند. از این کار هیچ ابایی ندارند. اتهاماتشان هم به جایی نمیرسد و فقط هر از چندگاهی سروصدا به پا میکنند و خاموش میشوند. اما چون کاری غیر از آن ندارند، مدام آن را تکرار میکنند. به این دلیل که رزق و روزیشان هم از این کار تامین میشود. بدون آن نه موجودیت در سینما دارند و نه کسی از حضور آنها باخبر میشود. ذاتشان با حاشیه و جنجال عجین شده و بدون آن تعریفنشده باقی میمانند.
یک روز به فلان بازیگر و کارگردان گیر میدهند، روزی دیگر به دستمزدشان و فردایش به سرمایههایی که مشکوک میخوانند. این آخری مدتهاست که در سینمای ایران تکرار و تکرار میشود. تا جایی که مدیران سینمایی هم به میدان آمدند، قوه قضاییه و دادستان کل کشور هم درباره آن اظهار نظر کردند. نام و سابقه تعدادی از آنهایی که این سرمایهها را به سینما آورده بودند، فاش شد، مورد تعقیب قرار گرفتند و در آخر هم به زندان افتادند و مراحل قانونی مربوط به اتهامات و جرایم خود را طی میکنند. با همکاری وزارت ارشاد و قوه قضاییه دستشان رو شد و منبع سرمایههاشان مشخص. اما این بحث سرمایههای مشکوک هنوز تمام نشده است. اگر فردی دست به تولید در سینمای ایران بزند و بخواهد به فیلمسازان جوان و تازهکار میدان دهد، بدون هیچ درنگی به او اتهام استفاده از سرمایه مشکوک میزنند. بدون اینکه اطلاعی از سابقه و پیشینه او داشته باشند. چرا؟ چون اتهام زدن راحتتر از تحقیق و بررسی درباره سابقه افراد است و اتفاقا این اتهامات زود فراگیر میشود و هم خبرش کلیک بیشتری میخوردند و هم راحتتر جنجال به پا میکند و این همانی است که حاشیهسازان میخواهند و اتفاقا بعضی از آنها برای آن پول میگیرند.
از آن سو چون این اتهامات در بیشتر موارد پیگیری قضایی هم نمیشود و فرد متهم در پی اعاده حیثیت خود نیست آنها جریتر شده و بیشتر به او میتازند. این اتفاق در جایی مانند کشور ما رخ میدهد و گرنه اتهام زدن به افراد بدون دلیل و مستندات در بیشتر کشورها مجازات و جریمههای سختی در پی دارد . این حاشیهسازان اکثرا برای فرار از تعقیب قضایی بدون آوردن نام و نشانی درست از این افراد اتهام میزنند، درحالیکه اگر دارای مستندات و مدارک درست و حسابی باشند، نباید ترسی از آوردن نام فرد داشته باشند و با یقین و اطمینان او را معرفی میکنند تا قوه قضاییه بتواند آنها را مورد تعقیب قرار دهد و سازمان سینمایی از ادامه همکاری با آنها منصرف شود. اما چون مستنداتی در دست آنها نیست، نه اتهاماتشان محلی از اعراب دارد و نه جنجالشان کار به جایی میبرد.
اینها همه در حالی است که آنها به راحتی میتواند از عقبه و سابقه افرادی که به سینما و شبکه نمایش خانگی وارد میشوند، سرآوردند. افرادی مانند بابک زنجانی و محمد امامی پیش از آنکه تحت تعقیب قرار گیرند در نزد اهالی سینما چهره موجه و مورداطمینانی نبودند. تهیهکنندگان آنها را به راحتی در جمع خود نمیپذیرفتند و با آنها عکس یادگاری نمیگرفتند. تهیهکنندگان سینما شم قوی در تشخیص سرمایههای سالم یا مشکوک و بیاعتبار و پشتوانه دارند و به خوبی میدانند چقدر میتوان به سرمایه یک شخص اطمینان داشت. با اینکه تهیهکنندگان تشکلهای متفاوتی دارند اما سابقه و شناخت آنان از افراد میتواند در تشخیص سالم بدون یا نبودن سرمایه حرف اول را بزند، حتی پیش از آنکه وزارت ارشاد وارد کار شود. پس طبیعی است که اگر سرمایهگذاری موفق به تولید چند فیلم به همراه همین تهیهکنندگان شده است، نتوان به راحتی به آن انگ زد و آنها را مشکوک خطاب کرد. این اتهام سنگینی است که پیش از سرمایهگذار دامن تهیهکننده را هم میگیرد و او را درگیر حاشیههایی میکند که برایش بیهزینه نخواهد بود. به همین دلیل است که تهیهکنندگان بیمحابا دست به کاری نمیزنند و با اطمینان وارد این عرصه میشوند. بنابراین تا زمانی که اتهامی ثابت نشده است، نمیتوان همه را به یک چوب راند و همه را متهم و مجرم خواند.
با بالا رفتن هزینهها در سالهای اخیر در سینمای ایران چارهای جز ورود سرمایه از خارج از سینما به این عرصه وجود ندارد. وزارت ارشاد به دنبال این است که با تشکیل یک تشکل تهیهکنندگی واحد، راه را بر ورود سرمایههای مشکوک ببندد. تهیهکنندگان به خوبی میدانند که نباید مانع از ورود سرمایه به سینما شوند. آنها خود به دنبال جذب سرمایه و اسپانسر هستند و از اینکه فردی بتواند سرمایه تولید فیلم را به سینما بیاورد، استقبال میکنند چراکه بدون این سرمایهها نه آنها و نه دولت توان تولید فیلم را به اندازه ظرفیت سینمای ایران هم نخواهد داشت. به همین دلیل است که بسیاری از آنها فیلمهای خود را به پشتوانه همین سرمایهها ساختند و سازمان سینمایی هم اواخر سال گذشته لیستی از همین سرمایهگذاران و تهیهکنندگان منتشر کرد که نشان میداد، سینمای ایران با حمایت همین سرمایهها سرپا ایستاده است و بدون آنها میزان تولید سینمای ایران به انگشتان دو دست هم نمیرسد.
دولت حالا به تنهایی نمیتواند هزینههای تولید یک فیلم را تقبل کند و در پروژههای سینمایی که با حمایت دولت ساخته میشود، بیش از یک نهاد دولتی به عنوان سرمایهگذار حضور دارند و این فیلمها با مشارکت چند نهاد ساخته شده و به اکران درمیآیند. امسال به گفته رهبر انقلاب، سال رونق تولید نامیده شده، این تولید همه جانبه باید در سینما هم اتفاق بیفتد پس چارهای جز استقبال از سرمایههای خارج از سینما نیست. تنها وظیفه تهیهکنندگان و مدیران سینمایی حساستر شده که باید ورود این سرمایهها را ضابطهمند کنند و سره از ناسره را تشخیص دهند. برای تهیهکنندگان که این کار زیاد دشوار نیست و باتجربههای این حرفه با دیدن سرمایهگذار و رفتار و شخصیت او به راحتی میتوانند از عقبه او مطلع شوند. مهم این است که برای آنها اهمیت داشته باشد که هر سرمایهداری ولو اینکه توانایی وارد کردن پول زیادی به سینما را داشته باشد، وارد این عرصه نشود و سرمایهدار از میزان سرمایهاش برای آنها مهمتر باشد. آن وقت است که همه از ورود سرمایههای سالم به سینما منتفع میشوند و در سال رونق تولید، فیلمهایی در سینمای ایران تولید میشود که میتوان از پاک بودن سرمایه آنها اطمینان داشت.
۵۷۵۷