رامتین شهبازی

چند سال پیش بود که نمایش فیلم «اشکان و انگشتر متبرک» ساخته شهرام مکری در جشنواره فیلم فجر همگان را به وجد آورد. چند سال پیش از آن هم هیچکس فکر نمی​کرد، بوتیک به کارگردانی حمید نعمت الله مایه حسرت آن​هایی شود که خواب شبانه را به تماشای این فیلم در آخرین سانس​های یک شب زمستانی سینمااستقلال ترجیح داده بودند .

امسال هم این اتفاق تکرار شد. راستش قرار بود در روز سوم سانس صبح سالن برج میلاد فیلم سالیان دور حمید فرخ نژاد اکران شود که خبر دادند قصه «داود و قمری» جای آن را گرفته است. هیچ نامی از این فیلم نشنیده بودم، تا اینکه فهمیدم کارگردان فیلم آیدا پناهنده و تهیه کننده آن کیانوش عیاری است.

 پناهنده را از دورانی می​شناختم که فیلم کوتاه می​ساخت و دو فیلم «روشنایی​های شهر» و «تاج خروس» او را بسیار پسندیده بودم. او در روشنایی​های شهر نشان داد که می​داند چگونه می​توان لحظات مرده زندگی را نمایشی کرد. این اتفاق تا اندازه زیادی در قصه «داوود و قمری» نیز رخ داده است. فیلم به زندگی یک صدابردار می​پردازد که باید در یک بازه زمانی مشخص صدای یک قمری را ضبط کند، اما در این راه با مشکلات بسیاری مواجه می​شود. مشکلات داوود از جنس مشکلات روزمره همه ماست. مشکلاتی که خوب دراماتیزه شده​است.

فیلم پناهنده در عرض بسیط نمی​شود، بلکه بسیار تلاش می​کند که در طول روایت خود را کامل کند. این شیوه به علاوه نگاه طنز آمیز وی به موقعیت​های روزمره زندگی طنز تلخی را سبب شده که به هیچ وجه تماشاگر خود را خسته نمی­کند. داستان از نقطه مناسبی آغاز می​شود، در محل​های مناسب اوج می​گیرد و فرودهایی به موقع دارد. فیلم شعار نمی​دهد و نویسندگی و کارگردانی​اش را به رخ نمی​کشد.

اگر کیانوش عیاری و کارهایش را خوب بشناسید، فیلم​های خود عیاری می​تواند نشانه خوبی باشد ، برای این​که چرا او تهیه کنندگی فیلم پناهنده را به عهده گرفته است. پناهنده یکی از استعدادهای خوب آینده کارگردانی در آینده است.

اما استعداد دوم روز سوم هومن سیدی و فیلم «آفریقا» ست. فیلمی یکدست و روان که به مخمصه زندگی سه جوان می پردازد. سه ضد قهرمان امروزی که در وضعیت زندگی خود گرفتار آمده اند. آنها که نتوانسته​اند ماموریت خود را در تعقیب و دستگیری یک آدم شرور انجام دهند، از سوی رئیس محکوم می​شوند به محلی در لواسان به نام آفریقا بروند.

این خانه محصور در واقع همان شرایط زندگی این آدم​هاست. سیدی در نخستین تجربه سینمایی خود سعی کرده تا این روابط را در باور پذیر ترین شکل ممکن عرضه کند. البته این فیلم فقط یک کارگردان موفق ندارد. علی تبریزی مدیر تصویر برداری فیلم نیز تمام تلاش خود را به خرج داده تا بتواند سرگشتگی این آدم​ها را با دوربین سرکش و حرکت​های درهم شکسته به تصویر بکشد و تدوین نیز مکمل اوست.

سیدی در جایگاه فیلمنامه نویس نیز دیالوگ​هایی بسیار کارآمد نوشته​است. دیالوگ​هایی که ذره​ای از ریتم فیلم نمی​کاهد و آن را یک شکل تا انتها پیش می​برد. بازی​ها یکدست است و شهاب حسینی نشان می​دهد که تا اندازه رو به جلوست و واقعا می​توان برای یک فیلم روی او و بازی​هایش حساب کرد. دومین استعداد جدید سینمای ایران هومن سیدی است.

 52

منبع: خبرآنلاین