تاریخ انتشار: ۱۴ شهریور ۱۳۹۸ - ۰۶:۰۰

محمدرضا مهاجر

آرزو کرد عاشورا باشد و کمک برادرش کند.
 در همان لحظاتی که سم، جگرش را چنگ می زد آرزو کرد  کاش دنیای پست و نامرد کمی بیشتر مهلتش بدهد.
کمی بیش تر تا... روز واقعه... دهم محرم 61...

جگرش سوخت. نه فقط از زهر که از غصه تنهایی عاشورای برادر.

1717