به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، درحالیکه سریال «بوی باران» ابتدای همین هفته به پایان رسید اما حاشیههای آن همچنان ادامه دارد. روز گذشته وحید جلیلی به انتقاد از این سریال و البته گفتههای نویسنده آن در گفتوگوی قبلی با خبرآنلاین پرداخته بود. عباس نعمتی در پاسخ به انتقادهای تند وحید جلیلی این یادداشت را در اختیار خبرآنلاین قرار داد که در ادامه میخوانید:
جناب آقای وحید جلیلی مجددا در خصوص سریال بوی باران اظهاراتی داشتند که حقیر لازم دانستم توضیحات زیر رادر خصوص پارهای از فرمایشات ایشان ارائه کنم:
۱- مرکز تحقیقات صداوسیما به عنوان مرکز پژوهشیای که بیش از 50سال تجربه علمی دارد، مخاطبین سریال «بوی باران» را ۴۰درصد مردم ایران (چیزی حدود ۳۵میلیون نفر) اعلام نموده است. از این میان ۸۷درصد مردم از سریال رضایت زیاد داشتهاند. ۲۲درصد رضایت کم و یک درصد ناراضی بودهاند. اینطور که از واکنشهای جناب وحید جلیلی میتوان برداشت کرد، ایشان جز آن یک درصد بیننده ناراضی سریال است. برای بنده نظر این یک درصد بسیار محترم و عزیز است و از تک تکشان به دلیل اینکه نتوانستم رضایت صددرصد بینندگان را جلب کنم، عذرخواهی میکنم اما به جناب آقای جلیلی عرض میکنم، مراقب عارضه «خودمردم پنداری» باشند و فهم و قضاوت شخصی خود را عین و معیار حق ندانند. این تغییر رویکرد باعث میشود با درک یک درصدی بودن جمعیتی که در آن است، از زبان مردم یا آن ۷۸درصد که رضایتمندی زیاد داشتهاند، سخن نگوید و تصور نکند واکنش طبیعی همه به سریال مشابه واکنش ایشان است. این خطای شناختی باعث میشود درک و شناختشان از مردم، پیرامون خود و تاثیرات سریال دقیق نباشد. اینکه ایشان در متن خود کامنتهای ۷۹نفر از مخاطبین سریال را گلچین کرده و ذکر نمودهاند، به قوت استدلالشان کمک نمیکند بلکه تنها تلاشی است برای فریب ذهن خود. طبق آمار مرکز تحقیقات آن یکدرصد ناراضی از سریال که جناب جلیلی تلاش میکند نمایندگیشان را برعهده بگیرد، چندصدهزار نفر میشوند. ۸۰کامنت منفی گلچین کردن که چیزی نیست.
۲- طبق تحقیقات مرکز تحقیقات صداوسیما ۶۸درصد مخاطبین، سریال «بوی باران» را آموزنده و ۳۲درصد آموزندگی سریال را کم یا اصلا دانستهاند.
همچنین ۷۶درصد مردم داستان را جذاب، ۸۵درصد، هنرمندان را خوب و ۷۲درصد شخصیتهای داستان را باورپذیر دانستهاند.
اینکه اکثریت قاطع مردم سریال را جذاب، آموزنده با داستانی گیرا و شخصیتهایی باورپذیر و هنرمندانی خوب ارزیابی کردهاند نشان میدهد فهم جامعه و مردم از «بوی باران» با پنداشت جناب جلیلی که سریال را سادیستی، سیاه و... دانسته فاصله بسیار دارد. این شکاف عمیق پنداشت جناب جلیلی از واقعیت با واقعیت، تحلیلهای ایشان را با چالش جدی روبرو میسازد.
۳- یکی از نقدهای ایشان به سریال «بوی باران» سیاهنمایی سریال است. هرچند در این مفهوم هم مابین فهم شخصی جناب جلیلی با فهم عموم و اکثریت مردم از سریال «بوی باران» شکاف عمیقی وجود دارد، اما سئوال من این است، چگونه است که نمایش بخشی از مشکلات واقعی مردم در یک فیلم سیاهنمایی می شود، اما شیپور در دست گرفتن و اعلام صریح ناکارآمدی ۳۰ساله سازمان صداوسیما آن هم با الفاظی چنین تند که دشمنان هم جرات بیانش را ندارند، سیاهنمایی نیست؟ آیا واژگانی که ایشان برای امینترین و پاکدستترین و معقولترین امنای نظام به کار برده را دشمنان نظام در ماهوارهها به کار میبرند؟ آیا از دید مقام معظم رهبری القای ناکارآمدی دستگاههای نظام جز دسیسهها و نقشههای دشمن در جنگ نرم نیست؟ آیا از دید مقام معظم رهبری حمله به مسئولین نظام، تحقیر و تضعیف و تخفیف مسئولین، جز نقشههای دشمن در جنگ نرم نیست؟ آیا سخنان رهبری در این خصوص را نشنیدهاند؟
۴- بنده در مصاحبهای که پیشتر با خبرآنلاین داشتم، در خصوص حملات جناب آقای جلیلی عرض کردم، امیرالمومنین زمانی که ابن ملجم را در زمان بیعت دید، شعری خواندند: ارید حیاته و یرید قتلی ... من برای او زندگی میخواهم و او کشتن مرا میخواهد. جناب جلیلی با اشاره به این بخش از سخنان بنده، فرمودهاند حقیر ایشان را با ابنملجم مقایسه کردهام، یاللعجب. چطور یک نفر میتواند در این میان، عبارت امیرالمومنین و سیرهاش را نبیند، لطافت و زیبایی شعر را نبیند و تنها زشتی و تندخویی ابن ملجم را برداشت نماید؟ یعنی برای جناب جلیلی معلوم نبود مقصودم این است در مقابل بدیهایی که ایشان برای من خواسته، بنده برای ایشان آرزوی خوبی و زندگی دارم؟ یعنی خیلی غامض است که می خواستم سیره اهل بیت را به ایشان و خودم متذکر شوم که بهجای تندخویی و ترشرویی به سیره اهل بیت توجه کنیم که برای دشمنانشان هم رحمت و مروت و جوانمردی و خوبی میخواستند. در این میان ایشان برداشت کرده من میخواهم بگویم ایشان ابن ملجم است؟ العیاذ بالله. وقتی چشم و ذهن یک نفر زیبایی علی را نمیبیند اما ابن ملجم زشت را میبیند، آیا با همین چشم و نگاه به سریال «بوی باران» نگاه نکرده و خوبیها و زیباییهایش را فرو نگذاشته و تلخی و زشتیهایش را ضریب نداده؟
یا رب آن زاهد خودبین که به جز عیب ندید
دود آهیش در آئینه ادراک انداز
من از ایشان عاجزانه خواهش میکنم، دستش را هم میبوسم فقط یک دوره نقد ادبی بخواند. با جریانهای ادبی و سبکهای نقد آشنا شود. فرق نقد و تحلیل، تفاوت پرسپشن و برداشت شخصی از یک جمله و کانسپشن و مفهوم اثر و فرق تحمیل خود به اثر و تحمل کردن مفاهیم اثر را لحاظ نماید و...
۵- سیدمحمود دعایی از حضرت امام نقل میکند که در نجف رادیویی علیه شاه راهاندازی کردیم.امام به عنوان توصیه و تذکر تنها دو جمله فرمودند: «فحش ندهید. دروغ نگویید!»
ایشان با اشاره به این جمله فرمودهاند که بنده به مقام شامخ ایشان جسارت روا داشتهام و توقع داشتهام فحش ندهید و دروغ نگویید و اضافه کردهاند: «انگار فحش دادن و دروغ گفتن را هم، ارث پدری خود میدانند.»
نه برادر من، شما گویا از این نهی من خیلی رنجیدی. درست میفرمائید دروغ و فحش ارث پدری من که نیست. دوست داری بگو.
۶-جناب آقای جلیلی در بخشی از سخنان خود جملاتی زیبا از رهبر معظم انقلاب مطرح نمودند: «شما در خانهتان نشستهاید. اگر بچه همسایه بنای گریه کردن بگذارد، اعصابتان ناراحت میشود. این، امری طبیعی است. لازم نیست بچه خود آدم باشد. تلویزیون هم مثل بچه همسایه است. اعصاب انسان را با دعوا، تشنّج و گریه بیخودی خراب میکند. بیایید واقعاً برنامهریزی کنید. هم در کارهای صدا و قصّههای شب و بقیه برنامههایش و هم در کارهای سیمایی.»
بنده هم مانند جناب جلیلیدر اهمیت این جمله همداستانم و تشکر میکنم که بحث فیمابین را به این کلام معطر نمودند اما تفاوت بنده و ایشان در مصداق این بیانات است. آیا موضوعات مطرح شده در سریال «بوی باران» از جنس «گریه بچه همسایه» است؟ آیا ۱۱میلیون حاشیهنشین ، ۳/۵میلیون معتاد، دو میلیون خانواده زندانی در سال، سیصد هزار سقط جنین غیرقانونی در سال، سیصد هزار تصادف جادهای منجر به عوارض جسمی، ۱۵میلیون پرونده قضائی، از هر پنج ازدواج یک طلاق ، ۲/۵میلیون اتباع بیگانه در ایران، اخلال دشمن در سیستم ارزی کشور و ایجاد التهاب در زندگی مردم برای زمینگیر کردن نظام، مواد مخدرهای جدید مثل دستمال، چهارهزار شهید مبارزه با مواد مخدر و... از دید جناب جلیلی مصداق «گریه بچه همسایه» است ؟ وقتی بچه همسایه گریه میکند شما کاری نمیتوانید انجام بدهید و فقط اذیت میشوید اما اگر ما معتاد را در محل کار نشان دادیم و بعد یاد دادیم این فرد را به خاطر اعتیاد اخراج نکن، چون اخراج تنبیه معتاد نیست، تنبیه زن و بچهاش است، تلاش کن وارد پروسه ترک شود؛ این یک آموزش مهم و کاربردی است.
مقام معظم رهبری در یکی از دیدارهای مسئولین در خصوص آسیبهای اجتماعی فرمودند شش ماه دیگر جلسه بعدی این جلسه برگزار میشود تا دستگاهها اقدامات فوقالعادهای که در خصوص آسیبهای اجتماعی در این مدت انجام دادهاند را ذکر نمایند. یکی از مسئولین گفت ششماه دیگر می شود اواخر اردیبهشت و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری هستیم و فضا شلوغ و ذهنها درگیر است. مقام معظم رهبری فرمودند مسئله اساسی کشور این موضوعات است و انتخابات ریاست جمهوری را در کنار این موضوع، فرعی دانستند.
آیا از دید شما تحلیل موضوعات اساسی کشور جزء مصادیق «گریه بچه همسایه» است؟
مقام معظم رهبری در جلسه آسیبهای اجتماعی میفرماید همین که مسئولین مشکلات مردم را بیان کنند و توضیح دهند و مردم ببینند مسئولین مشکلات آنها را درک میکنند صبر و تحمل جامعه در تحمل سختی بالا میرود. حالا با این توصیه ایشان باید دردها و مسائل واقعی مردم را بگوییم یا خیر؟
۷- وحید جلیلی در بخشی از سخنان خود اعتراض نموده، چرا وقتی برای مستندی با قیمت ۴۰- ۵۰میلیون تومان بودجه نیست، برای «بوی باران» پانزده میلیارد بودجه هست!
هرچند بودجه بوی باران ۱۵ میلیارد نشده و عدد غلطی است اما به عرض برسانم حتی اگر صداوسیما با ۲۰میلیارد تومان «بوی باران» را ساخته بود، بیش از ده برابر آن، از آگهی درآمد کسب کرده است.
چیزی که این برادر بزرگوار مطلع نیست این است که سریال برای تلویزیون سرمایهگذاری است و خاصیت درآمدزایی دارد نه خاصیت مصرف بودجه. این قاعده کلی سریال است. حتی سریالی که ۸درصد مخاطب دارد پول خود را در میآورد. حالا اگر سریالی ۴۰درصد بیننده داشته باشد، از نظر مالی یک سرمایهگذاری پر سود است. بودجه آن مستندهایی که دلمشغولی جناب وحید جلیلی است در حقیقت از درآمد «بوی باران»ها یا «گاندو»ها تامین میشود.
8- چند سال پیش دعوت شدم تا در دفتر جناب آقای وحید جلیلی فیلمنامه تدریس کنم. سئوالی که این مدت اخیر ذهن مرا به خود مشغول کرده این است، اگر آن زمان بنده زمانم اجازه می داد و میرفتم آیا هنوز هم به من وحید جلیلی میگفت نفوذی؟ یا الان بنده به میمنت و برکت حضور در دفتر ایشان از جانبشان مفتخر به عنوان نیروی انقلاب میشدم؟ الان به نظرم بهترین زمان است تکذیب کنیم یا بگوئیم یادم نیست. کی؟ کجا؟
۹- اینطور که بنده از این مطلب وحید جلیلی متوجه شدم ایشان در ذهنش خود را با شهید آوینی و جلال آل احمد مقایسه می کند. البته شهید آوینی و جلال آل احمد هر دو هنرمند و اهل تولید اثر هنری و صاحب فکرند. جلال آل احمد اگر هزار حسن داشته باشد این عیب را داشته که در زدن مخالفش ابا نداشته و هدف وسیلهاش را توجیه میکرده.
قسمت دردناک ماجرا اینجاست که ما آن هزار حسن جلال را گذاشتهایم زمین و آن عیبش را برداشتهایم. فکر میکنیم اگر جملات را پشت هم بدوزیم لابد استدلال آوردهایم. کسی که روبهرویمان ایستاده را با هر وسیله و ابزار واژگانی از راه بدر کنیم و... مثل اینکه یک نفر فکر کند چون عمامه فردوسی بر سر بپیچد لابد فردوسی زمان است.
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاه داری و آیین سروری داند
اگر ایشان گوشه چشمی به شهید آوینی و جلال دارد بد نیست گوشه چشمی هم به محمد نوریزاد داشته باشد البته به قصد عبرت نه الگو.
۱۰- در مصاحبه ای که اینجانب با خبرآنلاین داشتم از جناب جلیلی خواهش کردم، حالا که بیش از ده سال است، دفتر و دستک و جشنواره دارند و مدعی تولید نیرو هستند، لطفا آن فیلمنامهنویسهایی که بتوانند یک سریال بنویسند و در این بیش از ده سال پرورش دادهاند را معرفی نمایند. آن سریالهای الگو که این نویسندگان مکتب جلیلی نوشتهاند را نشان دهند و نهایتا از ایشان خواستم اگر نویسندهای ندارند لطفا خودشان دست به کار شده یک سریال الگو بنویسند.
ایشان در پاسخ گفته: «به رئیس سازمان گفتم در جشنواره مردمی فیلم عمار طی حدود یک سال 700فیلمنامه رسیده است، بر فرض 690تایش هم به درد نخور! 10تایش ارزش بررسی ندارد؟
یک سالونیم از آن جلسه میگذرد و دریغ از آن که معاونت سیما یک بار سراغ آن فیلمنامهها را گرفته باشد!»
هرکسی کوچکترین شناختی از چرخه تولید آثار نمایشی یا تولید فیلمنامه یا پرورش نیرو داشته باشد از خواندن این چند خط حیرت میکند و کاملا درک میکند چرا این جشنوارهها نمیتوانند فیلمنامهنویس تولید کنند؟
فرآیند تولید نیرو را همین قدر ساده و البته غلط فرض نمودهاند. گویا دوستان شاخ غول شکستهاند که فراخوان دادهاند تا هر که طرح و فیلمنامه دارد بفرستد، از اینجا به بعد وظیفه سازمان است، آن هفتصد نفر را غربال کند و ده تای خوب را کشف کند و حالا پنج سال، ده سال روی آن سرمایهگذاری کند. خب اگر قرار بود این مراحل را سازمان طی کند و اگر میشد اینجوری به نیرو رسید، خب چوب توی کمر سازمان خورده بود، آن فراخوان را هم خودش بدهد؟ فرآیند تولید فیلمنامهنویس توسط این عزیزان دو بخش دارد:
الف) فراخوان آثار
ب) بالای سن رفتن و به هم جایزه دادن و سوت و کف و صلوات.
واقعا خسته نباشید.
عجیب این است باز این عزیزان طلبکارند و بقیه بدهکار. لابد شهید آوینی هم اینجور نیرو تربیت میکرده!
باز برمی گردم به آن سخن مولا امیرمومنان: انسان دشمن چیزی است که نمیداند.
بنده حاضرم آقای وحید جلیلی سه جوان که حوصله کنند روزی ده ساعت در یک اتاق بنشینند و بنویسند را به بنده معرفی کند سه سال بعد انشا الله سه نویسنده جوان تحویل بگیرد.(نه اینکه با وانت هفتصد تا فیلمنامه بدهد)
در پایان این شعر مولانا را تقدیم جناب وحید جلیلی میکنم:
هین تو کار خویش کن ای ارجمند
زود کایشان ریش خود برمی کنند
کارک خود میگذارد هرکسی
آب نگذارد صفا بهر خسی
خس خسانه می رود بر روی آب
آب صافی می رود بی اضطراب
258258