عرض سلام و احترام دارم به همه شما عزیزان، خاصه جناب آقای دکتر نهاوندیان بسیار عزیزم؛ این جلسه به خصوص، و سایر جلسات، یک واقعیتی را روشن میکند که آن ربط دارد با فلسفه نگرش و جهانبینی.
شما ملاحظه میکنید بنده که از سوی تمام اطباء و اطرافیانم منع شدهام، باز به فعالیت خودم، در حال بسیار بد، دارم ادامه میدهم! عزیزان! دو مطلب (کتابچه) اینجا هست که من تقدیمشان کردهام: یکی، زندگی محسن خلیلی در یک نگاه و یکی بیانیه صنعتگر؛ من به شما التماس میکنم، پاهایتان را میبوسم، اینها را بخوانید.
در جهان سوم و در دنیای در حال توسعه، هیچگاه دستاندرکاران فعالیتهای اقتصادی و بخش خصوصی، به اندازه تلاششان مأجور نمیشوند، مگر اینکه دست به رانت داشته باشند؛ ما که نداریم؛ آنچه که باعث میشود ما بتوانیم کشور را متحول کنیم، سعی شما معدود عزیزان مطلع است؛ وقتی آدم حرفهای شما را میشنود، اشک از چشمانش جاری میشود که با چه صمیمیتی و با چه دانشی میتوانید مسائلتان را تحلیل کنید.
در اتاق ایران و تهران یک تحولی اتفاق افتاده، ما باید این تحول را با همه توان، تعقیب کنیم. بخش خصوصی، وارد یک دوران انتقال شده، بیایید همگی روی فلسفهها، روی وظایف و روی نگرشهایمان کار کنیم؛ لازم است که ما در جستوجوی معنا باشیم، آن معنا هم، توسعه اقتصادی میهن عزیزمان است، توسعه به معنای اعم کلمه، توسعه پایدار؛ بنده و نوع بنده، انتخاب میشویم یا نمیشویم، ما که دست برنمیداریم؛ ما در انجمن مدیران صنایع، تصویب کردیم که یک شورای مشاورین درست کنیم متشکل از آنهایی که دیگر عضو هیأت مدیره نیستند و آنهایی که علاقهمندند؛ برای اینکه اینها مثل یک روح بیآزار غیر مداخلهگر و غیر متوقع، اینها باید فکر بدهند؛ راه نجات ما فکر است، راه نجات ما تلاش و پیگیری و اعمال عشق است؛ لذا من از محضرتان استدعا دارم که (ما باید) مأموریتهای خودمان را تجدید نظر کنیم؛ کشور، به تلاش ما و شما عزیزان، خیلی احتیاج دارد، خیلی باید بیشتر کار کنید! لذا از محضرتان استدعا میکنم که متعهد بشویم که تمام تلاشمان را در خودسازی به کار ببریم که از نوع کاندید نشدنها، از نوع کوچ مغزها و از نوع قهرکردنها و از مأیوسشدنها جلوگیری کنیم؛ من دست همگی شما را میبوسم!
/36