رئیس دولت اصلاحات با کلیدواژه «تَکرار میکنم» نیروهای اجتماعی را به حرکت در میآورد و با به حرکت در آوردن نیروهای اجتماعی زمینههای نشاط سیاسی بیشتر در جامعه ملی را حاصل مینماید. باید بر این نکته تاکید داشت که رئیس دولت اصلاحات با «تَکرار میکنم»های خود ایجاد نشاط سیاسی را از طریق حرکت دادن نیروهای اجتماعی در دو دهه گذشته تجربه کرده و امروز در جامعه بهواسطه وجود فشارهای گوناگون بر طبقات و اقشار جامعه از منظر نگرانیهای سیاسی به نوعی ما شاهد واگرایی طبقات و اقشار گوناگون اجتماع در چارچوب سیاستزدگیهای اجتماعی هستیم که منجر به نوعی واگرایی از اصلاحات نیز شده است.
این که بگوییم اصلاحات میتواند مانند گذشته به تحریک طبقات اجتماعی در جهت حضور پر نشاط سیاسی حتی در یک فضای دو قطبی نایل آید و به مانند گذشته با «تَکرار» کردن زمینه ساز این معنا باشد اکنون با چالشهای جدی روبهروست که رهبر اصلاحات نیز بدان اذعان دارد. در اینجاست که اولویت اساسی اصلاحطلبان جذب نیروهای اجتماعی از دست داده و حفظ نیروهای اجتماعی موجود خواهد بود. چرا که اگر نیروهای اجتماعی حامی موجود خود را از دست بدهند و نتوانند ریزشهای موجود را به جذب تبدیل کنند قدرت اصلی آنها کاهش خواهد یافت و رقیب در صحنه سیاست داخلی خواهد توانست بعد از گذار از این پیچ خطرناک زمینههایی فشار بیشتر را بر اصلاحات وارد کند.
در آنجاست که وقتی اصلاحطلبان نیروهای اجتماعی موجود را از دست بدهند حامیان خود را از دست داده و با از دست دادن حامیان خود قدرت خویش را کاهش یافته و تنزل یافته مشاهده خواهند کرد. پس به عقیده من اولویت اصلی اصلاحطلبان باید حفظ نیروهای اجتماعی، جذب نیروهای اجتماعی از دست داده و حتی گامی به جلوتر جذب نیروهای بیطرفی است که در جامعه تلاش کردند از فضای تنفس ناشی از وجود نوعی فضای مابین اصلاحطلبان و اصولگرایان بهرهمند شوند و اکنون زمینههایی برای جذب تفکرات دیگر در آنها نیز مشاهده میشود. فلذا این اولویت اصلاحطلبان باید به طور جدی دنبال شود. این اولویت، اولویتهایی را طلب میکند؛ بدین معنا که باید اصلاحطلبان شجاعت ایجاد فضای مثبت در گفتن سخنان به حق مردم و بیان مطالبات آنها را از دولت و حکومت دارا باشند.
اگر اصلاحطلبان نتوانند سخنگوی شجاع و گویای حق مردم در جهت استیفای حقوق آنها باشند نخواهند توانست به این مهم دست پیدا کنند. اگر گزاره ذهنی حاکم بر حرکت آینده اصلاحطلبان متوجه جذب نیروهای مردمی در طبقات و اقشار گوناگون شود از منظر عملیاتی این جذب به شجاعت وافر و رو به تزایدی در نزد اصلاحطلبان نیاز دارد که بتوانند سخنگوی نیازهای بحق مردم و مدافع آنها در جهت رسیدن به تحول مثبت در جامعه ملی برای تکاپوی بهتر سیاسی باشد.
فلذا معتقدم که اگر اصلاحطلبان نتوانند این مهم را جامه عمل بپوشند، نخواهند توانست حداقل مانند گذشته در جامعه تحرک سیاسی ایجاد کنند. اگر این اجازه را محدود کنند و نخواهد مسیر توسعه سیاسی در ادبیات علمی را بپیمایند در نهایت تالی فاسد آن نه تنها گریبانگیر اصلاحطلبان بلکه گریبانگیر سیستمی خواهد شد که این مجوزها را صادر نکرده و یا در برابر آنها مقاومت میکند و برای حل همه مسائل به اصطلاح از تئوری چکش استفاده میکند.
* تحلیلگر مسائل سیاسی
* منتشر شده در روزنامه آرمان ملی، 9 آبان 98