تاریخ انتشار: ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۰

چای‌ را ریخت توی استکان‌ها و نشست سر سفره‌.

پنیر، خرما، سبزی خوردن، گردو، نان، سوپ ... آماده بود.

چنددقیقه ای از اذان گذشته بود اما بچه‌ها و شوهرش نیامده بودند. چای ها یخ کردند که رفت سراغ موبایلش.

 ⁃ سلام مامان. با فهیمه بیرونم. افطار نمی‌آیم.

 ⁃ سلام خانم. شرکت جلسه دارم. دیروقت می‌رسم.

 ⁃ سلام. با بچه‌ها داریم می‌ریم بیرون شهر پیک‌نیک. شاید شب هم نیومدیم نگران نشید.

همه استکانهای چای یخ کرده را پشت سرهم سرکشید.

۲۴۱۲۴۱