راننده ماشینی که داشت با سرعت رد میشد زد روی ترمز.
سرش را از ماشین بیرون آورد که چیزی بگوید.
صدای اذان در آسمان پیچید. کودک، کبوتری را که روی زمین افتاده بود، برداشت.
۲۴۱۲۴۱
کودک تا دست مادر را رها کرد، دوید وسط خیابان.
راننده ماشینی که داشت با سرعت رد میشد زد روی ترمز.
سرش را از ماشین بیرون آورد که چیزی بگوید.
صدای اذان در آسمان پیچید. کودک، کبوتری را که روی زمین افتاده بود، برداشت.
۲۴۱۲۴۱