یکی از لذت بخشترین کارهای دنیا، کتاب خواندن است و خاصه خواندن رمانهای جذاب. اما این جذابیت به شروع ربطی ندارد، ماجرای کتابخوانی و رمان خوانی، زمانی جذاب میشود که همه چیز تمام شده باشد.
معمولا شروع یک کتاب کار آسانی است، خیلیها که با خودشان عهد میبندند کتابخوانی را از یک جایی شروع کنند، همیشه وقتی کتابی را شروع میکنند، بعد از ده، پانزده صفحه و یا نهایت پنجاه صفحه، آن را به بهانههای مختلف کنار میگذارند؛ درست در نقطه عطف، چون جذابیت خواندن رمان و کتاب دقیقا از همین نقطه شروع میشود، نقطه ادامه دادن و در نهایت تمام کردن آن است. حظ بردن از خواندن کتاب و رمان، لحظهای است که متوجه میشوی تعدادی صفحه را درنوردیدهای و اعداد پایین صفحه دو رقمی و سه رقمی شدهاند. این لحظهای است که شهد پیروزی زیر زبانت میآید... اصلا یکی از جذابیتها این است که هر چند وقت یکبار، کتاب را ببندی و حجم صفحاتی که خواندهای را ببینی و لذت ببری.
در همه این سالها، برنامههای تلویزیونی مختلفی در حوزه کتاب و کتابخوانی ساخته شده است، اما هیچکدام تداوم نداشتهاند، چون فاقد جذابیت بودند و مخاطب را به دنیای لذایذ کتاب و کتابخوانی پرت نمیکردند. اکثرا که نه، باید گفت همه برنامههای کتاب محور، دائم از بیرون درباره کتاب حرف میزدند، حرفهایی از جنس آقا معلمها و البته از جنس جملات کلیشهای و نخ نما شده؛ مقالاتی درباب اهمیت کتاب و کتابخوانی. از همین رو بود که تمامی این برنامهها با سر به صخره میخوردند و تداوم پیدا نمیکردند. بعد از سالها آزمون و خطا کردن در حوزه تولید برنامه در حوزه کتاب و به سرانجام نرسیدن، در نهایت فرمول ساخت یک برنامه جذاب برای کتاب و کتابخوانی در شبکه نسیم کشف شد.
شبکه نسیم با توجه به رسالت و ماموریتش با برنامه «کتاب باز» به این حوزه ورود کرد. محور اصلی ماموریت آنها برای ورود این بود که برای ترویج کتابخوانی، نیازی به قلمبه، سلمبهگویی نیست، باید برنامهای ساخت که خیلی راحت، مخاطب را به مصاف کتاب ببرد. این به آن معنا نبود که حتما کتاب دست مخاطب بدهد، نه هدف کوچک و قابل دسترس تعیین شده بود، اینکه مخاطب با یکسری عنوان کتاب و نویسنده آشنا شود. حالا در گام بعدی اگر علاقهمند شد، برود آنها را پیدا کند و بخواند؛ این مهمترین اتفاقی بود که «کتابباز» رقم زد.
«کتابباز»، ادعای گندهای نداشت، قرار نبود گندهگویی کند و از همه مهمتر نصیحت کند. رسالت «کتابباز» این بود که مخاطب را پرت کند وسط جذابیت کتاب خواندن، اینکه ادامه دادن چه لذتی دارد و پایان رساندن یک کتاب چقدر جذاب است و مباحثی از این دست.
انتخاب امیرحسین صدیق در فصل اول به عنوان مجری و در ادامه سروش صحت برای فصول بعدی دقیقا در همین راستا بود. آنها آمده بودند تا در کنار مهمانانشان از «حالی» که از کتاب خواندن میبرند حرف بزنند. فرمولی که خیلی زود جواب داد. کارشناسانی که بعدا به مجموعه اضافه شدند هم آمدند که از حظ بردن خواندن کتاب از زاوایای دیگر حرف بزنند، بعضی بهتر بودند و بعضی در دام آن کلیشهها افتادند. اما در هر حال «کتابباز» به آنچه که هدفش بود، رسید. تدوام تولید برنامه و ساخت فصول مناسبتی این برنامه نشان میدهد که «کتابباز» در حوزه خودش موفق بوده است و توانسته مخاطب را به لذت کتابخوانی آشنا کند.
۵۷۵۷