علیرضا خمسه نقش بابا پنجعلی در سریال «پایتخت» را نماینده آدم‌هایی می‌داند که دوستشان دارد، آدم‌هایی که نه تنها دردسر و مزاحم نیستند بلکه می‌توانند یکی از اعضای دوست‌داشتنی و تأثیرگذار خانواده باشند.

نقش بابا پنجعلی در سریال «پایتخت» یکی از متفاوت ترین نقش‌های علیرضا خمسه بود. او در گفت‌وگو با همشهری جوان توضیحاتی در مورد این شخصیت داده است.

بابا پنجعلی را از همان قسمت اول دیدیم پیرمرد آلزایمری‌ای که نه گریم سنگینش دلنشین بود نه بلبل زبانی می‌کرد و نه هیچ چیز دیگر.
چرا نقش پنجعلی را قبول کردید؟

مثل خیلی نقش‌های دیگر دوست داشتم این تجربه را هم داشته باشم تجربه بازی در نقش یک پیرمرد آلزایمری.

پنجعلی پدیده شد شما از همان اول می‌دانستید این اتفاق می‌افتد؟
من فکر می‌کنم هر کجا باشم می‌توانم یک عمقی ایجاد کنم، مثل گورکن که هر کجا باشد آن‌جا را می‌کند و گود می‌کند و به عمق می‌رسد. من هم همیشه تلاش می‌کنم این عمق را ایجاد کنم. بعضی وقت‌ها هم شانس می‌آوردم و تلاش‌ها نتیجه می‌دهد.

اینکه پنجعلی دیالوگ نداشت نگرانتان نمی‌کرد؟
نه اصلا من فیلمنامه را می‌خوانم، نه نقشی که به من پیشنهاد شده است.

یعنی با خواندن فیلمنامه متوجه شدید که پنجعلی می‌تواند جای خودش را پیدا کند؟
آدم وقتی کم‌تجربه است به محض اینکه فیلمنامه به دستش می‌رسد می‌رود سراغ دیالوگ‌های نقشی که پیشنهادش را دارد. خیلی از بازیگرها این کار را می‌کنند، مثلا فیلمنامه را ورق می‌زنند و می‌بینند پنجعلی توی صفحه 12 یک کلمه دیالوگ دارد، 20 صفحه بعد سه کلمه، 15 صفحه بعد دو کلمه و... به خاطر همین نقش را قبول نمی‌کنند و به جای اینکه بگویند دیالوگش کم است می‌گویند نقش بار دراماتیک ندارد، اما واقعیت این است که به خاطر دیالوگ کم نقش را نپذیرفته‌اند

لهجه بابا پنجعلی از بقیه نقش‌ها غلیظ ‌تر بود برای گویشتان مشاور داشتید؟
بله خیلی از بچه‌ها مازندرانی و گیلانی بودند. همه با هم فکر کردیم و تکیه‌کلام‌های مختلف را امتحان کردیم. همه کلمه‌هایی را که هم در ذهنمان بود نمی‌توانستیم استفاده کنیم. به هر حال قرار بود همه جای ایران این سریال را ببینند و باید کلماتی را انتخاب می‌کردیم که همه مردم بفهمند.

مردم هم که این تکیه کلام‌ها را روی هوا زدند.
به هر حال این نتیجه یک کار گروهی بود. تیم «پایتخت» حسابی با هم هماهنگ بودند و ما کلا تئاتری کار می‌کردیم.

پنجعلی را خیلی دوست دارید‌ها!
خیلی زیاد. پنجعلی نماینده آدم‌هایی بود که من دوستشان دارم، پیرمردها و پیرزن‌هایی که شکر خدا هنوز در خانواده‌های ایرانی وجودشان را نعمت می‌دانند. آدم‌های ساده‌ای که خیلی‌هایشان فراموشی دارند و اگر بخواهی به چشم مزاحم به‌شان نگاه کنی تبدیل به دردسرهای بزرگی می‌شوند، اما اگر به این آدم‌ها همان‌طور که نقی و هما نگاه می‌کردند نگاه کنیم و همان‌قدر دوستشان داشته باشیم نه تنها دردسر و مزاحم نیستند بلکه می‌توانند یکی از اعضای دوست‌داشتنی و تأثیرگذار خانواده باشند.

پس قبلاً پنجعلی را دیده بودید.
آدم‌هایی مثل بابا پنجعلی زیادند. من هم به خاطر علاقه‌ای که به این آدم‌ها داشتم همیشه با دقت کارهایشان را نگاه می‌کردم و از همان اول که فیلمنامه را خواندم و می‌دانستم که پنجعلی چه جوری است و چطوری حرف می‌زند و چه کار می‌کند. اتفاقاً یکی از دوست‌های شمالی‌ام می‌گوید در روستایشان یک پیرزن هست که خیلی شبیه پنجعلی است و اهالی روستا حالا پنجعلی صدایش می‌کنند یکی از همان‌هایی که من قبلاً دیده بودم.

54201

منبع: همشهری