پسازاین سخن وزیر نفت، منتقدان، رویکرد منفی او به پالایشگاه سازی را بار دیگر زیر سؤال بردند. او البته مدتی بعد در توئیتر توضیحی منتشر کرد تا منظورش را روشنتر کند و نوشت: «پالایشگاهسازی اولویت وزارت نفت است؛ اما مصرف سوخت مایع و آسیب به محیطزیست، خیر.» اما انتقادها ادامه پیدا کرد چراکه منتقدان زنگنه، همواره او را بهعنوان منتقد پالایشگاه سازی معرفی کردهاند و سخن جدید زنگنه با چنین پیش فرضی، موردتوجه بیشتری قرار گرفت تا تأییدکننده ادعاهای قبلی درباره مخالفت او با پالایشگاه سازی باشد. اما نقطه پایان این مجادله کجاست؟
همینجا این نکته را ذکر کنم که اگرچه منظور وزیر نفت را از آن جمله پرحاشیه درک کردم، اما فکر میکنم توصیف او مناسب نبود و میشد با جملات بهتری این موضوع را بیان کرد. البته دو عامل را میتوان در "توجیه" این موضوع در نظر گرفت. نخست فشار شدیدی که بهویژه در ماههای اخیر در قالب معرفی زنگنه بهعنوان مخالف پالایشگاه سازی بر او تحمیل شده و در مجلس هم بهشدت پیگیری میشود؛ آنهم در شرایطی که بههرحال پالایشگاه ستاره خلیجفارس افتتاح شده و ایران را به صادرکننده بنزین تبدیل کرده است. شاید این فشارها آستانه صبر و تحمل زنگنه را پایین آورده است. دوم اینکه سخن زنگنه از منظری عامیانه و برای مخاطب عام مطرح شد که همواره پالایشگاه را بهعنوان منبع آلودگی میشناسد و ازآنجاکه گاز، بهعنوان سوختی نسبتاً پاک شناخته میشود، زنگنه در مقام مقایسه این دو، موضوع را بیان کرد. هرچند بههرحال بهتر بود توصیف دیگری به کار میرفت.
اما فراتر از این موضوع، این نکته است که آیا واقعاً زنگنه مخالف پالایشگاه سازی است؟ شاید پاسخ دقیق به این سؤال این باشد که پالایشگاه سازی، اولویت زنگنه نبوده و او بیش از ساخت پالایشگاه در ایران، به سهیم کردن ایران در سهام پالایشگاههای کشورهای دیگر و وابسته کردن آنها به نفت ایران تأکید داشته است. اما این به معنای مخالفت زنگنه با ساخت پالایشگاه نیست. مثلاً مقدمات ساخت پالایشگاه ستاره خلیجفارس در سالهای ۸۲ و ۸۳ و در زمان وزارت زنگنه در دولت خاتمی فراهم شد و ساخت پالایشگاه در قانون بودجه سال ۱۳۸۴ هم لحاظ شد.
ساخت پالایشگاه در دولت بعد با تأخیر آغاز شد و در حالیکه قرار بود تا پیش از سال ۹۲ افتتاح شود، این اتفاق رخ نداد. از آن زمان تاکنون بحث در مورد میزان پیشرفت پروژه تا آن سال موردتوجه قرار گرفته تا این موضوع را هم بهعنوان دلیل دیگری بر مخالفت زنگنه با پالایشگاه مطرح کنند. بر اساس آمار و ارقام، مردادماه سال ۱۳۹۲ یعنی زمان آغاز به کار دولت روحانی، پیشرفت کلی پالایشگاه ستاره خلیجفارس ۶۳ درصد بوده است. اما هر کسی که آشنایی مختصری با پروژه داشته باشد میداند که مهندسی و خرید هم که بهمراتب زودتر به پایان میرسد، جزو پیشرفت پروژه محاسبه میشود درحالیکه بخش زمانبر پروژه، اجرای آن است. ضمن اینکه پروژه ستاره خلیجفارس شامل سه بخش پالایشگاه، خط لوله و آبگیر است که پیشرفت خط لوله و آبگیر بالای ۹۷ درصد بود و طبیعتاً پیشرفت این دو بخش، درصد پیشرفت کل پروژه را بالا میبرد. اما همان زمان پروژه پالایشگاه در بخش خرید ۶۳ درصد و در بخش اجرا فقط ۳۵ درصد پیشرفت داشت. این آمار میتواند به ادعاهایی ازایندست که چرا باقیمانده پروژه ظرف دو یا سه سال تکمیل نشد پاسخ دهد.
بههرحال ستاره خلیجفارس افتتاح شد و نهتنها در تولید بنزین خودکفا شدیم بلکه امکان صادرات بنزین هم فراهم شد اما همچنان برخی معتقدند زنگنه باید باز هم پالایشگاه میساخت. حالا به سؤال آخر میرسیم: آیا با توجه به خودکفایی و حتی امکان صادرات فرآورده، کشور هنوز نیاز به ساخت پالایشگاه جدیدی که تاکنون تعریف نشده باشد، دارد؟ برای پاسخ به این پرسش باید تأمل بیشتری کرد. آیا هدف ما صرفاً پالایشگاه سازی است یا میخواهیم ارزش افزوده بیشتری برای کشور ایجاد کنیم؟ وقتی به خودکفایی رسیدیم، طبعا باید به ارزش افزوده بیشتر فکر کنیم. آیا مثلاً تاکنون بین ارزش افزوده خوراکی که به پالایشگاهها داده میشود با ارزش افزوده خوراکی که به پتروشیمیها داده میشود مقایسهای انجام شده؟ آیا این موضوع را در قالب ارزش سبد محصولات صادراتی هر کدام بررسی کردهایم؟ فکر میکنم با بررسی این موضوع، بتوانیم افق اقتصادی مشخصی برای پالایشگاه سازی در کشور ترسیم کنیم و این مقوله مهم را از قالب دعواها و کلیگوییهای سیاسی خارج کنیم.
۵۷۵۷