آرزو قنبری: همه معلمها شبیه خانم شفیق در فیلم سینمایی پوران درخشنده نمیشوند که پرنده کوچک خوشبختی را با حوصله، دلسوزی و مهر، بر بام زندگی دختر ناشنوای قصه مینشاند. واقعیت این طور است که گاهی شخصیت اول داستان زندگی، در روزهای هفت سالگی، از معلمی که میگوید تو چیزی نمیشوی، سیلی هم میخورد! قهرمان ما، در روز جهانی ناشنوایان، مژده مردانی است که با یک دنیا سکوت بر هیاهوی تو نمیتوانیها پیروز شده و خوشرنگترین مدال جهان را بر گردن آویخته است.
از سیلی معلم کلاس اول تا آمادگی برای مصاحبه دکتری!
مژده مردانی، متولد خرداد ١٣۶٧ در مرودشت فارس است که بر اثر بیماری در کودکی دچار اختلال شنیداری شد و با برچسب کمشنوا به مدرسه عادی رفت. او این روزها خود را برای شرکت در مصاحبه دکتری مدیریت ورزش آماده میکند اما بر خلاف آنچه در تصور ما از کودکی میگنجد، از دوره ابتدایی تحصیلات خود، خاطرات خوشایندی ندارد و ناملایمات روحی بسیاری را تحمل کرده است: «کلاس اول بودم، مسواک را که بخش کردم، معلم یک سیلی به صورتم زد و گفت تو چیزی نمیشوی! از نظر خانواده مشکل شنواییام حاد محسوب نمیشد. من یک فرد عادی بودم، به همین دلیل فقط دو سال در مدرسه استثنایی ثبتنام شدم و بقیه سالهای تحصیل را در مدارس عادی گذراندم. در بیشتر موارد معلمها روش برخورد با دانشآموز کمشنوا را نمیدانستند و همین مسأله باعث ناراحتی و مشکلات زیادی در سالهای اولیه تحصیلم شد. خاطرات خوبی از آن دوران ندارم، هنوز هم نتوانستهام آن معلم را ببخشم اما بعدها که به هنرستان رفتم از شاگردان برتر و بسیار موفق مدرسه بودم، در دانشگاه هم اوضاع خوب بود.»
١۵ سال رقابت با افراد شنوا در کاراته
مژده مردانی که در ورزش هم تجربه رقابت با افراد شنوا را دارد، میگوید: «کاراته را همراه افراد شنوا آموختم و ١۵ سال در رقابتهایکشوری شرکت کردم. مقامها و مدالهای زیادی از آن روزها دارم. از سال ٨۵ هم خواهرم آسیه، مربی من بوده است. اما از طریق هیات فارس به فدراسیون ورزشهایکمشنوایان و ناشنوایان معرفی شدم. با من تماس گرفتند و سال ٩٠ هم به اردوی تیم ملی دعوت شدم.»
اولین زن قهرمان در تاریخ المپیک ناشنوایان
نخستین قهرمان زنان کشورمان در تاریخ المپیک ناشنوایان به جامجم میگوید: «وقتی برای اولین بار عضو تیم ملی کاراته شدم، به خودم گفتم، فقط برای قهرمانی آمدهای! دو سال تلاش و تمرین کردم. همین طور هم شد. سال ٢٠١٣ در المپیک بلغارستان طلا گرفتم. اولین مسابقه رسمیام را بردم. انگار در آسمان صوفیه پرواز میکردم، وقتی فهمیدم عنوان اولین قهرمان زنان ناشنوای ایران در المپیک به نام من ثبت شد.»
المپیک ناشنوایان در سایه کرونا
ملیپوش کاتای کشورمان که در حال حاضر مشغول تمرینات کرونایی است، درباره آینده ورزشی خود عنوان میکند: «کرونا همه چیز را تغییر داده ولی چارهای نیست، با رعایت بهداشت و پروتکلها هفتهای سه جلسه تمرین میکنم و امیدوارم بالاخره این شرایط تغییر کند. المپیک ما آذر سال آینده در برزیل برگزار میشود و من در این سالها برایکسب یک مدال خوشرنگ دیگر خیلی زحمت کشیدهام.
ایجاد فرصتهای برابر، توقع زیادی نیست
در روز جهانی افراد ناشنوا، مژده به عنوان یک ورزشکار حرفهای بر برابری فرصتها تأکید میکند: «من خیلی تلاش میکنم، تمرینات، آسیبهای ورزشی، زمان، هزینهها و انرژی من با ورزشکاران شنوا تفاوتی ندارد. علیرغم این مسائل برای رسیدن به محل تمرین و خیلی موضوعات دیگر در جامعه با موانع بیشتری هم روبهرو هستیم، اینکه جوایز ورزشی ما با افراد شنوا یکسان باشد، توقع زیادی نیست.»
خانوادهام آنچه در توان داشتند به من بخشیدند
وقتی از مژده در مورد نقش خانواده در قهرمانیها و زندگی سوال میکنم، مینویسد: «خانوادهام امکانات، وقت، انرژی، عشق و همه آنچه در توان داشتند را خالصانه به من بخشیدند و آرزو دارم همیشه لبخند رضایت را در چهره آنها ببینم.»
مبارزه خواهرانه بر سر کمربند مشکی
جنس گفتوگوی ما با مژده مردانی اندکی متفاوت بود. سوالها را مینوشتیم و او همزمان، پاسخها را. امکان ارتباط شنیداری نداشتیم و شاید زیباییاش هم به همین ارتباط از راه دوری بود که صرفا با نوشتن میسر میشد. در این میان یکی، دو بار هم خواهر مژده، همراهیمان کرد و با ارسال فایل صوتی رابط ما شد.
از آسیه مردانی در مورد سابقه فعالیتهای ورزشیاش و مربیگری مژده میپرسیم: «من سالهاست که مشغول مربیگری و داوری کاراته هستم. مژده هم از ابتدا کوشا و بااستعداد بود. از سال ٨۵ مربیگری و کار با او را شروع کردم. البته او در تیم ملی مربی خود را دارد و حالا هم در باشگاه شهر خودمان مربی است. هم با افراد شنوا و هم با ناشنوایان کار میکند.»
آسیه به واسطه کاراته بیش از سایر اعضای خانواده مژده را همراهی کرده و در تلخ و شیرینهای این سالها بیشتر با هم بودهاید. خودش میگوید: « ما غیر از ارتباط خواهرانه، در ورزش هم روزها و خاطرات مشترکی داریم. یک بار شرایط طوری پیش رفت که زمان آزمون کمربند مشکیمان یکسان شد و در مسابقه حریف هم شدیم. من به عنوان خواهر بزرگتر تلاش میکردم کمتر جدی باشم و میخواستم در مبارزه هم فن کمتری پیاده کنم اما مژده خیلی جدی بود، همان اول روی من فن سه امتیازی پیاده کرد، ادامه داد و رقابت را برد و داوران که متوجه موضوع شده بودند، به ما میخندیدند، خلاصه هر دو کمربند را گرفتیم. اما خاطره تلخی که از فعالیت حرفهای مژده در ذهنم مانده، سومی او در المپیک ٢٠١٧ ترکیه است که با ناداوری میزبان در قرعه و قضاوت، طلای او را به برنز تبدیل کردند.
253 251