بیژن نوباوه وطن که روزهایی خبرهایش را از نیویورک جلوی دوربین رسانه ملی میگفت، بعد از تکیه زدن به صندلی سبز بهارستان در صحبت با رسانهها مدام به همکاران خبرنگار خود یادآوری میکند «من یک شخصیت حقوقی هستم». او که در لیست رایحه خوش خدمت و به گفته خود «با حمایت مستقیم رئیسجمهور» به مجلس راه یافته همیشه مدافع سر سخت دولت بوده و تنها جایی که بر خلاف نظر احمدینژاد اظهارنظر کرد هنگام استیضاح علی کردان بود تابه قول خودش «ذخیرهای برای شب انتخابات ضدانقلابها باقی نماند». اظهارنظرهای اخیر این خبرنگار باسابقه این روزها خبرساز شده است؛ مثل اظهار بیاطلاعی از کشته شدن برخی بازداشتشدگان اخیر که پسر عبدالحسین روحالامینی در میان آنهاست.
آقای نوباوه ملاک مجلس برای رأی اعتماد به وزرا چیست؟
هیچ دولتی نیست که بگوید فردی را انتخاب کنیم که به منافع ملی نیندیشد. به هدفهای عمده آن کشور فکر نکند. بنابراین در انتخاب اصلح برای وزرا توجه به منافع ملی از سوی این افراد و اینکه بالاترین شاخصههای علمی و فکری را داشته باشند در اولویت قرار دارد. فکر میکنم با توجه به گذشت 9 دوره ریاست جمهوری ما دیگر نباید ملاکهایی مثل ولایتپذیری یا صحت اخلاق را مطرح کنیم کسانی که دارند در این شرایط کار میکنند همه شأن صحت اخلاقی، ملاکهای ولایتپذیری و التزام عملی به قانون اساسی را دارند. به دلیل اینکه مجلس در ارائه نقطه نظرات فکری خود هم عملگراست یکی از مسائل مهم مورد نظر قدرت اجرایی و توانایی فردی افرادی است که به کار گرفته میشوند.
با توجه به وزرای پیشنهاد شده چهقدر این ملاکها با ملاکهای رئیسجمهور هم سویی دارد؟
بیش از شصت یا هفتاد درصد ملاکهای ما مشترک است. البته در سلیقهها مقداری تفاوت داریم. دوران خامی تقریباً پست و کسب تجربیات ابتدایی در شناخت افراد پشت سر گذاشته شده؛ دوران آزمون و خطا گذشته و رئیسجمهور میتواند با شناختی که نسبت به افراد پیدا کرده همکاران خود را بهتر انتخاب کند و نقاط ضعف خود را که ناشی از ضعف وزراست اصلاح کند.
در حالی که جوانترین گزینه پیشنهاد شده چهل سال دارد فکر میکنید جوانگراییهایی که آقای رئیسجمهور وعده داده بود محقق شده است؟
این را باید از خود آقای رئیسجمهور بپرسید، ولی جوانگرایی بسیار بسیار درجامعه ضروری است. اینکه ما میگوییم وزراتخانه جای آزمون و خطا نیست به این معناست که نیروهای جوانی که تجربه دارند آنهایی که دارای شخصیت مستقل علمی هستند از دانشگاهها بیرون میآیند تجربیات اجرایی را پست سر گذاشتند اما مشخصات این 150 شخصیت را که از اول انقلاب انتخابها از میان آنها صورت گرفته ندارند و داخل این چرخه نیستند وارد شوند.
در دوره اول ریاست جمهوری آقای احمدینژاد دیدیم که نگاه ایشان به چنین افرادی است که مشخصاً آدمهای سرشناسی نبودند اما لیاقت داشتند مثل وزیر بهداشت، مثل وزیر نیرو که اینها خیلی خوب عمل کردند.
فکر میکنید چرا همین آدمهای بالیاقت از کابینه حذف شدند، درحالی که آقای احمدینژاد در برابر همه انتقادهایی که به کابینه نهم میشد به آقای لنکرانی مباهات میکرد.
این به خود آقای رئیسجمهور مربوط است. من میگویم آدمهای با لیاقتی هستند. شما میپرسید چرا حذف شدند؟ به جهنم که حذف شدند. من چه میدانم چرا حذف شدند.
آیا اعلام اسامی وزرا از صداوسیما آن هم به طور ناقص اعلام رسمی تلقی میشود؟ چرا به جای اینکه این اسامی به مجلس ارائه شود از صداوسیما اعلام شد؟
قرار بر این بود که اسامی وزیران پیشنهادی از طریق مجلس مطرح شود، اما چون این هفته مجلس تعطیل بود و صداوسیما هم برای تنویر افکار عمومی بر این موضوع اصرار داشت، رئیسجمهور برای معرفی پیشنهادات خود برای وزرا از تلویزیون استفاده کرد.
نظرتان درباره حضور زنان در نقش وزیر در کابینه برای اولین بار در سالهای پس از پیروزی انقلاب چیست؟
حضور وزرای زن در کابینه مثبت است، به شرطی که نخواسته باشیم صرفاً در کابینه زن بیاوریم. اگر احتمال وجود نگاه فمینیستی در کابینه دهم وجود داشته باشد این نگاه غیرمنطقی است. به هر حال مجلس به توانمندی وزرای پیشنهادی رأی میدهد نه به جنسیت آنها.
آقای نوباوه! چه قدر برای وزرای اعلام شده و دیگر اعضای کابینه با شما و نمایندههای دیگر همسو با دولت مشورت شده است؟
اگر با ما مشورت شده بود پیش از اعلام اسامی وزرا تحقیقاتمان را شروع میکردیم. هیچ فردی به ما اعلام نشده و از نظر قانونی ما فقط یک تا دو هفته فرصت داریم که درباره وزرا تحقیق کنیم. من از اینکه مورد مشورت قرار نگرفتهام ناراحتم چون یک نظراتی داشتم که میتوانستم کمک کنم. اما این حق را به رئیسجمهور میدهم که بتواند وزرای خود را آزادانه انتخاب کند. اما این حق را هم به خودم میدهم که موقع دادن رأی اعتماد به طور کامل وارد شوم و نظر بدهم.
این مشورت نکردن چه تبعاتی دارد؟
اگر ما اصرار داریم که پیش از اعلام وزرا با مجلس مشورت شود به این دلیل است که پیش از جلسه رأی اعتماد دولت و مجلس به تعامل برسند. وقتی هیچ نقطهنظری از مجلس گرفته نشده این تعامل برقرار نمیشود. من البته انتقادی به این موضوع ندارم ولی نظر خود را در دادن رأی اعتماد به وزرا صددرصد اعمال خواهم کرد. این فرض که رئیسجمهور با ما مشورت نکرده پس از ما بریده و ما غریبه هستیم چنین چیزی نیست.
اگر شما و طیفی که به آن تعلق دارید - که خیلی هم به رئیسجمهور نزدیک است- طرف مشورت نبودهاید پس آقای رئیسجمهور با چه کسانی درباره کابینه مشورت کرده است؟
نمی دانم شاید ایشان برای خودشان یک گروه مشورتی تشکیل دادند. ولی ما در آن گروه مشورتی نبودیم. من شنیدم که ایشان رویکرد انتخاب از مجلس را ندارند و دلیل مشورت نکردن ایشان با مجلس هم همین بوده. چون ممکن بود کسانی از مجلس پیشنهاد شوند.
اما خانم آجرلو از مجلس انتخاب شد. . .
این سؤالها را باید از خود رئیسجمهور بپرسید.
با اینکه درباره کابینه با شما مشورتی نشده اما کمیسیون فرهنگی مجلس در نامهای خطاب به رئیسجمهور درباره وزیر ارشاد پیشنهاداتی داشته است.
بعد از اینکه آقای رئیسجمهور در فراکسیون اصولگرایان مجلس شرکت کردند ما در کمیسیون فرهنگی جلسهای گرفتیم. اصلاً نخواستیم مصداقی نگاه کنیم چون میدانیم تبعات منفی مصداقی نگاه کردن چیست. ما ملاکها و معیارهایی را که برای وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ضرورت دارد را با ذکر مستندات و ضرورتهای فرهنگی کشور، ضرورت برنامهریزی درباره اوضاع فرهنگی کشور بیان کردیم. متنی تهیه شد و این متن توسط آقای حدادعادل رئیس کمیسیون فرهنگی به رئیسجمهور ارائه شد.
هرچند شما در این نامه اسمی از کسی نبردید اما مطرح بودن آقای حداد عادل برای وزارت فرهنگ و ارشاد ذهن را معطوف به ایشان نمیکند؟
ایشان نپذیرفتند. این موضوع در کمیسیون فرهنگی مطرح شد و ایشان رسماً رد کردند.
یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد به ایشان پیشنهاد شده است؟
ما پیشنهاد کردیم. ما براساس جوی که در جامعه بود به آقای حداد عادل پیشنهاد کردیم که اگر پیشنهاد شد بپذیرند. چون ما فکر میکنیم یک شخصیت علمی مطرح که سابقه و تجربه کافی داشته باشد برای وزرات ارشاد لازم است و اگر هم نقص اجرایی داشته باشد میشود با معاونان قوی این نقص را جبران کرد. اما ایشان گفتند پیشنهادی به ایشان نشده و اگر هم بشود نمیپذیرند چون مسئولیتهای مهمتری دارند.
با اینکه آقای حسینی رئیس کنونی دانشگاه پیام نور به عنوان گزینهای برای وزارت علوم مطرحبوداما به عنوان وزیر وزرات فرهنگ و ارشاد معرفی شده است. . .
آقای رئیسجمهور برای افرادی نامه نوشتند و برنامه خواستند. ممکن است به آقای حسینی هم نامه نوشته باشند. من از آقای حسینی شناخت کافی ندارم اما تا جایی که میدانم ایشان در حوزه وزارت علوم فعالیت دارند و درباره سابقه هنری و تجربیات ایشان در وزرات ارشاد چیزی نشنیدهام.
آقای رئیسجمهور در جلسهای که گفتید با فراکسیون اصولگرایان داشت درباره کابینه دهم گفت «دولت مجمعالجزایر نیست»، مختصات جزیرهای که قرار است تشکیل شود چیست؟
سؤال شما غلط است. میتواند یک کشور باشد نه جزیره. آنهم پیش از این مطرح بود که آیا دولت یک دولت ائتلافی خواهد بود یا دولتی با افکار نزدیک به افکار رئیسجمهور. مجمعالجزایر نیست به این معناست که از هر سلیقهای یک نفر را بیاوری مثل آقای دانش جعفری که بعد اعلام کند من برنامه رئیسجمهور را اجرا نکردم. این خدمت به کشور نبود. رئیسجمهور کسانی را میآورد که برنامههای ایشان را قبول داشته باشند؛ درراستای اهداف ایشان باشد اگرچه ممکن است سلیقهشان با هم فرق داشته باشد. اگر غیر از این باشد و منظور این باشد که افرادی بیایند که صددرصد من را قبول داشته باشند و با من هیچ اختلاف سلیقهای نداشته باشند این اصلاً در دنیای امروز پسندیده نیست. اما اینکه رئیسجمهور افراد هم سو را بیاورد طبیعی است. شما در کجای دنیا دیدید که غیر از این باشد؟ دیدهاید دموکراتها از جمهوری خواهان کسی را انتخاب کنند؟ در ایران هم نبوده.
اما در دولت سالهای دفاع مقدس ناطق نوری و بهزاد نبوی هر دو وزرای یک کابینه بودند. . .
در آن وقت آنها همخط بودند بعداً از همدیگر جدا شدند. آن موقع اصلاً طیفی و خطی نبود. چپ و راست آن موقع نبود. تازه بعد از دوم خرداد یک گرایش جدید سیاسی میبیینم. تا زمان آقای هاشمی دستهبندی سیاسی نبود.
فکر نمیکنید اصولگرایی در این روزها دچار ریزش شده است؟
نمونهاش را شما بفرمایید.
مثلاً نامه سرگشادهای که جامعه اسلامی مهندسین و آقای عسگر اولادی به عنوان دبیرکل جبهه پیروان خط امام و رهبری و عضو مؤثر حزب مؤتلفه اسلامی خطاب به رئیسجمهور نوشتند و با ادبیاتی تازه با رئیسجمهور مورد حمایتشان سخن گفتند و یادآوری کردند. . .
این به معنای تغییر در اصولگرایی است؟ این نامهها نمیتواند توصیه باشد؟ مگر ما خودمان تذکر نمیدهیم؟ این به معنای ریزش اصولگرایی نیست. تذکر همیشه لازم است و وظیفه هرکسی در هر شرایطی همین است. وظیفه شنونده هم این است که بررسی منطقی کند. این اتفاقاً به معنای قوت اصولگرایی است. اصولگرایی آن قدر جرأت دارد که به خودش انتقاد میکند. این نشانه رشد است. هیچ اشکالی ندارد که ما از یکدیگر انتقاد کنیم، ولی به شرطی که منافع اصولگرایی را در نظر بگیریم. ماجراهای اخیر باعث شد پالایش نسبی در جریان اصولگرایی صورت بگیرد. من این اصولگرایی را بیشتر دوست دارم.
نامههای سرگشادهای که این روزها از سوی اصولگرایان خطاب به رئیسجمهور منتشر میشود آیا خبر از بسته بودن درب اتاق رئیسجمهور به روی آنها را ندارد؟
ما تا به حال درب بستهای ندیدیم. جامعه اسلامی مهندسین و آقای باهنر خودشان نسبت به رئیسجمهور موضع دارند. اظهارنظرهای دانشجعفری نشان میدهد که موضع جامعه مهندسین با آقای احمدینژاد متقاوت است. جامعه اسلامی مهندسین که همهشان یکپارچه نیستند.
آیا هر انتقادی به معنای مخالفت است؟
نه، ما هم نسبت به بعضی از حرکتهای آقای احمدینژاد انتقاد داریم. این را به خودشان هم گفتهایم. ما نسبت به دیر جواب دادنشان به رهبر انقلاب انتقاد کردیم ولی این به معنای مخالفت و دشمنی نیست. درباره حساسیتهایی که نسبت به آقای مشایی وجود دارد هم همین طور. این به معنای انتقاد اصلاحی است. حکم رهبر انقلاب هم به معنای انتقاد است. میشود در عین پشتیبانی انتقاد کرد. انتقاد ما از جنس انتقاد خودی است.
مرز حمایت شما از آقای احمدینژاد تا کجاست؟
مرز حمایت از آقای احمدینژاد را اسلام و منافع ملی میدانم و ولایت. هرجا احساس کنیم منافع ملی مخدوش میشود نسبت به ایشان موضع انتقادی منطقی میگیریم. مثل اقدام علیه وزیر کشور. این اقدام علیه رئیسجمهور نبود بلکه اقدام علیه یک اشتباه بود. ما نزدیکترین افراد به رئیسجمهور هستیم ولی حوزه انتقاد را برای خود نبستهایم. ما در این مورد بهترین نمونه هستیم. علیه وزیر پیشنهادی رئیسجمهور اقدام کردیم چون منافع مردم را در این میدیدیم.
درباره رهبری، آقای رئیسجمهوراز بدعت تأخیر در اجرای دستور رهبری هم عبور کرد. . .
بدعت نبود. اگر بدعت بود رهبری همآنطور که میتواند دستور دهد که این کار را نکن میتوانست دستور دهد که این کار خطاست. رئیسجمهور قصور کرد رهبر هم بخشیدند.
شما در برنامه تلویزیونی خود که این روزها روی آنتن رسانه ملی میرود درباره ارزشهای انقلاب گفتهاید و در «پلاک هشت» که هفته پیش پخش شد گفتهاید دولت سازندگی به جای اینکه بسازد تخریب کرد، بیشتر توضیح میدهید؟
دولتهای ما همه در زمینه فرهنگ کم گذاشتند. برآیند فرهنگی کشور ما بعد از سی سال برآیند مثبتی نیست. اگر برآیند مثبت نباشد حتماً در دولتها کم گذاشته شده است. هزینه بسیار شده ولی برنامهها ضعیف بوده؛ مهندسی فرهنگی در سال 81 توسط رهبر انقلاب مطرح شده امسال تازه برنامههای آن دارد تدوین میشود. این نتیجه اغفال است. در دوران آقای هاشمی هم مثل بقیه دورانها. در هیچ دولتی کاری برای فرهنگ نشده. تنها در دوران دفاع مقدس فرهنگ دفاع مقدس شکل گرفت. در دوران سازندگی به دلیل یک سری مشکلاتی که در جامعه پیش آمد به مسائل فرهنگی پرداخته نشد.
چه مشکلاتی؟
اینکه فکر میشد برای سازندگی باید همه ارزشهای دفاع مقدس فراموش شود. اما میشد بدون فراموش کردن ارزشهای دفاع مقدس سازندگی کرد. ایثارگران، خانواده شهدا و همه افرادی که فداکاری کردند. چون به اینها توجه نشد سره از ناسره جدا نشد. امروز به جایی رسیدهایم که نسبت به سهمیه خانواده شهدا برای ورود به دانشگاه اعتراض میشود. هیچکدام از دولتها به خصوص دوران بعد از دفاع مقدس مساعی کافی نداشتند. من فکر میکنم در دوران دوم خرداد حتی تخریب فرهنگی در کشور انجام شده است.
اکنون یک عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هستید، نمودار دولتها در حوزه فرهنگ در سالهای پس از پیروزی انقلاب صعودی است یا نزولی؟
صددرصد این نمودار نزولی است. در دوره آقای احمدینژاد هم برای پیشبرد اهداف فرهنگی کار ویژهای صورت نگرفته است.
چه شرایطی ایجاد میشود که آقای احمدینژاد در مناظره آنطور با آقای هاشمی برخورد میکند، آیا فقط برای آوردن رای؟
گرفتن رأی نظر شماست. ایشان خواست یک خط مخالف خودش را افشا کند. ایشان در آن مناظره به جریانی اشاره میکند که از جانب سه کاندیدا ساماندهی شده در برابر ایشان که واقعی است. و ایشان اعتقاد دارد این جریان از جانب آقای هاشمی ساماندهی میشود. رهبر انقلاب هم اعلام کردند که اختلاف نظر آقای احمدینژاد و آقای هاشمی به پیروزی احمدینژاد در انتخابات برمیگردد و دیدگاههایشان در سیاست خارجی و سیاست داخلی.
اینکه آقای هاشمی هنوز این اتهامها را پیگیری نکرده خوب است یا بد؟
آقای هاشمی باید پیگیری کند و از رئیسجمهور بخواهد. از قوه قضائیه هم بخواهد تخلفات فرزندانش را بررسی کند. این یک امر خیلی منطقی و قانونی است. آقای ناطق نوری هم همین طور. این را بخواهند تا دروغگو رسوا شود.
اگر همین رویه را درباره صاحبان پروندههای مفاسد اقتصادی پیش بگیرند چه تبعاتی دارد؟
هر وقت ایشان این کار را کرد من اظهار نظر میکنم. هرکسی ادعایی میکند حتماً یک مدرکی دارد. اگر مدرک نداشته باشد باید قانون به آن رسیدگی کند.