شب سیاه است و روز روشن است. اینها بینات هستند و غیرقابلکتمان. شاخص موفقیت در ورزش به روشنی تفاوت شب و روز است. ورزش را با موفقیت در کسب مدال میسنجند. به همین سادگی بیهیچ تردیدی میتوان گفت ورزش ما در چهار سال گذشته ناکام بوده. در این دوره، سقوط را با سرعتی زیاد طی کردهایم. این ناکامی هم تنها شامل تیم ملی فوتبال و حذف از جام جهانی نمیشود.
المپیک شاخص عملکرد ورزش هر کشور در بازهای چهار ساله است. نتایج المپیک هم که به خوبی نشان میدهد ما در این دورهای که گذشت چقدر موفق بودیم. نگاهی به رنکینگ المپیک چین و مقایسهاش با دو المپیک قبلی، خیلی خوب به ما نشان خواهد داد که در این بازه زمانی ورزش ما چقدر موفق بوده است. در پکن ورزش ایران در رده 51 جهان قرار گرفت ولی در آتن تیم 29 جهان بود و در سیدنی این رتبه 27 بوده است. فوتبال ایران از رده 15 جهان حالا به رده 61 رسیده. کشتی، ورزش ملی که البته تمایلی به نوشتن از آن ندارم آینهای تمام نما از ناکامی ورزش ماست. جایگاهی که حالا داریم و جایگاه همیشگی کشتی ایران که نیازی به هیچ توضیح اضافه ندارد.
البته بیشک در این دوره دو رشته ورزشی افتخار آفرین هم داشتیم. قایقرانی و بسکتبال در این دوره موفقیتهایی بزرگ را تجربه کردهاند. آما آنچه عامل چنین پیشرفتی بوده، شخصیت مستقل مدیران ادارهکننده این دو رشته ورزشی یعنی آقایان احمد دنیامالی و مشحون بوده است. آنها که اجازه هیچ دخالتی را به مدیریت ورزش ندادهاند. نه در این دوره که در مدیریتهای قبلی هم آنها به همین شکل کار کردهاند و چون اسیر حاشیههای دخالت خارجی نشدهاند به موفقیت هم رسیدهاند. هیچ وقت روزی را از یاد نمیبرم که محمود مشحون و مصطفی هاشمیطبا حامد حدادی را به آکادمی المپیک آوردند و گفتند این آتیه ورزش ایران است. نوجوانی لاغر و قد بلند که فکر نکنم آن روز بیشتر از 14 سال میداشت. آنجا بود که ورزش بسکتبال ایران نخستین گام برای بزرگی برداشت. آن جا شروع بزرگیمان بود نه حالا که نوک قله هستیم.
اما در مقابل رشتههایی چون تکواندو، کشتی، جودو، کاراته و وزنهبرداری که همیشه از رشتههای مدالآور برای ایران بودهاند دیگر جایی میان بزرگان ندارند. این یعنی ناکامی.
این ناکامی فقط در رشته فوتبال نبوده و بسیاری از رشتههای ورزشی را در بر میگیرد. ورزش ما در بازه 4 ساله گذشته سقوط را تجربه کرد چون دایرهای بسته از مدیران غیرمتخصص تمام اختیارات حوزههای کاملاً تخصصی ورزش را در اختیار گرفتند. رشتههایی که سررشتهای از نحوه هدایتشان نداشتند. سیاست با ورزش عجین شد و نتیجه سیاسی شدن ورزش همین بود که تجربه کردیم؛ سقوط.
سیر نزولی ورزش ادامه پیدا میکند مگر اینکه نگاه دولت به ورزش عوض شود. راه نجات ورزش سپرده شدن آموزش به ورزشکاران است. اینجا ما نیاز به نخبگان داریم. نیاز به نخبگانی که هم توان مدیریت ورزش را داشته باشند و هم اینکه قهرمان باشند، ورزش قهرمانی و نیازهای ورزش قهرمانی را بفهمند. بیایند و با برگرداندن نخبگان به ورزش، سیاست را از ورزش بزدایند. اتفاقی که شاید مانع از سقوط بیشتر ورزش کشور باشد. ورزشی که نه فقط در فوتبال بلکه اساساً در همه رشتههای قهرمانی افتی شدید را تجربه کرده است. دوست ندارم این جمله را بگویم اما زنگ خطر برای بازیهای آسیایی گوانگجو به صدا درآمده و اگر فکری نکنیم آنجا هم شکستی تلخ را تجربه میکنیم.
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۳۸۸ - ۰۶:۵۸
علیرضا دبیر
منبع: خبرآنلاین