· ح .ح : ما تابع رای ملتیم . اگر رای مردم را گرفتی خدا پشت و پناهت.
یکسال بعد
· ک.ز: آمده ام تا ارزشها را زنده کنم / عدالت را حاکم کنم / کرامت مردم را پاس دارم.
· ح.ح: به جثه نحیفش نگاه نکنید اراده ای پولادین دارد و مرد میدان است.
· دوستداران ح.ح در کنار ک.ز قرار گرفتند و به آب و آتش زدند.
چهار سال اول:
· ک.ز: من تنها نیستم . اگر چه حزبی ندارم اما دوستان همراهی دارم . ما با هم هستیم.
· ح.ح : دوستانت مانند تو هستند یا تو مانند دوستانت هستی؟
· ک.ز: دوستداران شما دوستان من هم هستند . دوستان من هم دوستدار شما هستند . مردم هم دوستدار شما و ما هستند.
چهار سال بعد:
· ک.ز: من خدمت می کنم / شب و روز ندارم . اما دوستان شما در راه من کار شکنی می کنند . اگر من دوست شما هستم پس مخالفان من مخالف شما هم هستند.
· ح.ح: من حجتی ندارم تا مخالفان شما را مخالفان نظام بدانم.
· ک.ز: پس صبر کن و ببین . تق / توق / بنگ / بنگ / آتش و خون / شلیک و مرگ / مرگ و مرگ بر
دو سال بعد:
· ک.ز: من همه کاره هستم / از قضا مجلس را هم می خواهم / اگر مرا می خواهید باید دوستانم را هم بخواهید/ مجلس و عدلیه باید با من هماهنگ شوند/ مخالفان من باید به هزینه نظام سرکوب شوند/ کارهای این شش سال همه تدبیر من بوده است / یا من و همه خواسته هایم یا می روم و بحران را مزمن می کنم.
· ح.ح: این تذهبون ؟ این رفتن از آن رفتن ها نیست/شما به پشتوانه تبعیت از قانون مورد حمایت بوده اید / نه به حاشیه بروید و نه از حد خود تجاوز کنید.
... این داستان کمی ادامه دارد...