او که مهمان کافه خبر بود ، گفت:« ما سالها با هم زندگی کرده بودیم و به هیچ عنوان دغدغه مالی نداشتیم،برای مثال چاووش مرداد تعطیل بود و همه به سفر رفته بودند، من و آقای علیزاده و بیژن کامکار در تهران مانده بودیم. آقای علیزاده پیشنهاد دادند که ما در روزهای باقی مانده تا پایان تعطیلات، چاووش را رنگ کنیم. رنگ خریدیم . سبز کم رنگ و خودمان دیوار را رنگ کردیم تا بچهها را خوشحال کنیم.»
در اوخر دورره رژیم پهلوی کانون «چاووش» با تلفیق دو گروه «شیدا» (به سرپرستی محمدرضا لطفی) و «عارف» (به سرپرستی حسین علیزاده) شکل گرفت. در این کانون آهنگهای انقلابی متفاوت و تاثیرگذاری خلق شد. پس از پیروزی انقلاب نیز مدتی فعالیتهای کانون «چاووش» ادامه داشت.
در خشانی افزود:« جالب است که کار ما از بعد از ظهر شروع میشد،اما ما از صبح به ساختمان چاووش که همین الان ساختمان شرکت ماهور در آن قرار دارد، میرفتیم و صبحانه را با هم میخوردیم. آقای لطفی هم خودشان از صبح میآمدند و با ما کار میکردند. فضای بسیار خاصی در آن زمان بود که الان مشکل می شود آن فضا را درست کرد.»
سرپرست گروه «خورشید» گفت: «فکر کنید من بعد از سالها که آن خاطرات را در ذهن داشتم، به ایران آمدم تا اثری را ضبط کنم، بچهها اصلا وقت نداشتند که در این کار حضور داشته باشند. البته این هم قابل درک است. موسیقی در حال حاضر برای بسیاری از آنها شغل است، هر کدام چند فرزند دارند و ... . من با تصور دیگری می خواستم به فعالیتهای موسیقیام ادامه دهم. یا اولین کاری که با بچههای گروه «شیدا» کار کردم که کار «بیکران» بود، از همان بچههای گذشته برای نوازندگی دعوت کردم و دوست داشتم مثل گذشته چند جلسه تمرین کنیم، اما آنها گفتند که این وقت را نداریم و باید از نظر مالی این تمرینات هم لحاظ شود.»
5757