مجید جویا: پس از حادثه نیروگاه دایایچی در فوکوشیمای ژاپن، برای مردمی که در نزدیکی راکتورهای هستهای زندگی میکنند، نگرانی تازهای به وجود امده است: «آیا ممکن است فاجعه اتمی مشابهی در نزدیکی خانه ما هم اتفاق بیفتد؟»
به گزارش نیچر، برای بخش اعظم جمعیت زمین، فاصله زیاد ایمنی نمیآورد. تحلیلی که توسط دانشگاه کلمبیای نیویورک و مجله نیچر انجام شد، نشان میدهد که برای دو سوم از 211 نیروگاه هستهای دنیا، جمعیتی که در شعاع 30 کیلومتری نیروگاه زندگی میکنند، بیشتر از جمعیت 172هزار نفری است که در اطراف نیروگاه فوکوشیما زندگی میکردند و مجبور به ترک خانههای خود شدند. بدتر اینکه 21 نیروگاه هستهای، جمعیتی بیش از یک میلیون نفر را در همسایگی خود دارند و تعداد همسایهها برای 6 مورد از این نیروگاهها به بیش از 3 میلیون نفر میرسد.
پرجمعیتترین نیروگاههای هستهای در فایل فلش زیر مشخص شده است. برای مشاهده نقشه کامل نیروگاههای هستهای و جمعیت همسایه آنها میتوانید این فایل زیپ را دانلود و اجرا کنید. برای اجرای این فایل به نرمافزار گوگلارث یا پلاگین گوگلارث نیاز دارید که از اینجا میتوانید دانلود کنید.
میزان جمعیت فقط یکی از فاکتورهایی است که در تهیه نقشه خطر راکتورها در سراسر جهان، به آن پرداخته شده است. به گفته کارشناسان هستهای، رتبهبندی میزان خطرناک بودن یک نیروگاه تقریبا غیرممکن است، چرا که هر راکتور مولفههای خطر مختص به خود را دارد و از برخی خطرات هم اصلا نمیتوان آگاه شد. به گفته مایکل اشنایدر، مشاور مستقل هستهای در پاریس، ایمنی راکتورها بیش از همه عوامل به «فرهنگ ایمنی» وابسته است، فرهنگی که کیفیت تعمیرات و آموزش، شایستگی اپراتورها و نیروی کار و سختگیری سیستمهای نظارتی را دربر میگیرد. این بدان معنی است که یک راکتور جدیدتر با طراحی بهتر، الزاما جای ایمنتری نیست. اشنایدر میگوید: «کدام یک خطرناکتر است، یک راننده مست در یک فراری جدید یا یک راننده فرمول1 در یک خودروی 30 سال پیش». هرچند کارشناسان بر روی چند فاکتور مهم خطر و اندازهگیریهایی به منظور کاهش خطر آنها با هم توافق دارند.
پراکندگی جمعیت
لورن استریکر، مهندس هستهای و رئیس انجمن جهانی اپراتورهای هستهای (WANO)، نهاد بینالمللی ایمنی هستهای است که پس از فاجعه نیروگاه هستهای چرنوبیل در سال 1986 / 1365 تاسیس شد. به گفته وی، چگالی جمعیت، معیار مهمی است که از طریق آن میتوان دیگر مخاطرات را ارزیابی کرد: «ما باید ببینیم که ایمنی راکتورها در جایی که نصب شدهاند، در نظر گرفته میشود یا نه».
برای انجام تحلیل جمعیتی، نیچر از مرکز آمار و کاربردهای اقتصاد اجتماعی ناسا در دانشگاه کلمبیای نیویورک کمک گرفت. نیروگاه KANUPP در کراچی پاکستان، بیشترین جمعیت همسایه را دارد؛ یعنی 8.2 میلیون نفر که در شعاع 30 کیلومتری نیروگاه زندگی میکنند؛ در حالی که خود نیروگاه، تنها یک راکتور کوچک دارد که فقط 125 مگاوات برق تولید میکند. اما جایگاههای بعدی این فهرست، نیروگاههای بسیار بزرگتری هستند؛ نیروگاه 1933 مگاواتی کوشنگ که 5.5 میلیون نفر در شعاع 30 کیلومتری آن زندگی میکنند، و نیروگاه 1208 مگاواتی چینشان با 4.7 میلیون نفر همسایه که هر دو در تایوان قرار دارند و شعاع 30 کیلومتری هر دو نیروگاه، تایپه پایتخت کشور را در بر میگیرد. به گفته اد لایمن، کارشناس هستهای، یافتههای این تحقیق، «دهشتآور» است.
اگر شعاع این دایره به 75 کیلومتر گسترش یابد، این تصویر حتی ترسناکتر هم میشود. در شعاع 75 کیلومتری نیروگاههای همسایه گوانگدونگ و لینگائو در چین که هنگکنگ را هم دربر میگیرد؛ 28 میلیون نفر زندگی میکنند؛ برای نیروگاه ایندیانپوینت در نزدیکی نیویورک این رقم به 17.3 میلیون نفر میرسد، و نیروگاه نارورا در ایالت اوتارپرادش هند نیز، 16 میلیون نفر در شعاع 75 کیلومتری خود دارد. صد و پنجاه و دو نیروگاه هستهای، بیش از یک میلیون نفر در شعاع 75 کیلومتری خود دارند؛ و به جز 5 نیروگاه، برای تمام نیروگاههای هستهای جهان، جمعیت ساکن در شعاع 150 کیلومتری نیروگاه، بیش از یک میلیون نفر است. خوشبختانه، جهت وزش باد تاکنون به گونهای بوده که سهم عمده تشعشعات رادیواکتیو نیروگاه فوکوشیما را به دریا رانده؛ در حالیکه اگر جهت وزش باد به گونه دیگری بود، 7.7 میلیون نفر در شعاع 150 کیلومتری نیروگاه (منجمله بخشی از توکیو) در معرض خطر قرار میگرفتند.
خطرات خارجی
همانگونه که حادثه فوکوشیما نشان داد، تهدیدات خارجی (مانند زلزله، سونامی، آتشسوزی، سیل، طوفان و حتی حملههای تروریستی) برخی از بزرگترین فاکتورهای خطر برای یک حادثه هستهای بزرگ هستند. به طور سنتی، اپراتورهای نیروگاههای هستهای، بعضی از سلسله رخدادها را به حدی نامحتمل میدانند که شرایط ایمنی کامل را برای مقابله با آنها در نظر نمیگیرند؛ به چنین سوانحی، رخدادهای «فراتر از مبانی طراحی» میگویند. ولی پیشبینی محل زلزله بعدی و یا بزرگی سونامی بعد آن، کار سادهای نیست.
این بدان معنی است که نیروگاههای هستهای ساخته شده در خارج از نواحی جغرافیایی خطرناک شناخته شده، ممکن است در صورت بروز تهدیدی مانند زلزله، در معرض خطر بزرگتری قرار گیرند؛ چرا که در طراحی آنها کمتر به این خطرات پرداخته خواهد شد. مثلا نیروگاه فوکوشیما دایایچی، در منطقهای ساخته شده بود که طبق نقشه خطر زلزله ژاپن، احتمال بروز یک زلزله و سونامی بزرگ، نسبتا کم بود؛ سونامی عظیم ژاپن که 11 مارس 2011 / 20 اسفند 1389 اتفاق افتاد، فراتر از هر چیزی بود که مهندسان طراح نیروگاه برای آن برنامهریزی کرده باشند.
احتمال بروز رخدادهای فراتر از مبانی طراحی، محور عمده خیلی از گزارشهای ایمنی است که بعد از حادثه فوکوشیما تهیه میشوند. از مدتی پیش، توجه آژانس بینالمللی انرژی اتمی معطوف به خطرات خارجی شده است؛ برای مثال، ساخت یک مرکز بینالمللی ایمنی داخلی زلزله در سال 2008 / 1387 در دستور کار آژانس قرار گرفت، آن هم بعد از اینکه یک زلزله، نیروگاه هستهای کاشیوازاکی- کاریوا را در ساحل غربی ژاپن را لرزاند و منجر به خاموشی خودکار و نشت مقدار اندکی از مواد رادیواکتیو شد.
طراحی و عمر
برخی از راکتورها و نیروگاهها ذاتا خطرناکتر از دیگران هستند. یک فاکتور مهم در این میان، اندازه نیروگاه است. یک نیروگاه بزرگتر میتواند ریزش اتمی بیشتری را سبب شود و هنگامی که چند بحران همزمان در یک نیروگاه چند راکتوری رخ دهد (همانگونه که برای چهار عدد از شش راکتور نیروگاه فوکوشیما اتفاق افتاد)، عنان کار از دست اپراتورها خارج میشود. نیروگاه کاشیوازاکی- کاریوا با هفت راکتور به توان تولیدی 7965مگاوات برق، بزرگترین نیروگاه هستهای جهان است. دیگر اعضای باشگاه نیروگاههای بزرگ جهان به غیر از فوکوشیما، کینشان در سواحل شمال شرقی چین، یئونگوانگ و اولچین در کرهجنوبی، نیروگاه لنینگراد در روسیه، بروس در ساحل دریاچه هورون در اونتاریوی کانادا و گراولینز و پالول، هر دو در سواحل شمالی فرانسه را شامل میشوند.
نیروگاههای قدیمیتر الزاما خطرناکتر از نیروگاههای جدید نیستند. در سال 1978 / 1357، حادثه جزیره تریمایل در ایالات متحده امریکا در راکتوری اتفاق افتاد که تازه سه ماه از شروع به کار آن میگذشت و فاجعه چرنوبیل (که اکنون در اوکراین قرار دارد)، تنها دو سال بعد از افتتاح نیروگاه اتفاق افتاد. از دست دادن مواد خنککننده در راکتور سیواو 1 فرانسه در سال 1998 / 1367، بحران جدی را به دنبال داشت، در حالی که این راکتور هم کمتر از 5 ماه عمر داشت. به گفته لایمن این امر غیر منتظره نیست، چرا که راکتورها از یک منحنی شناخته شده قابلیت اعتماد پیروی میکنند که مهندسین به آن «منحنی وان حمام» میگویند. ماشینهای پیچیده جدید و مراحل نصب آنها، عموما ویژگیهایی دارند که به طور کامل آزمایش نشده و یا برای اپراتورها ناشناخته و جدید هستند، چنین اشتباهاتی در ابتدای کار، غیر معمول نیست.
بعد از برطرف شدن ایرادها، راکتورها وارد بک فاز پایدار کمخطرتر میشوند، ولی با افزایش عمر راکتور و پیر شدن آن، خطر حادثه نیز بیشتر میشود. به گفته یان برانک، رئیس کمپینهای هستهای صلح سبز بینالملل، (مستقر در آمستردام هلند) «فراموشی سازمانی» مشکل دیگری است که با افزایش عمر یک راکتور خود را نشان میدهد: «خیلی از مهندسانی که با طراحی آشنا هستند و درگیر طراحی و ساخت نیروگاه بودهاند، بازنشسته شدهاند و بخشی از تجربه گرانقدری را که در طول سالها کسب کردهاند، با خود بردهاند».
همانگونه که فاجعه نیروگاه چرنوبیل در سال 1986 / 1365 نشان داد، خود طراحی میتواند خطرناک باشد. در هسته راکتور چرنوبیل، گرافیت قابل اشتعال به کار رفته بود و آتشسوزی که به مدت چندین هفته بعد از انفجار ادامه داشت، مواد رادیواکتیو را به سطوح بالایی جو فرستاد. علاوه بر این، طراحی این راکتور دربردارنده یک ناپایداری ذاتی بود و با از دست رفتن آب هسته راکتور، واکنشهای زنجیرهای شتاب میگرفت؛ (در حالی که در دیگر طراحیهای راکتور، چنین رخدادی غیر ممکن است). هماکنون، خیلی از راکتورهای با طراحی مشابه چرنوبیل در روسیه مشغول به کار هستند؛ به ویژه در نیروگاه نزدیک سنپیترزبورگ که در نزدیکی مراکز پر تراکم جمعیتی است. البته تعمیرات و اصلاحات بنیادینی در این راکتورها انجام گرفته تا این مسائل و دیگر مشکلات ایمنی مرتبط با طراحی آنها رفع شود.
ولی لایمن هشدار میدهد که قرار دادن بار بیش از حد در طراحی یک راکتور، سبب افزایش ایمنی نمیشود. راکتورهای جدید آب تحت فشار، در صورتی که دچار مشکل از کار افتادن سیستم خنککننده بشوند، دقیقا دچار همان دست مشکلاتی میشوند که فوکوشیما با آنها مواجه شد.
فرهنگ
هرچقدر در طراحی یک راکتور، موارد ایمنی لحاظ شده باشد، در نهایت کاربران آن، اپراتورهای انسانی هستند که هر لحظه ممکن است اشتباه کنند. به گفته استریکر، اپراتورها نباید دچار غرور شوند: «یکی از چیزهایی که مرا نگران میکند، اطمینان بیش از حد است».
به گفته کارشناسان، مهمترین فاکتور داخلی مشخص کننده سطح ایمنی یک راکتور، فرهنگ ایمنی در میان ناظران، اپراتورها و نیروی کار است؛ (و خلق چنین فرهنگی هم کار سادهای نیست). ریچارد میزرو، رئیس موسسه علم کارنگی در واشینگتن، در سال 2010 / 1389 به عنوان رئیس گروه مشاورهای بینالمللی ایمنی هستهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی نوشت: «این کار پرهزینهای خواهد بود. و نیاز به توجه به جزئیات و آمادگی برای پذیرش و آموختن از گزارشهای بازبینی تهیه شده توسط افراد بیرونی خواهد داشت».
میزرو مشخصا به چیزی اشاره میکرد که خیلی از کارشناسان، آن را زود رشدترین خطر در صنایع هستهای میدانند: این که خیلی از کشورهای بدون تجربه و یا با تجربه قبلی ناچیز، به نیروی هستهای علاقهمند شدهاند و یا در حال ساخت تعداد زیادی از راکتورهای هستهای هستند. برای مثال، وی به برنامههای توسعه انرژی هستهای بلاروس، شیلی، مصر، اندونزی، اردن، لیتوانی، مالزی و مراکش اشاره میکند. کارشناسان نگران نبود قوانین نظارتی و فساد در برخی مناطق هستند. به گفته استریکر، بازبینی نیروگاه پیش از شروع به کار آنها، اهمیت ویژهای در کشورهای بیتجربه دارد، و WANO در نظر دارد تا این بازبینیها را گسترش دهد.
تام کوچران، یک کارشناس هستهای در شورای دفاع منابع ملی در واشینگتن، چندان خوشبین نیست که بازبینیهای بعد از حادثه فوکوشیما که از هماکنون در ایالات متحده، اتحادیه اروپا و دیگر مناطق جهان شروع شده، بتوانند به تغییر جدی در ارزیابی ریسک راکتورهای هستهای منجر شود: «آنها توصیهها و تعدیلهایی خواهند داشت، ولی فکر نمیکنم که بتوانید از ناظران بخواهید که اشتباهات احتمالی خود در گذشته را بازبینی کنند؛ به عقیده من این کار کافی نیست». کوچران میخواهد که کمیسیونهای مستقل تاسیس شوند، چیزی مانند کمیسیونی که بعد از حادثه جزیره تریمایل و برای درس گرفتن از آن تشکیل شد.
با وجود اینکه ارزیابی خطر بسیار سخت است، کارشناسان میگویند که یکی از این درسها این است که اپراتورها باید آمادگی بیشتری برای یک حادثه هستهای جدی داشته باشند. استریکر میگوید: «یک تغییر که WANO میتواند انجام دهد و به عقیده من باید انجام دهد، این است که در موقعیتی قرار گیرد تا تعیین کند که آیا هر شرکت اپراتور هستهای، از کوچکترین آنها گرفته تا بزرگترین نیروگاه، برنامههایی برای مواجهه با حوادث پیشبینی نشده دارد یا نه».
53271