نشست عصرگاهی خودمانی با بهاءالدین خرمشاهی در فرهنگسرای ابن سینا برگزار شد. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، خرمشاهی در بخشی از سخنانش در این نشست، از ضرورت روشنگویی و روشننویسی سخن گفت و یادآور شد: روشنگویی و روشننویسی وظیفه ماست. بهتر است همه ما روشن بگوییم. بعضیها میگویند که نوشتن سخت است؛ اما من گمان میبرم که سخن گفتن سختتر از نوشتن است. برخی فکر میکنند که نوشتن به گونهای دیگر است و گفتن به صورتی دیگر. حال آنکه من باور دارم تا وقتی اینگونه فکر میکنید، نمیتوانید بنویسید.
این نویسنده و پژوهشگر به مقالهای که در زمینه روانشناسی نثر به نگارش درآورده، اشاره کرد و گفت: نثر در مقابل نظم است. تز اصلی این مقاله این است که تا زمانیکه دوگانه رفتار کنیم، دچار لکنت میشویم. چرا باید جور دیگری فکر کنیم و جور دیگری بنویسیم؟ اگر ذهن درست تربیت شود، باید بتواند همانگونه که فکر میکند، بنویسد. مگر نوازندهای که بداهه مینوازد، میاندیشد و بعد مینوازد؟
او در ادامه افزود: من به شما توصیه میکنم ترس از نوشتن را کنار بگذارید و باور کنید کاغذ سفید هم هولانگیز است، هراسانگیز است؛ اما با این وجود میتوان به کاغذ سفید دست کشید و با کاغذ هم دوست شد. به این توصیه من از امروز عمل کنید و امتحان کنید.
این حافظشناس با سؤالی سخنانش را ادامه داد: چرا همه ما حافظ و سعدی را دوست داریم؟ تا همین 30 سال پیش، شاهنامهخوانی رسانه جمعی ما بود. البته خمسه نظامی هم رسانه بود. این از آنِ مردم بود، در میان مردم و به زبان مردم؛ اما اکنون بررسی نشان میدهد که ما روزانه بیش از 200 جمله را از لابهلای کلام بوستان و گلستان سعدی بهره میبریم. در 500 غزل حافظ، بیش از 800 ضربالمثل است. به عبارتی در هر غزل، یک و نیم بیت. آن هم در غزلهایی که معمولا ابیاتش بیش از هفت بیت نیست. البته ابیات حافظ بین پنج و هفت بیت است؛ هرچند حافظ غزل 14بیتی هم دارد.
خرمشاهی پس از یادی از شاعران ایرانی، در میانه سخنان خود توصیه دیگری به حاضران در نشست خودمانی کرد و گفت: باری من به شما دوستان توصیه دوستانه میکنم که همه اقوام فارسیزبان را نیز جزو اقوام خودمان بدانیم. هرگاه با فارسیزبانان سخن میگویید، آنان را هم از اقوام فارسیزبان بدانید. به شما توصیه اکید میکنم که اقوام افغان را افاغنه نگویید. ما به شوخی به خودمان میگوییم غزاونه؛ اما به آنها افاغنه نگویید. آنان میرنجند.
او همچنین گفت: دوست دارم نویدی به شما که در این محفل خودمانی گرد هم آمدهاید، بدهم. امروز دوست دارم درباره رشد و رونق فرهنگی هم در ایران سخن بگویم. شاید ما در سایر شاخصههای سنجش رشد و ترقی و بالندگی با اما و اگرهایی مواجه باشیم؛ اما من که از سال 40 تا کنون به کار ترجمه، تفسیر، نقد و نوشتن مشغولام، میگویم، ما روزهای خوبی داریم. ما رشد و رونق فرهنگی خوبی در این سالها داشتهایم. شاخصهای ما در تئاتر و نقاشی و سینما بسیار خوب بود. در گذشته در ایران تئاتر اینگونه نبود. در دهه 90 میلادی سینمای ایران به آن حد از رشد و بالندگی رسید که دهه 90 میلادی، دهه سینمای ایرانی نام گرفت؛ دهه کیارستمی، مجید مجیدی و حالا هم که روزهای خوب کارگردان خوب و درخشانی مثل اصغر فرهادی است.
او افزود: من میتوانم برای مثال از هنر خوشنویسی سخن بگویم، از هنر اصیل ایرانی که اساتید بسیاری را پرورانده است. نقاشی، نگارگری و نگارخانهها هم در ایران رشد و رونق بسیاری داشتهاند.
خرمشاهی از عباس کیارستمی و نمایشگاه عکسهایش هم یادی کرد و از دیداری که از نمایشگاه عکس این هنرمند داشته است: از قضا فرصتی هم شد تا به نمایشگاه عکس کیارستمی بروم. نمایشگاه بسیار دیدنی بود: عکسهایی از شب و دیوار.
او همچنین گفت: در خصوص گرافیک هم باید یادی کنیم از استاد حقیقی و مرحوم معیری. الا ماشاءالله هم روزنامهنگار فعال در حوزههای مختلف ادبی و هنری و فرهنگی داریم.
این نویسنده در ادامه عنوان کرد: من از شنوندگان همیشگی برنامههای رادیویی هستم. اصلا میدانید همین برنامههای رادیویی که مجریان متعدد و دستاندرکاران بیشمار دارد، برای ارائه شعر و ادبیات و داستان و خبر لشکری از نویسندگان را به اندیشیدن و نوشتن وامیدارد؟
عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: به گمان من، وضعیت کتاب هم شگفتآور است. آمارهای رسمی نشان میدهد سالیانه 50 هزار جلد کتاب ترجمه میشود. باور کنید اوضاع نشر و انتشارات فرهنگی در ترکیه که به سمت اروپایی شدن در حال حرکت است، اینگونه نیست.
محفل خودمانی با اهدای هدایایی از سوی سیدقاسم ناظمی، مدیر مراکز فرهنگی - هنری منطقه دو و رییس فرهنگسرای ابن سینا، و شهروندان علاقهمند به خرمشاهی، شعرخوانی شاعران و نواختن قطعاتی از موسیقی سنتی به پایان رسید.