به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین؛ ماجرای دست فروشی قهرمان جودوی ناشنوایان در کرمانشاه، و حضور او پای چرخ میوه فروشی، بازتاب زیادی داشت و همین باعث شد تا به سراغ این قهرمان جهان و المپیک برویم و از وضعیت او گزارشی بگیریم.
همین موضوع باعث شد تا تصمیم بگیرم بدون اطلاع قبلی به رستگار، صبح یک روز پاییزی سرد که اتفاقا باد و باران پاییزی هم حسابی مهمان کرمانشاه شده بود، به طرف محله شهیاد-از محلات پایینشهر کرمانشاه- بروم و سراغ رستگار را بگیرم. از چند نفری سراغ او را گرفتم که بعضیهایشان او را نمیشناختند و بعضی دیگر هم حسابی از او و خانوادهاش شناخت داشتند.
«مسعود جوان خوبی است و سالهاست در اینجا کاسبی میکند»؛ این را خانم مسنی که تارهای سفید مویش که از کنار روسری بیرون زده و خبر از سن بیش از ۶۰ سالش میدهد، می گوید. او میگوید خانواده رستگار چندین سال است در این محله هستند و چون مستاجرند از یک کوچه به کوچه دیگر میروند و به همین دلیل هم بیشتر اهالی آنها را میشناسند. او ادامه میدهد: اتفاقا چند روز پیش پسرم گفت فیلم مسعود از تلویزیون پخش شده و خیلی ناراحت شدیم؛ این محله از نظر بیکاری و اعتیاد فضای خوبی ندارد و اینکه این پسر توانسته از اینجا سالم بیرون بیاید و قهرمان شود خیلی مهم است.
صحبتهایم با اهالی محل که تمام شد به سراغ خود رستگار رفتم و خودم را معرفی کردم و تا خودم را معرفی کردم، سفره دلش را پهن کرد؛ گویی فقط به دنبال یک گوش شنوا میگشت تا بنشیند و حسابی درد دل کند.
رستگار درباره وضعیت خود و شرایط شغلی اش می گوید:«مردم واقعا به من لطف دارند؛ در این چند روز بعضیها که برای خرید آمدند من را نگاه میکنند و میگویند قهرمان درود بر شرفت که کار میکنی و نان حلال در میآوری، ما شرمندهات هستیم که نمیتوانیم همین الان مقداری پول به تو بدهیم یا یک ماشین برایت بخریم؛ این لطف مردم است اما باید مسئولانی شرمنده باشند که به وضعیت ورزشکارها رسیدگی نمیکنند. الان نه فقط من که دیگر بچهها هم در شرایط سختی هستند. مگر ما چه کردهایم که با ما این طور برخورد میکنند؟ هادی چوپان هم مانند من کم شنواست اما برای کشورمان افتخار کسب میکند. من فقط میگویم به ما رسیدگی کنید و اصلا دنبال صدقه نیستم.»
برای خواندن ادامه این گزارش، اینجا کلیک کنید.
۲۵۷ ۲۵۱