تصور کنید تیتر اول روزنامه‌ای پرتیراژ در ایران (مثل همشهری یا جام‌جم) این باشد که مسببان قاچاق مواد مخدر به داخل مرزهای پرگهر، مردم و مسافران کشور «الف» هستند. در چنین شرایطی نگاه ایرانیان نسبت به گردشگران یا ساکن پرشمار کشور «الف» در ایران چگونه خواهد بود؟

درست همین وضعیت در مالزی برای ایرانیان رخ داده است. روزنامه‌ای پرتیراژ در صفحه اول خود تیتر زده است: «قاچاقچیان ایرانی». گرچه نویسنده این گزارش به موقعیت و جایگاه ایرانیان موفق در مالزی اشاره‌ای گذرا کرده است اما بلافاصله از کنار موضوع گذشته و بحث را به سمت گروهی سودجو هدایت کرده است که آبروی ایران و ایرانی را برده‌اند. این روزنامه در گزارشی مغرضانه آمار ایرانیان ساکن مالزی را ۱۷ هزار نفر اعلام کرده در حالی که این رقم بر اساس آمار دولتی بالغ بر ۷۰ هزار نفر است. دردآورترین و تاسف‌بارترین بخش گزارش البته آنجایی است که نوشته‌ شده ۸۰ درصد ایرانیان مالزی قاچاقچی هستند. در چنین شرایطی آیا نباید از چنان روزنامه دروغ‌پردازی شکایت کرد؟ و آیا مرجع رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران یعنی سفارت نباید در این راه پیش‌قدم شود؟ کنج دنج و عافیت البته پردوام نخواهد بود و بی‌اعتنایی به چنان وضعیتی مایه و کارمایه همگی را به آب خواهد داد.

جمعی از ایرانیان نیز با بهره‌گیری از شبکه اجتماعی تصمیم گرفته‌اند نسبت به سیاست‌های گروهی خاص و نه مردم مالزی اعتراض خود را نشان دهند. در نامه این گروه آمده است که در سال گذشته میلادی ۱۶۰ هزار گردشگر ایرانی از مالزی دیدن کرده‌اند و سرمایه‌گذاری ایرانیان در مسکن و تجارت این کشور بی‌مانند بوده است با این حال از سوی گروهی خاص –و لابد- با هدفی خاص مورد هجمه قرار می‌گیرند. فعالیت ایرانیان برای نشان دادن اختلاف و فاصله‌شان با قاچاق و قاچاق‌چیان منحصر به فعالیت‌های اینترنتی نیست در فضای حقیقی نیز کارهایی می‌کنند که البته قرار نیست در رسانه‌های این کشور مورد توجه قرار گیرد. از جمله نمایشگاهی که جمعی از دانشجویان ایرانی در دانشگاه اپیت راه‌اندازی کردند تا محصولات فرهنگی و هنری ایران را به نمایش بگذارند.

برخوردهای بی‌منطق و به دور از خرد با ایرانیان ساکن مالزی را البته در جامعه‌ای می‌توان دید که رمالی و جادوگری در آن جایگاه و پایگاهی دارد. چندی پیش خبری درباره جادو و جادوگری توجه مالزیایی‌ها را به خود جلب کرد. در مذهبی‌ترین استان مالزی پدر و مادری، پسر بیمارشان را نزد جادوگری تایلندی می‌برند تا او را شفا دهد. جادوگر می‌گوید این پسر ۲۶ ساله باید آن قدر آب بنوشد تا طلسم سیاه و منحوس از بدنش خارج شود. کار به جایی می‌رسد که دست و پای پسر را می‌بندند و این جادوگر زن شلنگ آب را در دهان پسر فرو می‌کند. پسر چند بار از حال می‌رود. بعد از دقایقی جادوگر به والدین پسر می‌گوید طلسم خارج شده و باید فرزندشان را به درمانگاه ببرید. پدر و مادر در درمانگاه متوجه می‌شوند آن چه از بدن فرزندشان خارج شده روحش بوده نه طلسم سیاه. پلیس در جست‌وجوی جادوگر ۴۳ ساله و همسر ۳۳ ساله‌اش است که مسبب مرگ این جوان مالزیایی بوده‌اند.

بخشی از خرافات و خرافی‌گری در این سرزمین گرمسیری به رسانه‌ها راه می‌یابد و البته هنوز اخبار مربوط به مشاهیر و نامداران عرصه‌های مختلف در این‌باره منتشر نشده است. تعجب‌آور نیست اگر روزی خبری منتشر شود که دولت‌مردان مالزی تصمیمات خود را برای برخورد با ایرانیان بر اساس نسخه تجویزی رمالان و جادوگران تنظیم کرده‌اند. تا آن روز نمی‌توان انتظار کشید، باید آستین‌ها را با جدیت بالا زد و نسبت به انتشار اکاذیب واکنشی رسمی و فراگیر نشان داد.

منبع: بدون منبع