میثم بهرامی

اساتید طوری افتاده‌اند دنبال پیدا کردن مقصر شکست 3-0 ایران در مسابقه رفت با عراق که انگار اگر این شکست نبود، امیدهای ایران به مرحله بعد صعود می‌کردند. مصاحبه پشت مصاحبه، برای این‌که مقصر را پیدا کنند. یکی دبیر فدراسیون را مقصر می‌داند و یکی کارمند روابط بین‌الملل، یکی هم سرپرست و کادر فنی تیم ملی را. طوری حرف می‌زنند انگار اگر شکست 3-0 در مسابقه رفت با عراق نبود، ایران المپیکی می‌شد.
چه راحت هر دفعه یک بهانه برای ناکامی در صعود به المپیک جور می‌شود. حالا اصلا کسی به این فکر نمی‌کند که اگر آن باخت 3-0 مسابقه رفت هم نبود، باز ایران به مرحله بعد نمی‌رسید. همه نشسته‌اند که یک نفر را مقصر اعلام کنند، کاسه و کوزه‌ها را سر او بشکنند و با چهره‌ای متاثر از حذف ایران، دایه مهربان‌تر از مادر برای تیم امید شوند. جدا از خود بازیکنی که دو اخطاره بوده و حرفی به مسئولان تیم ملی نزده، و جدا از کادر فنی و سرپرستی تیم ملی که بی‌خبر از این ماجرا بوده‌اند، و حتی جدا از تمام مسئولان فدارسیون فوتبال که باید از محرومیت بازیکن تیم امید در مسابقه رفت با عراق خبردار می‌شدند و نشدند، باید سراغ دلیلی دیگر برای حذف تیم ملی باشیم. تیم ملی در صعود به المپیک ناکام مانده. این اتفاق حتی در صورت حفظ نتیجه پیروزی یک بر صفر در مسابقه رفت با عراق هم رخ می‌داد. در اصل ماجرا فرقی نمی‌کرد که ایران مسابقه رفت را 3-0 باخته باشد یا یک - هیچ برده باشد. ایران در ورزشگاه آزادی، در مسابقه‌ای که باید 4 گل به عراق می‌زد، 2-0 باخت. این همان اصل ماجراست؛ موضوعی که فعلا به حاشیه رفته و فراموش شده.
باخت در ورزشگاه آزادی به تیم ملی عراق، واقعیت فوتبال ماست. این تمام تلاش فوتبال ایران است. چه کسی می‌تواند بگوید تیم امید ایران ستاره ندارد؟ اگر در دوره‌های قبلی، پس از ناکامی در رسیدن به المپیک گفته می‌شد که روی فوتبال پایه سرمایه‌گذاری نشده و تیم امید بازیکن درست و حسابی ندارد، الان دیگر کسی نمی‌تواند بگوید تیم امید بازیکن ندارد. سرمایه‌گذاری روی فوتبال پایه در تمام 4-5 سال گذشته انجام شده و از دل این سرمایه‌گذاری‌ها بازیکنان بزرگی هم بیرون آمده‌اند؛ بازیکنانی که در لیگ ایران بزرگ و ستاره هستند اما در فوتبال آسیا نهایتا یک بازیکن معمولی به حساب می‌آیند. بازیکنان جوان و آینده‌داری که در چند سال گذشته و به هر روشی کشف شده‌اند، تیم امید ایران را تشکیل می‌دهند و بیش از نیمی از آن‌ها هم افرادی هستند که آن‌قدر خودشان را دست بالا گرفته‌اند که رعایت سقف قراردادها را توهین به خودشان می‌دانند.
کریم انصاری‌فرد که الان ستاره فصل نقل و انتقالات شده و نیمی از باشگاه‌ها دنبال جذب او هستند، همان کسی است که در بازی با عراق در ورزشگاه آزادی هیچ کاری نکرد. اون همان بازیکنی است که در ایران می‌گویند علی دایی آینده است و در بازی با عراق چند موقعیت خراب کرد. احسان حاج‌صفی که اگر سرباز نبود و می‌خواست تیمش را عوض کند می‌شد سوژه اصلی مطبوعات، یکی دیگر از بازیکنان تیم ملی امید است. سامان آقازمانی و حمید علی‌عسگری بازیکنان قهرمان جام حذفی هستند و اگر قرار به انتقال آن‌ها به تیمی دیگر باشد، بعید است به کمتر از 400 - 500 میلیون رضایت بدهند. محسن مسلمان از سه سال گذشته که مطرح شد تا همین حالا، به عنوان ستاره این لیگ شناخته می‌شود و اگر بخواهد تیم باشگاهی‌اش را عوض کند سقف قرارداد را مانعی برای پیشرفت خود می‌داند. آرش افشین، شجاع خلیل‌زاده و چند نفر دیگر از بازیکنان تیم امید هم از ستاره‌های لیگ ایران و تیم‌های باشگاهی خود هستند.
همین بازیکنان و نفراتی در سطح آن‌ها هستند که لیگ پرمدعای ایران را تشکیل می‌دهند؛ لیگی که به گفته نایب رئیس اول فدراسیون، 70 درصد بودجه‌اش صرف جذب بازیکن می‌شود؛ لیگی که به تایید نماینده کنفدراسیون فوتبال آسیا، هیچ چیز ندارد جز تماشاگر. الان کسی نمی‌تواند بگوید تیم امید ایران بازیکن نداشته و باید روی فوتبال پایه سرمایه‌گذاری کرد چراکه تیم امید را جمعی از ستاره‌های لیگ ایران تشکیل داده‌اند و این تیم هرچیزی که کم داشته باشد، لااقل می‌توان گفت از نظر بازیکن دستش خالی نبود. شاید وقت آن رسیده که باور کنیم فوتبال ایران همین است. بضاعتش همین است که می‌بینیم. اگر تیم ملی ایران زمانی قهرمان آسیا شده، دلیلی ندارد که الان هم خودمان را قهرمان آسیا و برتر از همه کشورهای همسایه بدانیم. این‌که عراق پیشرفت کرده یا فوتبال ما پسرفت کرده مهم نیست، مهم این است که باور کنیم فوتبالمان در همین سطح است. تیم امید را جمعی از بازیکنان سرشناس و موثر لیگ برتر تشکیل داده‌اند و همان‌ها هستند که به عراق باخته‌اند؛ همان‌ها که وقتی فصل نقل و انتقالات لیگ برتر می‌رسد، رقم‌های پیشنهادی‌شان دود از سر مردم بلند می‌کند و با این وجود مدیران باشگاه‌ها برای جذب‌شان سر و دست می‌شکنند.
43 43

منبع: خبرآنلاین