اکران فیلم خارجی در شرایط حال حاضر سینمای ایران تبدیل به حربهای شده که مخالفان و موافقان از آن به عنوان حکم مرگ یا گرهگشای سینمای ایران یاد کنند.
اکران عمومی فیلمهای خارجی در سینماهای کشور همواره یادآور دورانی در سینمای قبل از انقلاب است که فیلمهای هندی و اکشنهای سطحی سینماها را به قبضه خود درآوردند و فیلمهای «ایرانی» که به مفهوم واقعی کلمه اندک بودند - صرفنظر از فیلم فارسیها- از گردونه اکران خارج شدند.
مخالفان اکران فیلمهای خارجی در سینمای پس از انقلاب، همواره از این دوران سیاه یاد میکنند که تولیدات سینمای ایران را در سالهای پایانی دهه پنجاه به تعداد انگشتان دست رساند و در طول این سالها با همین ادله شرایطی ایجاد کردند که این امکان به شکلی گسترده ایجاد نشود و همواره خطر فراگیری آن حس شود.
همانطور که هر ایده و طرح و برنامهای موافقان و مخالفانی دارد، مقوله اکران عمومی فیلمهای خارجی هم موافقانی دارد که معتقدند با ایجاد رقابت و تنوع هم مخاطب میتواند قدرت انتخاب بهتری داشته باشد و به قهر خود با سینما پایان دهد هم اینکه فیلمها و فیلمسازان داخلی خود را بیرقیب ندانند و تلاش کنند از وجه کیفی استانداردهای اولیه را در آثارشان لحاظ کنند.
اما همواره پاسخ مخالفان به موافقان این بوده که این رقابت حتی اگر هم امیدی به تأثیر کیفی آن باشد حداقل در شرایط حاضر، نابرابر و ناسالم است. چراکه یک فیلم خارجی در شرایطی نامحدود از وجه امکانات، تکنولوژی، مضمون و ... طبعاً جذابیتهای بالقوه بیشتری برای جذب مخاطب دارد و فراگیری آن در سیستم نمایش خانگی مجاز و غیر مجاز گواهی بر این مدعاست.
حالا اگر این فیلمها به پرده عریض هم راه پیدا کنند در یک رقابت نابرابر این تولیدات داخلی هستند که به طور اتوماتیکوار از گردونه انتخاب مخاطب خارج شده و ظرفیتهای اکران داخلی را در اختیار تولیدات خارجی قرار میدهند.
در میان این ادله و پرسش و پاسخهایی که در طول این سالهای پس از انقلاب مرتب تکرار شده، نگاهی به شرایط اکران معدود فیلمهای خارجی در سینماهای کشور میتواند نکته جالبی را مشخص کند.
هرچند در طول این سالها چند فیلم خارجی به اکران عمومی درآمده و از اقبال نسبی هم برخوردار شده اما واقعیت این است که اگر فشار این مخالفان هم وجود نداشت، بعید به نظر میآید تعداد این فیلمها از این حدود تجاوز میکرد.
اولین نکتهای که تعداد فیلم های خارجی قابل نمایش در سینماهای داخل را محدود میکند سوژه و مضمون این آثار است که با توجه به محدودیتها و چارچوبهایی که در سینمای ما وجود دارد تنها چند فیلم مستقل و خاص میتوانند از این صافی عبور کنند. فیلمهایی که هم به جهت مضمون، روابط و مناسبات و ... قابل نمایش باشند هم به جهت پوشش بازیگران و مسائلی از این دست.
بعد از این وجه میرسیم به تغییرات و اصلاحاتی که برای مجاز کردن فیلمهای خارجی انجام میشود که افراطیترین شکل آن در تلویزیون انجام میشود. این اصلاحات میتوانند از تغییر مناسبات و روابط بین شخصیتها و کاراکترها تا تغییر دیالوگها و پوشش بازیگران و نهایتاً تغییر سرانجام شخصیتها و فیلمها را شامل شوند.
همه اینها در حالیست که این تغییرات از چشم مخاطب دور نمیماند چون نسخههای اصلی هرچند با کیفیتی نه چندان خوب در اختیار همگان است و طبعاً همین شکاف باعث دلزدگی مخاطب از دستکاریهایی میشود که حتی زیرلایههای فیلم را دچار تغییر و تحول میکند.
وقتی تبعیت از قانون کپیرایت و امکان نمایش قانونی فیلمهای خارجی را همزمان با اکران جهانی آنها در کشورمان از نظر میگذرانیم، متوجه میشویم با عبور از این صافیها به نظر شوخی میآید که بتوان روی اکران فیلم خارجی چه به عنوان تهدید چه به عنوان گرهگشای مشکلات کنونی سینما حساب کرد.
چراکه اصلاً چنین ظرفیت و امکانی وجود ندارد هرچند معاونت سینمایی در رویکردی تصمیم به گرم شدن این تنور گرفته باشد. اگر هم منظور از اکران فیلمهای خارجی ورود مجموعهای از فیلمهای سخیف هندی و اکشنهای بازاری شرقی باشد که به نظر نمیآید مخاطب هوشمند امروز که با سینمای روز همراه است، این تنوع و قدرت انتخاب کاذب را احترام به خود تلقی کرده و با این جریان همراه شود.
5858