11 شهریورماه (2 سپتامبر) آخرین ساخته «جوزپه تورناتوره» 53 ساله در جشنواره شصتوششم ونیز، آن هم با یک سنتشکنی کلان به نمایش درآمد، چرا که 20 سال آزگار بود ونیز شب پرشکوه افتتاحیهاش را با فیلمهای ایتالیایی آغاز نکرده بود و «باریا» Baaria ساخته خالق «سینما پارادیزو» در این دوره بحرانی، به لحاظ اجتماعی- اقتصادی، فیلم افتتاحیه شد.
فیلم 150 دقیقهای «باریا» که دوازدهمین فیلم تورناتوره در مقام کارگردان است و بیش از 30میلیون دلار هزینه برده - یک رکوردشکنی آشکار- زیرساختی کمدی- اجتماعی دارد. باگریا (که ایتالیایی جماعت باریا تلفظ میکنند) روستایی است که تورناتوره در آنجا زاده شده و سناریوی فیلم نیز تاحدودی زندگی خود اوست و در فیلم زندگی 3 نسل از یک خانواده به تصویر کشیده میشود. اما بامزه اینجاست که لوکیشن اصلی کار و بیشترین فیلمبرداری صحنههای فیلم نه در سیسیل که در منطقهای در حاشیه شهر تونس انجام گرفته است.
فیلم اگر روایتی تاریخی در بستری کمدی- اجتماعی است اما لحن عاطفی و عاشقانه آن علیالظاهر آنقدر کلان بوده که تورناتوره درباره این وجه «باریا» بیشتر صحبت کرده است؛ ضمن اینکه باز هم اعتقاد داشته که آنچه ساخته اگرچه فیلمی پرهزینه بوده لیکن شخصیترین اثرش به حساب میآید و در راستای کارهای سابقش است. کارهایی مثل «تشریفات محض» (یا یک تشریفات ساده) و «ستارهساز».
اگرچه هرکدام از 2 فیلم فوق زیربنای متفاوتی با «باریا» دارند؛ اما اگر این 2 فیلم را دیده باشید (تشریفات ساده از همین تلویزیون خودمان هم پخش شده) به فلکور بودن جایجایش اذعان دارید. در «تشریفات ساده» که تورناتوره در سال 1994 ساخته؛ رومن پولانسکی و ژرار دپاردیو 2 نقش به ظاهر متضاد پلیس و مظنون را ایفا میکنند. یک بازرس پلیس با رفتار عجیب و غریب و متفاوتترین در شغلش تا جایی که عمده علاقهاش جمعآوری اقتباسهای ادبی است و دیگری آدمی برکشیده از بطن اجتماع که احتمالاً راستکیترین آدمی است که روبهروی این بازپرس نشسته.
آن صحنه موش و تلهموش را هم در «تشریفات ساده» به یاد بیاورید که تقریباً امضای تورناتوره است. روندی که در هر فیلمش به عنوان صاحب اثر، یک نمای اینچنینی میگذارد بر این مبنا که همیشه خواستنیهای آدمی به نفع او هم نیست. در همین «باریا» هم صحنهای وجود دارد در لب دریا که مارگارتمن و فرادچسکوشیانا درباره قایقی صحبت میکنند (2 شخصیت اصلی فیلم) که قرار بوده یک روز صبح پر از ماهی به ساحل برسد. اتفاقاً صیادان ماهیهای فراوانی بیش از هر روز دیگر به تور میاندازند اما داستان اینجا به سرانجامی بد و تاریخی میرسد که تور سوراخ گندهای هم داشته که کسی از آن مطلع نبوده...
«باریا» را میتوانید در یوتیوب در 4 تریلر شبیه هم ببینید. گاردین و دیلیتلگراف و به ویژه ورایتی ویدئوهایی متفاوت از این آلونسها دارند و همچنین کل روایت فیلم را در یک پلان مفصل قطعهقطعه کردهاند. یعنی شروع داستان در اواسط دهه سی آنجایی که پدر مارگارت و خانواده فرانچسکو فسقلیهایی بیش نبودند تا اینکه به دهه 70 برسیم.
داستان «باریا» اگرچه متعلق به خودش است و منطقه و اصالت سیسیلیاش؛ اما کارگردان چون تورناتوره است باید بیش از هرچیز دنبال تشابهات بگردیم. چیزی مانند همان داستان قایق و ماهی و موش و تلهموش و البته در کنارش عشقهایی که کهنه نمیشوند. شاید علت اصلی حضور این همه بازیگر نامآشنا و گمنام در «باریا» مانند مونیکا بلوچی، میکله پلاچیدو، لورا چپاتی و دوناتلا فینوچیارو به همراه 212 نفر بازیگر دیگر که همگی به عنوان اعضای فامیلی 2 خانواده طی سه یا چهار نسل نمایش داده میشوند همین بیان عشق کهنه نشده باشد.
«سینما پارادیزو» را در آخرین سکانس به یاد بیاورید. اگرچه سکانس خنکی است اما حرفش به یاد میماند. صحبت از ماندگار شدن اولین عشق! راستکی است. (اگر ماندگار است پس چرا شماره دارد؟!) اینجا نیز در «باریا» باید چنین روابط عاطفی نیز طی یک دوره 35 تا 40 ساله جزو عناصر داستان باشد.
یک مطلب طنز هم در اینجا هست و آن هم بودجه این فیلم است. 30میلیون دلار برای ساخت یک فیلم، آن هم در سینمای تازه از بستر مرگ درآمده ایتالیا رقمی نجومی است و حتی بسیاری هنوز باور نکردهاند اما وقتی «ماریا برلوسکونی» به عنوان تهیهکننده ارشد «باریا» این مبلغ را اعلام و تأکید کرد، دیگر همه پذیرفتند. کمپانی مدوسا هم که از 25 سپتامبر فیلم را پخش میکند متعلق به خاندان برلوسکونی است. نکته طنز اینجاست که برلوسکونیها 30میلیون دلار برای فیلم تورناتوره هزینه میکنند (و احتمالاً به درستی) اما در هزینههای جاری دولت برلوسکونی آمده سهم بودجه متعلق به سینما را یک فشار اساسی داده که هیچ، گرفته این سینماییهای ایتالیایی را چلانده است.
همین 2 هفته پیش بود- قبل از اعلام رسمی هزینه فیلم «باریا» از سوی ماریا برلوسکونی- که خبرگزاریها اعلام کردند، دولت سیلویو برلوسکونی 130میلیون یورو از بودجه بخشهای تولید فیلم و دیگر امور فرهنگی کاسته است. در واقع در سالجاری به جای 510میلیون یورو؛ هزینه فیلمسازی 380میلیون یورو اعلام شده است که البته بدجوری دماغ اهالی سینمای ایتالیا را سوزانده است و کار داشت به جاهای باریک میکشید و حتی فعالان سینمایی در جلوی پارلمان ایتالیا تجمع کردند، اما برلوسکونی هیچ واکنشی نشان نداد.
همین که پس از مدتها یک فیلم ایتالیایی جشنواره دوستداشتنی و قدیمی ونیز را افتتاح کرد، به زعم برلوسکونی گویا یک فتح تاریخی است و یک پرش به جلو در عرصه فرهنگ، آن هم فیلمی که اولاً رکورد هزینه تولید فیلم را در سالهای اخیر به خود اختصاص داده؛ دوماً فیلمی که 2 ورسیون ساخت دارد برای اعتلای مثلاً فرهنگی؛ یعنی یک نسخه با زبان سیسیلی برای پخش در سراسر جهان و یک نسخه با زبان ایتالیایی (حالا این زبان سیسیلی و ایتالیایی چه تفاوتهایی با هم دارند که ایتالیایی جماعت هم نمیفهمد اگر یکی مردانگی کند و کامنت بگذارد همهمان را مورد لطف قرار داده.) برای نمایش در سینماهای ایتالیا، سوم اینکه فیلم «باریا» قرار است زندگی مردمان ناحیه باریا را طی 40 سال نمایش دهد که این دیگر واقعاً کاری است فرهنگی؛ در مرتبه چهارم میرسیم به حضور بیش از 220 بازیگر در فیلم که باز هم در جای خود یک رکورد است و در آخر اینکه این فیلم را یک کارگردان اسکاربرده ایتالیایی به نام «جوزپه تورناتوره» ساخته است. شاید همین دلایل برای هزینه کردن آن 30میلیون دلار کفایت کند.
حکایت عدم حضور سینمای ایران در جشنوارههای معتبر هم که دیگر داستانی قدیمی است. فقط این را به یاد داشته باشیم که در این دوره سینمایی همه نماینده دارند و سینمای ایران در ونیز 66؛ غایب است.