ترکی از چهرههای شناخته شده و مطرح ادبیات روزگار ماست که هم در حوزه آکادمیک و هم در جریان جدی شعر حضوری فعال دارد.
شعر زیر با عنوان «قصه محمود و ایاز» از جمله سرودههای اوست:
وه که چه پرسوز و گداز است این!
قصه محمود و ایاز است این
غارت دین و دل او کرده است
وای مگر تُرک طراز است این؟!
آه چه حسنی ست هویدا در آن
کاین همه پرسوز و گداز است این؟!
سحر و طلسم است مگر در میان
یا که مگر شعبدهباز است این
قهر نمود و به کناری نشست
قهر نگو... عشوه و ناز است این!
«حکمت مشاء» فرو مانده است
غرق شگفتی که چه راز است این
هرچه پریچهر از او بهرهمند
بس که هنرپیشه نواز است این!
از کرمش گرم طواف است آن
راهی صحرای حجاز است این
هیچ نشد خسته و هی حرف زد...
وه چَقَدر روده دراز است این
حاشیهاش امنتر از متن ماست
حاشیه حاشیهساز است این
***
مزرعه در معرض آسیبهاست
پشت چَپَر ردّ گراز است این؟!
برگرفته از «فصل فاصله 2»/وبلاگ شخصی دکتر محمدرضا ترکی
242