صادق روحانی: جهاد دانشگاهی در واقع بازوی اجرایی انقلاب فرهنگی در دانشگاهها بود. از این رو برخی انتقاداتی که به عملکرد شورای انقلاب فرهنگی در سالهای نخستین انقلاب مبنی بر تعطیلی دانشگاهها میشود، انتقادهایی است که عملکرد جهاد دانشگاهی را نشانه رفته است.
اما دکتر علی منتظری رییس سابق جهاد دانشگاهی و از بنیانگذاران این نهاد انقلابی، به صورت تمام قد از عملکرد آن سالهای جهاد دانشگاهی دفاع میکند. تمام انتقادهای دلسوزانهاش از حال و روز این روزهای جهاد دانشگاهی، از ترس بر باد رفتن تلاشهای او و جهادگران دیگری است که 31 سال در این نهاد انقلابی زحمت کشیدهاند. نهادی که به قول خود منتظری تنها نهاد باقی مانده از نسل نهادهایی است که مولود انقلاباند و این روزها خطر دولتی شدن آن را تهدید میکند.
منتظری که در طول مصاحبه با خبرآنلاین، خیلی تلاش میکرد تند صحبت نکند و حرفی نزند که مقابله با دولت معنا شود. تنها موضع جهادگران در قبال وضعیتی که جهاد به آن دچار شده است را صبری دوساله و انقلابی عنوان کرد.
مشروح این مصاحبه را در ادامه بخوانید:
آقای دکتر منتظری، شما به عنوان کسی که از نخستین روزهای شکلگیری جهاد دانشگاهی در آن حضور داشته و از موسسین آن به شمار میروید، میتوانید روایت خودتان را از شکلگیری این نهاد بیان کنید.
همانگونه که مطلع هستید جهاد دانشگاهی مولود انقلاب فرهنگی است. دانشجویان مسلمان و انقلابی بر اساس فهم خود از فرمایشات، بیانات و رهنمود های امام (ره) در دوم اردیبهشت ماه سال 1359 حرکتی را در سطح دانشگاههای کشور سازماندهی کردند که آن حرکت به انقلاب فرهنگی مشهور شد. در این حرکت، دانشجویان مسلمان بر اساس یک تصمیم جمعی تصمیم گرفتند که حرکت دانشگاه که به سمت غرب و شرق بود را متوقف کنند. آن حرکت و آن نهضت به انقلاب فرهنگی مشهور شد.
اولین مخالف انقلاب فرهنگی هم رییس جمهور وقت بود که مدعی بود انقلاب فرهنگی برای سرنگونی او و توسط حزب جمهوری و به طور اخص شهید بهشتی و یاران او طراحی شده است. منتهی حضرت امام این حرکت را تایید کردند و در تاریخ 23 خرداد ماه 1359 شورایی از دانشمندان و نخبگان تعیین فرمودند که انقلاب فرهنگی را مدیریت کنند. این شورا با حضور 6 نفر از نخبگان علمی و فرهنگی کشور تشکیل و بدین ترتیب ستاد انقلاب فرهنگی تأسیس شد. اعضای ستاد انقلاب فرهنگی در تاریخ 16 مرداد 1359 برای امور اجرایی و پیگیری امور انقلاب فرهنگی در دانشگاهها نهادی را تشکیل دادند به نام جهاد دانشگاهی. فی الواقع جهاد دانشگاهی برای عملیاتی کردن و پیگیری مصوبات ستاد انقلاب فرهنگی در دانشگاهها تشکیل شد. البته در طی این سالها فراز و نشیبهای زیادی در وظایف، تشکیلات و حضور جهاد در عرصه علم و فرهنگ کشور رخ داده است. گاهی این تغییرات تحمیل شد و گاهی هم این تغییرات در جهت رشد و بلوغ بود.
شما ادوار مختلف جهاد را چگونه تقسیم بندی میکنید ؟ خصوصیت هر کدام چیست؟
در یک تقسیمبندی کلی میتوان ادوار مختلف حیات جهاد دانشگاهی را به شرح زیر تقسیمبندی کرد:
1- 16 مرداد سال 1359 (سالروز تشکیل) تا اواسط سال 1361 (زمان بازگشایی دانشگاهها). در این دوره عمده فعالیت جهاد دانشگاهی به نوعی مدیریت فضای بحران و حواشی ناشی از انقلاب فرهنگی بود. در این دوران، عمدة فعالیتهای آمادهسازی دانشگاهها برای حضور مجدد دانشجویان در دانشگاهها و همچنین ورود دانشجویان جدید بعهده جهاد دانشگاهی بود.
2- از بازگشایی دانشگاهها تا سال 1364 که مختص حضور جدی جهاد دانشگاهی در مدیریت دانشگاهها است. در این دوران شوراهای مدیریت جهاد دانشگاهی مرجع رسمی مدیریت دانشگاهها بودند.
3-از سال 1364 تا 1370 که خروج تدریجی جهاد دانشگاهی از مدیریت دانشگاهها و شکوفایی فعالیتهای فرهنگی و پژوهشی بود. این دوره دورة خاصی در حیات جهاد دانشگاهی است که امید است در مجال مناسبی بدان بپردازیم. پایه بسیاری از فعالیتهای ممتاز علمی و فرهنگی جهاد دانشگاهی در این دوران رقم خورده است.
4-از اوایل سال 1371 تا 1376 که با توجه به تغییر اساسنامه جهاد دانشگاهی مدیریت شورایی در جهاد دانشگاهی به مدیریت فردی تبدیل میگردد. در این دوران تشکیلات جهاد دانشگاهی مطابق وظایف آن در اساسنامه مصوب باز تعریف شد و بسیاری از ملزومات تشکیلاتی برای شمایل جدید جهاد دانشگاهی در این دوران شکل گرفت. در این دوران مشکلات عدیدهای گریبانگیر جهاد دانشگاهی شده بود. حفظ نهاد جهاد دانشگاهی در این دوران سخت، از عمده ویژگیهای این مقطع تاریخی در حیات جهاد دانشگاهی تلقی میشود.
5- از 1376 تا پایان 1385 : این دوران مصادف است با رشد و شکوفایی و بالندگی فعالیتهای پژوهشی و فرهنگی جهاد دانشگاهی. در همین ایام است که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی جهاد دانشگاهی را یکی از ستونهای نظام مینامند و آن را گلستانی میخوانند که کشور از مواهب آن برخوردار گشته است.
6- از سال 1385 تا کنون: مهمترین ویژگی این دوران این است که دولت بسیار علاقمند به نوعی حضور در جهاد دانشگاهی است! پرداختن به جزییات این دوره و دستاوردهای آن را به وقت دیگری حواله میدهیم.
جدای از بحث اصلی که به آن باز خواهیم گشت به نظر شما تعطیلی دانشگاهها در آن زمان کار صحیحی بود؟
صد در صد. چون دانشگاهی وجود نداشت بلکه میدان منازعه بود. میدان جنگ بود کلاسی تشکیل نمیشد.
همین فضای سیاسی قبل انقلاب باعث پدید آمدن بسیاری از جریانها پسندیده در سالهای بعد شد؟
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی فضای سیاسی دانشگاهها یک فضای یکپارچه و در جهت مبارزه با نظام شاهنشاهی بود. اما پس از پیروزی انقلاب گروهها به دنبال سهمخواهی بودند و فضای دانشگاه را به میدان منازعه تبدیل کرده بودند. مگر گروهها باعث پیروزی انقلاب شده بودند؟! اما سهمخواهی میکردند و تهمت و افترا میزدند. جذب نیرو میکردند برای گروههای آمریکایی و وابسته به امپریالیسم آمریکا. خوب شما میگویید نیروهای انقلاب و مسلمان مینشستند و تماشا میکردند؟! اینها جذب نیرو میکردند برای گروههایی که در کردستان و در خوزستان و سیستان و بلوچستان و.... برای مقابله با انقلاب مردم ایران صفآرایی کرده بودند. اینها از دانشگاه جذب نیرو میکردند. لذا دانشگاهی وجود نداشت و اتفاقاً انقلاب فرهنگی به وقوع پیوست تا ما دانشگاه داشته باشیم. این نکته را هم فراموش نکنید تعداد دانشگاهها و دانشجویان در آن زمان بسیار محدود بود. شما فکر نکنید وقتی میگوییم دانشگاه تعطیل بود یعنی یک بخش عظیمی از کشور تعطیل بود .الان چون حوزة آموزش عالی بسیار گسترده است این تصور در ذهن بوجود میآید که گویی بخش عظیمی از کشور تعطیل بوده. نه اینطور نبود تعدادی از مراکز علمی کشور به طور موقت تعطیل بودند و آن هم به این معنی نبود که هیچ فعالیتی در آن انجام نمیشد بلکه فعالیت آموزشی آن تعطیل بود تا آنکه در اواسط سال 1361 دانشگاهها بازگشایی شدند و فعالیتهای آموزشی هم مجدداً آغاز شد.
جهاد دانشگاهی تا چه حد به اهدافی که برای خود تعیین کرده بود رسیده است؟
هدف اصلی همان انقلاب فرهنگی بود. شعار اصلی آن هم تحقق تلفیق ایمان و علم بود. ما خوشبختانه به بسیاری از این اهداف دست پیدا کردهایم. توسعه و پیشرف علمی کشور که مورد قبول و اذعان همه هست محصول همان بذری است که در انقلاب فرهنگی کاشته شد و از دست آوردهای انقلاب فرهنگی است. در واقع بانی اصلی آن هم امام امت بودند. ما در بسیاری از اهداف بزرگی که برای انقلاب فرهنگی در نظر گرفته شده بود به نتیجه رسیدهایم و البته در بعضی از آنها هم به نتیجه نرسیدهایم. به عنوان مثال نظر ما این بوده که دانشگاه اسلامی ظاهرش هم باید اسلامی باشد. باطن آن که اسلامی است هیچ، ظاهر آن هم باید اسلامی باشد. خوب متاسفانه به تدریج و در گذر زمان ما در این جهت افول میبینیم. یکی از دلایل این افول این است که نیروهای انقلابی و اسلامی ودلسوز به تدریج از مدیریت دانشگاه حذف شدند. اگر این نیروها را حفظ میکردند و حفظ میکردیم ما همانطور که در صحنههای علمی توفیق پیدا کردیم در صحنه فرهنگی و در صحنه ترویج و تبلیغ و معرفی اسلام و مبانی اسلام و انقلاب هم موفق میشدیم. منتهی متاسفانه ما در این جهات دقت نداریم. یعنی حاضر نیستیم هزینه تصمیماتی را که میگیریم بپردازیم. اگر ما نیروهای انقلابی را حذف میکنیم تا به اصطلاح مدیریتها یک دست بشوند خوب اکنون باید تبعات آنرا هم بپذیریم! البته الان رویکرد به نحوی است که میگویند برگردیم به تجربههای قبلی. الان اگر برگردیم و دوباره این افراد را هم مشارکت بدهیم دیگر کار از کار گذشته است.آن اتفاقی که نباید میافتاد افتاده. حالا آمدن اینها بد نیست اما موثر نیست.
خلاصه اینکه من معتقدم در بسیاری از موارد اهداف انقلاب فرهنگی و جهاد دانشگاهی محقق شده و در برخی موارد دیگر هم باید تلاش بکنیم که محقق بشود و توجه کنیم که انقلاب فرهنگی یک جریان مستمر است. اینکه برخی شعار میدهند ما به انقلاب فرهنگی دوم و سوم نیاز داریم، اینها شعارهای انحرافی است. انقلاب فرهنگی یک جریان مستمر است که پایان ندارد و همیشه هست. اینکه ما بخواهیم تجربههای گذشته را دوباره تکرار کنیم چندان با درایت وتدبیر سازگار نیست.
برخی معتقدند که دولت قبلی نگذاشت که جهاد دانشگاهی دولتی بشود اما در این دولت جریانهایی هستند که در پی دولتی کردن جهاد هستند. این ها چه کسانی هستند؟ آیا موفق شدهاند؟
به نظر من در این بحث بهتر است به جریان تاریخی جهاد نگاه کنیم. ما مبنای تقسیمبندی را دولتها قرار ندهیم بلکه ادوار تاریخی خود جهاد را مبنا و ملاک قرار دهیم. ما میگوییم از سال 1385 شاهد تمایل شدید دولت برای حضور و اعمال سلیقه و نظر در جهاد هستیم. به اعتقاد بنده این تمایل به شدت استقلال جهاد را دچار خدشه میکند.
متاسفانه وقتی استقلال جهاد دچار خدشه شود، روحیه جهادی هم دچار ضربه خواهد شد و میشود. این تمایل دولت ممکن است در نهایت منجر به از دست رفتن و از هم گسیختن نظام عاطفی و ایمانی جهاد هم بشود. مدیرانی که با اراده دولتها مسئولیت مییابند هر چند که انسانهای شایسته و وارستهای باشند اما چون فضای جهاد و فرهنگ جهاد را تجربه نکردهاند و بهتر بگویم از عرض و طول و ارتفاع جهاد دانشگاهی خبر ندارند بعد از یک مدتی این نهاد را دچار مشکل خواهند کرد. این از ویژگیهای این دوره است.
ما و مجموعه دوستان در جهاد دانشگاهی فکر میکنیم که نباید طوری عمل کنیم که خدای ناکرده از عمل ما عدم پایبندی به ضوابط و مقررات استنباط شود. همة دوستان در سطح جهاد را دعوت کردیم که در چهارچوبهای قانونی و رعایت مسایل انقلابی کارشان را انجام بدهند . این هم یک دورهای است در جهاد که شاید باید تجربه میشد ولی من مطمئن هستم که بیش از دوسال به طول نخواهد انجامید.
چرا این اتفاقات در دولتهای قبلی نتیجه نداشت و یک مقاومتی در جهاد بود اما الان اینگونه نیست؟
اولاً فضای عمومی کشور و مسایل دیگر دست به دست هم داده است که ما نخواهیم عملی انجام دهیم که بهانه به دست دشمنان دهد و مشکلی برای کشور و نظام ایجاد بشود. ثانیاً در سال 1385 دولت برای حضور در جهاد از خود جهادگران استفاده کرد.
در نتیجه موضعگیری و مقاومت در مقابل دوستان جهادی چندان شایسته نبود. در دورههای گذشته دوستان به محض اینگونه فشارها و تعدیها به جهاد، موضع گرفته و مقاومت میکردند ولی الان با توجه به مسایلی همچون توطئههای دشمنان، جریانهایی که خواسته یا ناخواسته، انقلاب و نظام را دچار مشکلاتی کردهاند باعث شده است که صبر پیشه کنیم. دوستان جهادی معتقدند باید با صبر و تدبیر این دوره را پشت سر گذاشت. البته دوستانی که هم اکنون آمدهاند صادقانه و با نیت خیر و برای خدمت آمدهاند و لازم است بدانند که کجا آمدهاند، کجا هستند و در چه جایگاهی قرار گرفتهاند.
میتوانیم اینطور نتیجه بگیریم که مساله تمایل دولت برای حضور در جهاد مهمترین مسالهای است که هویت جهاد را به مخاطره انداخته است؟
مهمترین تهدید برای جهاد به عنوان یک سازمان ممکن است همین تمایل دولتها باشد اما این در بخش تشکیلاتی و سازمانی است اما در حوزه دیگر که حوزه فرهنگی است این است که ما خود به عنوان اعضای جهاد آرمانهای جهاد را فراموش کنیم. یعنی یک زمانی انقلابی بودهایم اما الان انقلابی نیستیم. لذا رهبر فرزانه انقلاب فرمودند که انقلابی بودن مهم نیست بلکه انقلابی ماندن مهم است.
انقلابی ماندن هم شرط و شروطی دارد از جمله اینکه تلاش کنیم در جهاد روحیه ی جهادی را حفظ کرده و گسترش دهیم. باید به یک نکتهای هم اشاره کنم و آن اینکه وقتی ما میگوییم مداخله دولت در جهاد، خدای نکرده منظور این نیست که ما تافتهی جدا بافتهای از دولت هستیم. شعار جهاد از سال 1370 تا امروز خیلی صریح و روشن این بوده است: تبعیت از رهبری و حمایت از دولتها. هر دولت قانونی که در کشور بود ما از آن حمایت میکنیم لذا از دولت فعلی هم حمایت میکنیم. یعنی اگر دولت فعلی امری را به ما واگذار کند و کاری را از ما بخواهد با کمال میل انجام میدهیم. ما خود را موظف میدانیم که به حل مشکلات دولت کمک کنیم. اشتباه نشود که فکر کنیم فاصلهای هست. بلکه ما میگوییم جهاد باید جهادی باقی بماند و دولتی نشود.
گفتمان جهاد گفتمان رهبری است نه گفتمان دولتی و دولتیها. این ربطی به این دولت و دولت گذشته و آینده ندارد. این تهدید بزرگی برای جهاد است که گفتمانش از گفتمان رهبری به گفتمان دولتیها تغییر پیدا کند. ما این را خطر میبینیم نه اینکه خدای ناکرده ما نباید با دولت رابطه داشته باشیم. ما باید بیش از همه در خدمت دولت باشیم. فهم این موضوع خیلی مهم است که برخی گمان نکنند ما یک مجموعة ضد دولتی هستیم. ما یک مجموعهای هستیم که خود را حامی همة دولتها میدانیم و دوست هم داریم که در خدمت دولتها باشیم و به حل مشکلات آنها کمک کنیم. اگر چیزی از ما بخواهند ما نه تنها پاسخ میدهیم بلکه در اسرع وقت و با کمترین هزینه پاسخ میدهیم. ما نقش انقلابی خود را در این تعریف میکنیم.
آیا رهبری در این بحث وارد نشدهاند؟
نه هیچگاه. در طول این سالها ایشان با هدایت معنوی خود مجموعه را حمایت و پشتیبانی فرموده اند. در موقعیت های مختلف رهنمودهای لازم را ارائه کرده اند. اصولاً بدون حمایت و بدون پشتیبانی رهبر فرزانه انقلاب، جهاد دانشگاهی نمیتوانست در جایگاه و سپهر فعلی قرار گیرد.
سی و یک سال از تاسیس جهاد میگذرد. آن چیزی که هویت جهاد را شکل داده است انسانهای درون آن و فضا و روحیهای است که ما آن را روحیه جهادی میدانیم. آینده جهاد چگونه خواهد بود؟ آیا این روحیه در نسل جوان هم بازتولید شده است؟
بله. ما در جهاد متناسب با فرصت ها و امکاناتی که در اختیار ما بوده چه در حوزه های علمی و پژوهشی و چه در حوزههای فرهنگی به تربیت نیرو اقدام کرده ایم. ما با تاسیس پژوهشکدهها و مراکز علمی و تخصصی بستری را فراهم کرده ایم که نیروهای جدید در چهار چوب های شناخته شده علمی ولی با روحیه جهادی پرورش پیدا کنند. الان در حدود بیست پژوهشکده در جهاد دانشگاهی داریم. ما دهها مرکز علمی و فرهنگی تاسیس کردهایم که این ها توسط جوانان و دانشجویان اداره می شود.
این اقدامات برای تربیت نیرو بوده است. نه تنها برای تربیت آن حوزه تخصصی و علمی که کار کنند بلکه تا نوعی مدیریت و فعالیت اجتماعی را تجربه کنند که در آینده در هر کجای کشور چه در داخل جهاد و چه بیرون از آن مفید باشند. ما در این زمینه بسیار دقیق عمل کرده ایم. یعنی آمده ایم نهاد هایی را توسط خود جوانان و دانشجویان تاسیس کرده ایم بدون اینکه دخالت بیش از حد در آنها بکنیم. البته نظارت و حمایت ما در کناراین سازمان ها بوده وشرایطی را بوجود آورده ایم تاباگذر زمان ، انتقال تجربه وروحیه ی جهادی به این نسل صورت بگیرد. منتها درک این ظرافت ها و نکات باریک تر از مو کار هرکسی نیست و کسانی که همه ی مسایل را از دریچه ی مادیات نگاه می کنند و به در آمد و سود و اینگونه مسایل می اندیشند طبعا قدرت درک چنین ظرافتی را ندارند.
من به صراحت عرض می کنم این نوع نگاه های کاسب کارانه و تاجر مآبانه در جهاد دانشگاهی مخل و مضر است و نمیتواند استمرار حرکت جهاد را تضمین بکند. بلکه آن نگاهی که نشات گرفته از وجه فرهنگی جهاد دانشگاهی است ضامن بقای جهاد است و می تواند مستمر باشد و به تربیت کادر فعال و با ارزشی بپردازد که این جهاد را و حرکت جهادی را استمرار ببخشند. نگاه تاجر مآبانه فوق العاده خطرناک هست و باید به شدت با آن مبارزه بشود. من و امثال من مخالف فراهم کردن حد اقل امکانات و شرایط زندگی برای افراد و محققان نیستیم بلکه نگاه کاسب کارانه و روحیه ی سودجویی و زیاده خواهی و رفاه زدگی است که برای جهاد مضر است. من معتقدم که بهترین رهنمودها در این زمینه را رهبر معظم انقلاب به جهاد هدیه دادهاند. جا دارد که آن رهنمودها هر روز مرور شود. برای مثال ایشان خطاب به مدیران ارشد جهاد فرمودند کار شما شرکت داری نیست، به کار اصلی خود بپردازید.
اولویتهای جهاد در این سال ها را چه میدانید؟
ما در جهاد دانشگاهی یک سند چشم انداز داریم و یک برنامه سه ساله. به دلیل تغییر مدیریتها به لحاظ زمانی عقب هستیم. اما راه ما مشخص است و اهداف هم معلوم است. ما منتظریم که این دو سال بگذرد. چاره دیگری هم نداریم. ما نمی خواهیم کشور ، دانشگاه و مسئولین را دچار مشکل بکنیم. ما نمیخواهیم ذهن مسئولین را درگیر مسایلی کنیم که ممکن است برای آنها اهمیت نداشته باشد. ما حق نداریم برای خوش آمد خویش وقت دیگران و کشور را بگیریم. ما می توانیم دو سال صبر کنیم. صبر هم خود یک اقدام انقلابی است. در نیت خیر برادرانی که اکنون میهمان ما در جهاد هستند تردید نمیکنیم و امیدواریم این فرصت را مغتنم بدانند و در ارتقاء جایگاه و فعالیتهای جهاد دانشگاهی تلاش کنند، ما هم در کنار آن ها هستیم.
/29219