بعد از وقفه‌ای که در چاپ و توزیع آثار سید شهیدان اهل قلم ایجاد شد، به تازگی دو عنوان از کتاب‌های این شهید از سوی نشر واحه روانه بازار کتاب شده تا غیبت آثار سیدمرتضی آوینی در کتابفروشی‌ها به پایان برسد.

به گزارش خبرآنلاین، نشر واحه که در حال حاضر عهده‌دار چاپ آثار شهید آوینی است، دو عنوان دیگر از آثار او را با عناوین «آغازی بر یک پایان» و «رستاخیز جان» منتشر کرد.

هموطنان تهرانی برای تهیه این کتاب‌ها‌‌ کافیست با شماره 88453188 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و کتاب‌ها را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند.

 

«آغازی بر یک پایان» شامل مقالاتی درباره انقلاب اسلامی، مبانی اعتقادی حکومت دینی و وضع موعود است که در چهار بخش تنظیم شده است. بخش نخست به امام خمینی (ره) و ولایت فقیه اختصاص یافته است. «داغ بی تسلی» سوگ نوشته ای است در غم رحلت امام (ره) که البته با نگاهی امیدوار به آینده به پایان می رسد: «... اگر بعد از رحلت رسول الله، ظهر حکومت اسلام به غروب خونین شهادت حسین بن علی (ع) و «شب بی قمر غیبت» انجامید، این بار امام فرصت یافت تا وثیقه حکومت را به معتمدین خویش بسپارد و این خود نشانه ای است بر این بشارت که این بار خداوند اراده کرده است تا حزب الله و مستضعفین را به امامت و وراثت برساند.»

«مبشر صبح» پس از دیدار جمعی از هنرمندان حوزه هنری با رهبر انقلاب اسلامی در آبان 1368 نگاشته شده است. «امام و حیات باطنی انسان» یکی دیگر از مقالات این بخش است که در اولین سالگرد رحلت امام (ره) نوشته شده است و نویسنده در آن مقام حضرت امام (ره) را در بستر تاریخ حقیقی بشر که خود آن را «تاریخ حیات باطنی انسان» می نامد تبیین می کند و تاریخ های ظاهری تمدن و سلاطین را از حقیقت بی بهره می داند و می نویسد: «چرا این ظاهربینی بر بشر امروز غلبه یافته و او را تا بدین همه به سراب اندیشی و تنگ نظری کشانده است؟ هر چه هست، انسان امروز اگرچه هنوز مبدأ شمارش روزها و سال ها را بر هجرت این رسول و تولد آن دیگری نهاده است، اما دیگر قدر انبیا را نمی شناسد و تا این جهل باقی است قدر حضرت امام (ره) را نیز درنخواهد یافت، چرا که او نیز از احیاگران حیات باطنی انسان و بنیان گذاران خانه حقیقت است و انقلاب اسلامی ام القرای این عصر است.»

در مقاله «دهه شخصت و امام خمینی»، نویسنده آن چه را که در مقاله پیشین طرح کرده است، بسط می دهد و ابعاد وجودی امام را در نسبت با تاریخ انبیا بررسی می کند.

بخش دوم که شامل شش مقاله است، مسائل فرهنگی و اجتماعی انقلاب و نظام اسلامی را طرح و بررسی می کند. «گرداب شیطان» ویژگی های انقلاب اسلامی را نسبت به سایر انقلاب های اخیر بر می شمارد، اما به ما در مورد شیوه های مرسوم دشمن در راندن انقلاب جوان ما به سوی دام گسترده خویش و جذب ما در «گرداب لغزنده شیطان» هشدار می دهد. به زعم نویسنده، شیوه رایج دشمن در این موارد، گذشته از پخش اکاذیب و شایعات، آن است که «آن ها میان شرایط خاص حاکم بر جامعه -از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و سیاسی- با غایات و اهداف شیطانی خویش مشترکاتی را جست و جو می کنند و با تأکید اثباتی و یا انگاری بر آن مشترکات ما را ناآگاهانه به سوی دام می لغزانند.»

«در برابر فرهنگ واحد جهانی»، به بررسی راه کارهای مقابله انقلاب اسلامی با فرهنگ یکپارچه و فراگیر غربی می پردازد و از جمله پیش نهاد می کند که: «آن چه در جهان امروز بیش از همه برای بشر ضرورت دارد، دستیابی به منطقه ای آزاد از سلطه جهانی استکبار است.»

«پروسترویکای اسلامی وجود ندارد»، به رد برخی شبهات مطرح شده در مطبوعات سال های پایانی دهه شصت می پردازد. در این سال ها در مورد مردمی بودن شیوه حکومت دینی مسائلی مطرح شد که نویسنده را به پاسخ گویی به آن ها واداشت. برخی مطبوعات با مقایسه انقلاب اسلامی و انقلاب کمونیستی، فرجامی یک سان برای آن دو پیش بینی کردند. نویسنده در این مقاله کوشیده است با تبیین تفاوت های ماهوی میان این دو انقلاب، یک سان بودن فرجام آن ها را به بطلان بکشاند. در نظر نویسنده بیش از آن که انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن در معرض فروپاشی باشد، این نظام تمدن غربی است که در سراشیب زوال و اضمحلال افتاده است.

«وفاق اجتماعی» که در پاسخ به نظرخواهی روزنامه کیهان نگاشته شده، به نحوه ایجاد وفاق اجتماعی توسط نظام دینی در جامعه ایرانی پرداخته و به تبیین ماهیت وفاق اجتماعی با رجوع به تحقیقات دانشمندان علوم اجتماعی پرداخته است. سپس به موانع این وفاق در جامعه ایرانی اشاره کرده و شیوه غلبه بر این موانع را بررسی کرده است. «اسلامیت یا جمهوریت؟»، به دعوای تاریخی «جدایی دین از سیاست» می پردازد که این بار در قالب جدایی اسلامیت و جمهوریت رخ نموده است. نویسنده که خود معتقد به «عینیت سیاست و دیانت» است، به آرا و اقوال دانشمندان مسلمان مراجعه می کند و نفس حضور اجتماعی دین را -که در قالب شریعت جلوه کرده است- ملازم با تأسیس حکومت می داند.

«بنیان سفسطه بر باد است» در زمانی نگاشته شده است که برخی نویسندگان و اندیشمندان مباحثی در باب مدیریت فقهی و مدیریت علمی مطرح کردند. نویسنده با تحلیل مفاهیم مدیریت فقهی و مدیریت علمی، تعارض میان این دو را ناشی از تعارض میان علم -به مفهوم غربی آن- و فقه می داند و غیرعلمی بودن مدیریت فقهی را بی اساس می شمرد. در نظر او گویندگان این نظر بدون توجه به واقعیت های جامعه، نوک پیکان حمله خود را متوجه ولایت فقیه کرده اند و سعی در نفی آن دارند.

بخش سوم کتاب شامل دو مقاله در مورد بوسنی و هرزگوین است. «صلیبی از خون سرخ»، به اوضاع دشوار ملت مسلمان بوسنی پرداخته است. «ارتش متحد اسلام»، با بررسی موقعیت یک کشور مسلمان -بوسنی- در قلب اروپا و ظلمی که بر آن رفته است، تشکیل «ارتش متحد اسلامی» را پیشنهاد می کند.

بخش چهارم در پنج مقاله به وضعیت معنوی جهان معاصر و حرکت باطنی انقلاب اسلامی در آن می پردازد. «ایمان منجی جهان فرداست»، در زمان حمله آمریکا برای باز پس گیری کویت از ارتش عراق نوشته شده است و در آن، عصر تمدن غربی پایان یافته تلقی شده است: «اگر این هیولای قدرت از بین برود، خلأ وجود آن را چگونه باید پُر کرد؟ به نظر می رسد که پیش از اضمحلال و فروپاشی کامل، با رویکرد دیگرباره انسان به عالم معنا خلأ درونی بشر که ناشی از بی ایمانی است پر خواهد شد...»

«نظم نوین جهانی و راه فطرت»، بررسی مقاله ای است از «آلن دو بنوآ» درباره بحران خلیج فارس. این نویسنده فرانسوی بی پرده برخی پیچیدگی ها و نادرستی های پنهان تمدن غرب را بیان می کند و «همین که این سخنان بر قلم یک فرانسوی جاری شده است، خود به خود حکایت از آن دارد که که امپریالیسم رسانه ای محکوم به شکست است و «حق» می تواند -به صورت مشروط، نه به بطور مطلق- بر زبان غربی ها نیز جاری شود...»

در «دولت پایدار حق فرا می رسد» نویسنده فرارسیدن کسی را بشارت می دهد که هیبتش از هم اکنون «همه قلب ها را گرفته است. انقلاب اسلامی فجری است که بامدادی در پی خواهد داشت و از این پس تا آن گاه که شمس ولایت از افق حیثیت کلی وجود انسان سر زند و زمین و آسمان ها به غایت خلقت خویش واصل شوند، همه نظاماتی که بشر از چند قرن پیش در جست و جوی اتوپیای لذت و فراغت -که همان جاودانگی موعود شیطان است برای آدم فریب خورده- به مدد علم تکنولوژیک بنا کرده است یکی پس از دیگری فرو خواهد پاشید و خلاف آن چه بسیاری می پندارند، آخرین مقاتله ما -به مثابه سپاه عدالت- نه با دموکراسی غرب که با اسلام آمریکایی است، که اسلام آمریکایی از خود آمریکا دیرپاتر است. اگرچه این یکی نیز ولو «هزار ماه» باشد به یک «شب قدر» فرو خواهد ریخت و حق پرستان و مستضعفان وارث زمین خواهند شد.»

«آغازی بر یک پایان» که کتاب نیز نام خود را از آن وام گرفته، به تعارض میان فرهنگ و تمدن پرداخته است. از نظر نویسنده، فرهنگ ماهیتی انقلابی و دگرگون کننده دارد حال آن که تمدن از پی استقرار فرهنگ و سکون آن به وجود می آید. بر این اساس بخشی از ماهیت تعارض میان انقلاب اسلامی و تمدن غربی تبیین می گردد. از این رو، آغاز حرکت انقلاب اسلامی پایانی است بر تمدن مستکبر و ضد فرهنگ دینی غرب.

«تجدید و تجدد»، آخرین مقاله این کتاب است و آخرین مقاله چاپ شده نویسنده در مجله سوره در آُتانه سفر به فکه و شهادتش. این نوشته که به مناسبت فرا رسیدن فصل بهار نگاشته شده، انقلاب را نیز چون بهار شکوفنده و شکافننده فطرت های آدمی می داند: «فطرت، شکافتن است، هم چنان که هسته ای می شکافد و نهالی از درون آن سر بر می آورد؛ فطرت، شکافتن است، آن چنان که پوست شاخه درخت می شکافد و جوانه ای سر بر می آورد؛ فطرت، شکافتن است، چنان که جوانه ای می شکافد و شکوفه ای از دل آن بیرون می آید. انقلاب نیز با این شکافتن و شکفتن ملازمه دارد: «شکافتن، شکفتن، و شکوفه. و چنین است که عالم در خود تجدید می شود... و انسان نیز.»


بنابراین گزارش، کتاب «رستاخیز جان» نیز حاوی مقالات آوینی در حوزه ادبیات، فرهنگ، هنر و رسانه شهید آوینی است.

در مقاله ای از این کتاب با عنوان «ادبیات آزاد یا متعهد؟» می خوانیم: «رسالت هنر و ادبیات چیست؟ هنر و ادبیات باید ملتزم باشند و یا آزاد؟ ...و اصلاً در روزگاری که آزادی قلم از سنخ آزادی جنسی و اقتصاد آزاد است . این پرسش‌ها به چه کار می‌آیند ؟

آزادی میان ما و آزاد انگاران مشترک لفظی است و چه بسا که این دو آزادی در ظاهر نیز مشابهت‌هایی‌با یکدیگر داشته باشند. آن آزادی که می‌گویند، رهایی از هر تقیید و تعهدی است و این آزادی که ما می‌گوییم نیز آزادی از هر تعلقی است. تفاوت در آنجاست که ما حقیقت انسان را در خلیفه‌اللهی او می‌جوییم و بنابر این، انسان کامل و عبدالله را مشترک معنوی می‌دانیم ، اما آنان بندگی خدا را نیز از خود بیگانگی می‌دانند. در این صورت، اگر برای بشر قائل به حقیقتی فردی و یا جمعی نباشند که با رهایی از تقییدات و تعهدات به آن رجوع کند در واقع انسان را به خلأ احاله داده‌اند و به هیچ و چه تفاوتی می‌کند که این یک هیچ فلسفی باشد و یا یک هیچ حقیقی؟ این هیچ شاید محال فلسفی نباشد اما محال حقیقی است و انسان امروز این محال را تجربه کرده است. آنچه او از خود - به مثابه انسان - می‌شناسد، محال حقیقی است و آن سان که او - به مثابه انسان - می‌خواهد زیست کند، باز هم محال حقیقی است. چگونه می‌توان انسان بود و چون حیوان زیست؟ چگونه می‌توان خلیفه‌الله بود و خود را از جرگه حیوانات محسوب داشت؟ انسان امروز بر یک فریب عظیم می‌زید و بزرگ‌ترین نشانه این حقیقت آن است که خود از این قریب غافل است؛ می‌انگارد که آزاد است، اما از همه ادوار حیات خویش دربندتر است؛ می‌انگارد که فکر روشنی دارد، اما از همه ادوار حیات خویش در ظلمت بیشتری گرفتار است.

آزادی در نفی همه ‌تعلقات است جز تعلق به حقیقت که عین ذات انسان است. وجود انسان تکلیف اوست در قبال حقیقت، نه حق او برای ولنگاری و رهایی از همة تعهدات و مقدمتاً باید گفت که هنر و ادبیات نیز در برابر همین معنا ملتزم است.

انسان مختار است، اما آزادی‌اش مقدم بر حقیقت و عدالت نیست و اگر چنین باشد پس آزادی حق انسان نیست، تکلیف اوست. آنان که آزادی را به مفهوم عدم تقید می‌گیرند و این آزادی را حق خویش می‌دانند، چه بدانند و چه ندانند از آن جهت دیگران را نیز ملتزم به همین اعتقاد می‌خواهند که انگار خود را عین حقیقت و عدالت فرض کرده‌اند. اگر انسان فطرتاً نسبت به حقیقت و عدالت متعهد نبود و قضاوت‌هایش بر این دو مقوله ما تقدم اتکا نداشت، هرگز اصراری نداشت که دیگران را نیز به راه خویش دعوت کند. برای انسان محال است که به شیطان ایمان بیاورد؛ او فریب شیطان را می‌خورد و در این معنا سری عظیم نهفته است که اهل فریب در نمی‌یابند.
آزادی حق انسان نیست ، بلکه تکلیف اوست در برابر حقیقت و عدالت؛ و البته در این گفتار نیز مسامحه‌ای بسیار وجود دارد، چرا که آزادی در حقیقت خویش مقابله‌ای با حقیقت و عدالت و یا تعهد ندارد و اگر حقیقت آزادی ظهور می‌یافت همه دعواها از میان برمی‌خاست. این دعواها از سر جهل نسبت به حقیقت آزادی است که حریت است. حریت شمس آسمان عدم تعلق است و آن آزادی که در جهان امروز می‌گویند متناظر معکوس این عدم تعلق است. در این مقام، ثنویت و تقابل میان خالق و مخلوق و جبر و اختیار از میان برمی‌خیزد و ... محقق می‌شود که مقام انسان کامل است و مقام مظهریت کامل انسان نسبت به حقیقت و عدالت. به این معنا، دین که راه حقیقت و عدالت است مقدم بر آزادی است. پس آنان که آزادی را مقدم بر دین می‌دانند دو اشتباه بزرگ کرده‌اند: یکی آنکه از آزادی مفهومی در مقابل حقیقت و عدالت اعتبار کرده‌اند و دیگر آنکه آزادی را عین ذات انسان گرفته‌اند اما دین را نه.»

این گزارش می افزاید: این دومین سری از کتاب‌های این شهید است که توسط نشر واحه چاپ و روانه بازار می‌شود. در مرحله اول، سه کتاب «آینه جادو»، «فردایی دیگر» و «فتح خون» در بیستم فروردین‌ماه امسال همزمان با هجدهمین سالگرد شهادت ایشان چاپ و منتشر شد.

مسئولان نشر واحه که توسط خانواده شهید آوینی اداره می‌شود، اظهار امیدواری کرده‌اند تا بهار سال آینده کل مجموعه 12 جلدی آثار این هنرمند شهید را در دسترس مخاطبان علاقمند قرار دهند.

هموطنان تهرانی برای تهیه این کتاب‌ها‌‌ کافیست با شماره 88453188 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و کتاب‌ها را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند.

291/60

منبع: خبرآنلاین