تاریخ انتشار: ۲۲ شهریور ۱۳۹۰ - ۰۹:۲۵

محمد عباسی

حکایت شده است که در زمانهای قدیم یکی از روستاییان جوان اطراف کاشان که به صورت هفتگی ماست و پنیر خود را برای فروش به بازار اصفهان می برد یک روز درحالی که از شدت دویدن نفس نفس می زد از شهر به خانه باز گشت. در خانه را بست و داد زد : «ماست خودت ترشه تا چشمت هم کور بشه...»
 مادرش که شاهد این حرکت بود از او علت را پرسید و جواب شنید که مرد خریدار در بازار اصفهان به جوان گفته که ماست او ترش است و به درد نمی خورد.

مادر با خنده می گوید: «ننه ازش بگذر... خدا پدرت را بیامرزه یه پدر داشتی از خودت شجاع تر»،شاید این حکایت دستمایه ای از تخیل نیز داشته باشد اما یک مثل محلی در مورد افراد ترسو در آن منطقه هست که «فلانی پدری داشت از خودش شجاع تر».
حکایت روسای بانکها، رییس کل بانک مرکزی و ... حکایت شجاعت مضاعف آن جوان و پدرش است. مدیرانی که مدعی اند که حقایقی را می دانند و به زودی بازگو می کنند اما در عمل سخن اعتراضی خود را به گونه ای بیان می کنند که کسی نشنود ... ظاهرا به هر دلیلی شجاعت لازم نیست.
مدتهاست که اعلام می شود که افراد خاصی هستند که براساس معیارهای خود آقایان به عنوان متخلف نظام بانکی شناخته می شوند و حتی بارها بحث اعلام اسامی آنها پیش آمده است اما در عمل شاهد حرکت عملی نیستیم فقط تخلفات کوچک و بزرگ است که خبرش درز پیدا می کند.
نکته قابل تامل در این شرایط اظهار نظرهای عجبیب و غریب مدیران ارشد سیستم بانکی است که از یک سو هرکدام گناه را به گردن دیگری می اندازد و از سوی دیگر به گونه ای سخن می گویند که گویی نه تنها قصوری برای آنها متصور نیست بلکه آنها قبلا احتمال بروز چنین مشکلی را - حتی با ذکر اسم فرد یا افراد - بیان کرده اند.
در این میان ابهامات زیادی به گوش می رسد از فرایند اجرای این تخلف گرفته تا بانکهای مرتبط و حتی منبع اختلاس که همان حکایت کی بود کی بود من نبودم شده است که در نهایت سودی به همراه ندارد
جالب آن است که حتی برخی افراد در مورد میزان تخلف به دلیل بالا بودن مبلغ تردید کرده اند که طوری که گفت می شود که آیا صفرهای این عدد درست شمرده شده است؟
زنگ خطر آنجا به صدا در می آید که کمتر کسی حاضر است بپذیرد که سیستم تحت مدیریت او مشکل دارد.

  • اظهارات رییس کل بانک مرکزی نشان دهنده آن است که این فرد به دلایلی مجاز به استفاده از تسهیلات بانکی نبوده است اما نکته قابل توجه آنکه این فرد در عمل این کار را کرده است...
     براساس اظهارات رییس کل فرد متهم در حال تاسیس یک بانک خصوصی بوده است این به معنای آن است که می توان از سیستم بانک دولتی اعتبار گرفت و بانک خصوصی تاسیس کرد.
    گفته شده بانک مرکزی به زودی اسامی بانک‌ها و شعب آنها را در اختیار عموم مردم قرار خواهد داد اما نهادهای نظارتی تنها به بانک صادرات اشاره کرده اند.
  • درحالی که متولی بانک مرکزی باید نگران عواقب اقتصادی این گونه رخدادها باشد و تلاش کند که نسبت جریانهای پولی کشور نظارت مضاعف داشته باشد وارد جنگ لفظی با مدیرعامل یک بانک تجاری می شود و بحث در مورد کاشف تخلف را با ادبیات خاص خود جواب می دهد...
  • عدد مورد بحث به قدری بزرگ است که نمی توان پذیرفت که این فرایند در یک دوره کوتاه مدت اتفاق افتاده است آیا سیستم بانکی کشور به صورت عام و بانک مرکزی به صورت خاص بر جریانات اعتباری نظارت ندارند یا مشکل جای دیگری است...
  • ازاین گونه مباحث زیاد قابل طرح است اما آیا قرار است فقط در حد اظهار نظر باقی بماند...

طبیعی است که برخی افراد حتی با در اختیارداشتن منابع پولی و اعتباری کمتر از یک دوره یک روزه امکان کسب سودهای قابل توجه را را دارند و این نوع اختلاس روشهای خاص خود را دارد که متولیان سیستم بانکی می توانند الگوهای احتمالی را استخراج کنند.
در کنار آن طبیعی است که یک فرد عادی نمی تواند تخلف تا این سطح انجام دهد و اینگونه افراد تعداد محدودی هستند که قابلیت های خاص خود را دارند اما چرا باید یک تخلف در این سطح صورت گیرد تا برای مقابله با آن اقدام شود.
یک روز «خداداد» یک روز «جزایری» یک روز« ا.خ» و ظاهرا قرار نیست کسی مسئول عوارض مخرب این نوع تخلفات اقتصادی باشد

سیستم بانکی کشور و به طور دقیق تر رییس این سیستم به گونه ای صحبت می کند که گویی مشخص است که برخی افراد بدهکار یا متهم یا... نباید طرف معامله سیستم بانکی باشند اما چرا شجاعت اعلام ومقابله با این افراد نیست؟

چرا بعد از اینکه مشکل کشف شد و از تداوم آن ممانعت شد گفته می شود که ما گفتیم اما ... اما نمی گویند که چرا وقتی به نظر آنها عمل نشد اقدامی صورت نگرفت؟

باید چند چرای دیگر مطرح شود تا یک بار آنچه که هست قبل از بروز مشکل گفته شود نه بعد از آن...

/3131

منبع: خبرآنلاین