همه، انسان امروز- همانند انسان دوران سقراط حکیم- بعضی اعمال و رفتار را خوب و بعضی دیگر را بد میداند. بهطور مثال دروغگویی عملی بد و راستگویی رفتاری خوب است و یا رفتاری که منجر به گسترش عدالت باشد رفتاری خوب و رفتاری که به تبعیض منجر شود، عملی بد به حساب میآید. میتوان از این دست مقولهها و رفتارهای خوب یا بد باز هم نوشت. هیچ فردی در ژرفای ذهن و جان خود ترسو و بزدل بودن را رفتاری خوب نمیداند و هیچ انسانی نیست که شجاعت و دلیری انسانهای دیگر را تحسین نکند. دقت در آنچه نگاشته شد نشان میدهد که موضوع اخلاق بسیار پیچیده و چندسویه است و نمیتوان بهسادگی درباره آن نوشت. با این همه و به مثابه «آب دریا را اگر نتوان کشید، هم به قدر جرعهای باید چشید» درباره اخلاق کسب و کار با توجه به مخاطبان نوشته حاضر، نکاتی را در حد بضاعت یادآور میشوم:
یکم: بیش از هر چیز شاد و خرسندم که جامعه فعالان اقتصادی ایران در این پرسش از تاریخ سرزمین دوست داشتنی ایران به این فکر افتادهاند که دست کم در نظر و در رای به موضوع، اخلاق کسب و کار به طول جدی اندیشیده و مانیفیستی برای آن تهیه کنند. این خواست و اراده و اقدام نشان میدهد که فعالان اقتصادی ایران میدانند. اخلاق کسب و کار در ایران به گونهای نیست که رضایت خاطر و آسایش ذهن و قلب آنها را فراهم کند. البته میتوان ادعا کرد که فعالان اقتصادی ایران میخواهند اخلاق کسب و کار فعلی را که عالی است متعالی کنند و این نیز جای خرسندی دارد. پس تا اینجای کار باید یک آفرین به کسانی که پیشگام کار بوده و موضوع را طرح کردهاند.
دوم: برای این که مانیفست اخلاق کسب و کار برای شهروندان ایرانی تدوین و تصویب شود باید یک یا چند مقوله ارزشمند مورد قبول همه انسانهای عاقل و اندیشمند را پایه اندیشه و کار قرار دهند و بنای محکمی بر اساس آن مقوله برپا سازند. از میان مقولات گرانسنگ و ارزشمند میتوان به «عدالت» و «آزادی» اشاره کرد. اگر چه برخی باور دارند که عدالت و آزادی هرگز با هم منافات ندارند و نباید آنها را در عرض یکدیگر قرار داد، اما این نیز پذیرفتنی است که هر کدام از مقولههای یاد شده، اصول و الزامهایی دارند که در جریان برنامهای و عملیاتی کردن آن اصول و الزامها احتمال به تعارض رسیدن وجود دارد. این مساله با توجه به جامعه ایرانی و پیچیدگیهای سیاسی، اقتصادی و تاریخی آن قابل توجه است. نگارنده به مقوله آزادی بیش از مقوله عدالت اعتقاد دارد و به همین دلیل پیشنهاد میکنم که اگر قرار است یکی از این دو مقوله پایه اصول اخلاقی برای کسب و کار باشد، حتما آزادی انتخاب شود. تجربه جامعه بشری در طول تاریخ نشان میدهد که جامعههای معتقد به اصل آزادی توانستهاند در کسب و کار و در توسعه مادی و حتی اخلاقی گامهای بلندتری برداشته، رفاه و سعادت بیشتری برای شهروندان را تامین کنند. فایده آزادی برای هر فرد انسانی و هر جامعهای از انسانها آشکار، روشن و شفاف است و در این نوشته کوتاه نمیتوان درباره آن نوشت، اما میتوان تبیین آن را در دستور کار قرار داد.
سوم: اگر قرار است اخلاق کسب و کار در جامعه ایرانی به صورت مانیفست درآید و در مسیر آن گام برداریم، بدون ترید باید دست کم به لحاظ نظری تکلیف دو مقوله وظیفه و حق نهاد دولت در کسب و کار شهروندان به صورت جدی طرح شود و درباره آن بحثهای کارشناسی در حوزههای فلسفه سیاسی و تمایز حق خصوصی و حق عمومی را برپا کرد. واقعیت این است که نهاد دولت در ایران به لحاظ تاریخی، مناسبات سیاسی و حقوق مندرج برای دولت در قانون اساسی، قدرت فوقالعادهای در برابر قدرت نهادهای مدنی دارد. برای اینکه اندازه این قدرت کمی روشن شود، فقط کافی است به 100 میلیارد دلار درآمد حاصل از فروش ثروت ملی به نام نفت که در خزانه دولت مستقر شده توجه کرد و میزان داراییها و ثروت بخش خصوصی را با این درآمد سالانه (برای 1390) مقایسه کرد.
این میزان درآمد و قدرت فوقالعاده نهاد دولت در تعیین سرنوشت شهروندان و از جمله فعالان اقتصادی در حوزه سیاست و مقایسه آن با قدرت فعالان خصوصی مساله کوچکی نیست و باید به سمت توازن حرکت کند. بنابراین اگر قرار است در اخلاق کسب و کار به لحاظ نظری و اجرایی کاری کرد، باید درباره اندازه قدرت دولت و تفکیک دو مقوله «وظیفه» و «حق» این نهاد اندیشید و کاری کرد.
/39/39