«زمزم عرفان»، در این برهوت بیکتابی و بیمعنایی بازار شلوغ کتاب(65 هزار عنوان در سال)، از آن دست قلههایی است که قدم زدن در کوهپایهاش هم ریهها را جان میبخشد و هم نفسها را تنظیم میکند. هرچند طعم شیرین کلام از دهان گرم استاد اخلاق، چیز دیگری است اما خلوت انسانها، دنجترین جای یادگیری و لذتبردن است و قدم زدن در دامنههای سرسبز قلهای همچون آیت الله بهجت رحمتالله علیه، دست کم، کمی در این آلودگی هوا و ترافیک مهرگاهی، دل آشوب ما مردم پرتابشده در دنیای مدرن ـ خودمان خیال میکنیم خیلی در مدرنیته غرق شدهایم ـ را آرام میکند.
آرامشی از جنس یک تعطیلی بلند مدت، در کنار دریا؛ بیموبایل، بیاینترنت، بیتلویزیون، بیمزاحم و...
وقتی یک کتاب، با «علم و عشق» نوشته شده باشد باید در تکتک صفحات، این دو عنصر خودش را به خواننده نشان دهد؛ کاری که کتاب عزیز جناب ریشهری با مخاطب میکند. طوری که هم مقدمهاش سرشار ظرایف و دقایق یک کتاب خواندنی است، هم موخرهاش؛ صدر و ساقه و ریشه این اثر، خواندنی است و مفید. آنچنان که بارها در همین رسانه، بخشهایی برگزیده و خواندنی از این کتاب را برای کاربران عزیز و محترم خبرآنلاین، منتشر کردهایم.
با این همه مقدمه جناب ریشهری نکات قابل تامل بسیاری دارد، که مختص آیتالله بهجت رحمت الله علیه نیست و اشاراتی است به همه ما بویژه بعضی از ما! یک نکته از این مقدمه را نوشجان کنید:
«نخستین نکته در تمجد و تجلیل از شخصیتهای بزرگ، رعایت اعتدال و اجتناب از افراط و تفریط است. در حدیثی از امام علی(ع) آمده: قلما ینصف اللسان فی نشر قبیح او احسان... کمتر پیشمیآید که زبان، در نشر دادن زشتی یا نیکی، انصاف به خرج دهد.
برخی، در تجلیل از شخصیتهای مورد علاقه خود، به قدری افراط و غلو میکنند که او را تا سرحد عصمت مطلق، بالا میبرند به طوری که هیچگونه نقدی را درباره آنها بر نمیتابند و در مقابل، برخی دیگر، با اشاره به اشتباهی از بزرگان، کمالات و شخصیت آنها را زیر سوال میبرند. باید توجه داشت که هم افراط و هم تفریط، بی انصافی است و مقتضای انصاف، اعتدال، حقگویی و حقگرایی است. در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است: ایاک ان تنصب رجلا دون الحجة فتصدقه فی کل ما قال...بپرهیز از این که غیرمعصومی را به جایگاهی بگماری(مقتدای خود سازی) و او را در تمامی آنچه میگوید، تصدیق کنی...
آیتالله بهجت، درباره ضرورت تامل و بررسی آرا و اقوال شخصیت های بزرگ ولی غیر معصوم میفرماید:
«کلامی که از غیرمعصوم باشد، از هر بزرگی که باشد، نباید به آن صددرصد اعتماد کرد، بلکه باید احتمال خلاف و خطا در آن داد. کلام معصوم هم هفتاد محمل دارد که بدون فحص از معارض و صوارف آن، نمیشود، بدوا به آن اعتماد و به ظاهر آن، عمل نمود. بنابراین اولین تنبیه برای کسی که میخواهد چیزی بفهمد، آن است که هر کلامی که دید یا شنید، از هر بزرگی بود، باید احتمال بدهد که خطا باشد. به صرف اینکه صاحب کلام و گوینده سخن، بزرگ و بزرگوار است، نباید و نمیشود به آن اعتماد کرد. با اعتماد به غیر، کار را مگذرانید، زیرا آنان معصوم نیستند....غیر معصوم هرچند از علمای بزرگ و جلیلالقدر باشد، خالی از خطا نیست. لذا نباید مشکوکات اقوال و آرای آنها را به واسطه عظمت شان و بزرگی مقامشان، پذیرفت بلکه در واضحات و مسلمات باید مطابق نظرشان بود و در مشکوکات باید گفت: «نعتقد بما اعتقد به جعفر بن محمد و المهدی(ع)...یعنی ما به آنچه امام صادق(ع) و امام مهدی(ع) اعتقاد دارند، معتقدیم.»
و نکتهای دیگر از مقدمه:
نکتهای نیز قابل توجه است که عنوان «آیتالله العظمی» (بزرگترین آیت خدا) در روایات اهل بیت(ع) بر امیرالمومنین(ع) اطلاق شده است، چنانکه در روایتی، امام صادق(ع) در زیارت امیرالمومنین(ع)، خطاب به ایشان میفرماید: السلام علیک یا آیةالله العظمی...سلام بر تو ای بزرگترین آیت خداوند!
همچنین در روایتی از امام علی(ع) آمده است: انا الحجةالعظمی و الآیة الکبری... من بزرگترین حجت و بزرگترین آیتم.
و در حدیثی از امام باقر(ع) میخوانیم: کان امیرالمومنین ـ صلوات الله علیه ـ یقول: ما لله آیة هی اکبر منی...امیرمومنان ـ که درود خدا بر او باد - فرمود: خداوند آیتی بزرگتر از من ندارد.
بر این اساس، به نظر میرسد کاملترین انسان در هر دوران، اعم از پیامبر یا امام معصوم، بزرگترین آیت الهی است زیرا سراسر جهان آفرینش، آیت و نشانه و جلوه خداست اما بی تردید کاملترین جلوه الهی را در کاملترین انسان میتوان ملاحظه کرد. از این رو اینجانب جرات ندارم دیگری را با عنوان «آیتالله العظمی» توصیف کنم و به همین جهت در توصیف مراجع بزرگوار تقلید ـ که به آنها ارادت میورزم ـ هر قدر هم که از نظر علمی و عملی بزرگ باشند، تنها به لقب «آیت الله» بسنده مینمایم، هرچند دیگران، این توصیف را بدین سان توجیه میکنند که اطلاق «بزرگترین» بر آن بزرگواران، مطلق نیست، بلکه نسبی است. نظر آنها نیز قابل احترام است.
جناب ریشهری در ادامه این مقدمه، با اشاره به منشور روحانیت حضرت امام(ره)، ادامه میدهند: باید گفت که کاملترین الگوی «مرجعیت» در عصر ما، شخص امام خمینی است و مراجع دیگر، هرچه به این الگو نزدیکتر شوند، از کمال بیشتری برخوردارند... شناخت ما از امام هم، تنها شامل ابعاد ظاهری علمی، عملی و سیاسی آن بزرگوار است؛ اما ابعاد و اسرار و مقامات معنوی ایشان، به دلیل شدت رازداری که داشتند، ناشناخته است. آیت الله بهجت در این باره میفرمودند: «اسراری از آقای خمینی میدانم که تا کنون نگفتهام و نخواهم گفت...»
*
نویسنده در بخش پایانی مقدمه نیز ضمن توصیه طلاب برای بهرهگیری از «زمزم عرفان» حضرت آیتالله بهجت، خاطره آخرین دیدار خود با این مرجع جلیلالقدر عالم تشیع را اینگونه بازگو میکند:
یادم نمیرود که در پایان آخرین دیداری که با آیت الله بهجت داشتم، بازهم از ایشان تقاضای رهنمود و نصیحت کردم. ایشان که گویا میدید این آخرین دیدار ماست، فرمود: «آیا به آنچه که تا کنون گفتهام، عمل کردهای؟» عرض کردم: حتیالمقدور! ایشان جملهای فرمود بدین مضمون که: «نکند توانایی شما بیش از آنچه حتیالمقدور مینامید، باشد!»
***
«زمزم عرفان» را باید خواند، باید به عنوان کتاب بالینی یا هندبوک زندگی، کنار دستمان داشتهباشیم، دائم مرورش کنیم و یادداشتبرداری کنیم، از روزها و شبهای مردی که روزها و شبهای ما را با برکت خواهد کرد؛ عزیز و لذتبخش و دوستداشتنی...
کتاب البته شامل بخشهای متنوعی است؛ رهنمودهاى خاصی درباره برخى اذکار و اعمال، گفتگو با فرزند آیتالله بهجت، متن یادداشت های مولف و شرح حال مختصری از کسانی که نامشان در کتاب آمده و...کتاب را دارالحدیث با قیمت 7هزار تومان و در 520 صفحه منتشر کرده که تا کنون 6بار تجدید چاپ شده است.
هموطنان تهرانی برای تهیه این کتاب کافیست با شماره 88453188 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی؛ سام تماس بگیرند و آن را در محل کار یا منزل _ بدون هزینه ارسال _ دریافت کنند.
60