داراییهای فکری، اقتصادی و فرهنگی طبقههای مختلف وسیلهای است که بوسیله آن میتوان طبقهها را شناسایی کرد. در یک بررسی تاریخی این داراییها در جامعه ایران متفاوت بودهاند. برای مثال در دورههای پیشین، شاید 70 یا 80 سال پیش پزشک بودن میتوانست یک نوع دارایی طبقاتی محسوب شود. حتی در سالهای نه چندان دور کارمند دولت بودن خود معرفی برای طبقهای اجتماعی بود. اما امروز این داستانها تا اندازه زیادی تفاوت کردهاست. آدمها تا اندازه بسیاری پیچیده شدهاند. همین مسئله شخصیت شناسی را اندکی با تامل رو به رو میسازد. یک جامعه شناس به هیچ عنوان توانایی شناسایی یک فرد را از روی ظاهر او ندارد. باید تحقیق کرد، شیوه زندگیاش را شناخت تا بتوان در پی بردن به کنه این فرد جایگاه او را در طبقهای که در ظاهر نشان میدهد مورد بازخوانی قرار داد.
این مقدمه را آوردم تا به فیلم «سعادت آباد» برسم. نکته مهمی که در فیلم سعادت آباد مورد توجه قرار میگیرد، همین شکاف درون طبقاتی است. به نظر میرسد آنچه اصغر فرهادی در تقابل طبقات مورد توجه قرار میداد و یا اینکه شخصیتهای یک طبقه را در ریاکاری به اتحاد میرساند، این بار گریبانگیر خود طبقه متوسط شدهاست.
در فیلم «سعادت آباد» ما با آدمهایی رو به رو هستیم که در ظاهر متعلق به طبقه متوسط جامعه ایرانی هستند، اما در عمل خاستگاههای فکریشان آنها را از هم متمایز میکند و در عمل به شکاف در طبقه میانجامد. در این فیلم شخصیتی وجود دارد به نام محسن که از طبقهای دیگر در طبقه متوسط جای گیر شدهاست. آدمی که تاکنون در دیگر آثار سینمایی نقاب طبقه متوسط را به چهره میزد، اما این بار درون همین طبقه نقاب از چهره بر میدارد. آدمهای دیگر نیز همچنین. آنها حتی دیگر توان تبانی با یکدیگر را نیز ندارند و داستان خیلی زود لو میرود. زیرا آدمهای این طبقه از سطوح هوشی مختلفی برخوردارند.
در این بررسی میبینیم که حتی تعاریف واژهها نیز با یکدیگر تفاوت کردهاست. برای مثال واژه محرم که در خانوادههای ایرانی ریشه ای کهن دارد، در این فیلم واسازی میشود. دیگر یک مرد و زن به جز در شناسنامه به یکدیگر محرم نیستند. زن ترجیح میدهد خصوصی ترین راز زندگی اش را به دوستش و یا همسر دوستش بگوید. شکافهای درون طبقه متوسط گام به گام تا آن اندازه وسیع شده که دیگر یارایی برای پنهان کاری باقی نمیماند و داستان تا اینجا پیش میرود که شخصیت دکتر که روزگاری متعلق راستین به این طبقه بود جمع دوستان را ترک میکند و از این جمع خارج میشود. واژه های دیگری نیز در فیلم «سعادت آباد» واسازی میشود که یکی از آنها خانواده است. خانواده نیز در طبقه متوسط نمیتواند همچون گذشته تعریف خود را داشته باشد. بیگانگانی همچون محسن چنان بر این طبق چنبره زدهاند که حتی زمانی که پنهانی به همسرشان خیانت میکنند از بیدار شدن کودکشان در خواب نیز ابایی ندارند.
از همین روی می توان «سعادت آباد» را یک سند فرهنگی برای دوران خود در نظر گرفت . سندی که شاید سالها بعد به عنوان تصویر جامعه ایرانی در سالهای پایانی دهه 80 قابل رجوع باشد.
5757