«درود ای هم زبان ، من از بدخشانم .........درود ای هم زبان ، من هم از ایرانم  » غفران بدخشانی  ، شاعر افغانستانی

در دوره تحصیلات تکمیلی با دوستان هم دوره‌ای قراری گذاشتم که راجع به هر موضوع و رویدادی در حوزه روابط بین‌الملل و علوم سیاسی مطلب ننوشته و به قول معروف همه فن حریف نباشیم و هر کس در حوزه ای با توجه به علاقه مندی و توانمندی خود به نگارش و پژوهش مشغول شود .

امروز ولی در باب موضوعی مطلبی به نگارش دراوردم که در حوزه تخصصی مطالعاتی من نیست و این نوشته صرفا از حضور در محضر اساتید محترم حوزه افغانستان و شبه قاره و حضور در نشست های در این باب بوده است و به علاوه دو مورد دیگر هم باید اضافه کرد که یکی ؛ من نیز همانند اکثر مردم در ایران به صورت روزمره با این موضوع روبرو شده ام که تقریبا در هر خیابان و محله ای در شهر حداقل یک یا چند شهروند افغانستانی مشغول به کار هستند و مورد دوم تجربه برخوردهای است که با دانشجویان افغانستانی در کلاس های خود و یا دردیگر دانشگاهها و اندیشکده ها داشتم و این دیدارها و معاشرت ها معمولا بسیار صمیمانه بوده است .

حاصل این تجربه ها نوشته‌ای است که به صورت کوتاه در این مقاله به رشته نگارش درآورده ام و بیشتر مطلبی است که ممکن است بار تجربه و احساسی داشته باشد تا علمی و تخصصی .

به طور کلی افغانستان به عنوان سرزمین اقوام شناخته می‌شود که شامل چهار قوم عمده پشتون ، تاجیک ، هزاره و ازبک در کنار اقوام کوچکتر ترکمن ، بلوچ و ..... است .

میدان سیاسی افغانستان حاصل شده است از درگیری بین طالبان که در حقیقت یک گروه قومی_مذهبی پشتون تبار و تمامیت خواه است دیگر اقوام این کشور و افغانستان را می‌توان محل نزاع میان قشریون جنوبی و روشنفکران شمالی دانست زیرا اکثریت سه قوم تاجیک و هزاره و ازبک ها که رویکرد معتدل تری در فرهنگ ، سیاست و زندگی روزمره دارند در شمال و مناطق مرکزی افغانستان ساکن هستند و به علاوه اقلیت بیست درصدی جمعیت شیعه در افغانستان نیز در این مناطق و به ویژه در استان هرات زندگی می‌کنند .

مسئله ای که به صورت واضح برای من آشکار شده است که ساکنین شمالی افغانستان و اقوام تاجیک و هزاره و حتی ازبک همدلی بیشتری با ایران ، فرهنگ ایران و زبان فارسی دارند و این مهاجران بعد مدتی زندگی در ایران به گونه‌ای خود را با فرهنگ ایران آسیمیله ( همگون سازی فرهنگی ) می‌کنند به طوری دیگر حتی به عنوان مهاجر قابل تشخیص نیستند .

علاقه این اقوام به ایران حتی قبل از مهاجرات به ایران هم قابل توجه است و بسیاری از آنان علاقه مند و متبحر در ادبیات، شعر و موسیقی فارسی هستند و بعضا بهتر از شهروندان ایرانی ، به عنوان مثال روایت‌های که از علاقه احمد شاه مسعود فرمانده افسانه ای افغانها به شعرهای حافظ بارها نقل و شنیده است و او دشمنی طالبان با اهالی پنجشیر و بدخشان در توجه به همین مسایل می‌دانست .

خاطرم می‌آید که یک بار در کلاس دانشگاه درباره بدخشان و پنجشیر صحبت می‌کردم و اینکه اهالی افغانستانی این شهرها جز علاقه مند ایران هستند که با اعتراض یکی از دانشجویان افغانستانی مهاجر از این منطقه روبرو شدم که می‌گفت «ما افغانی نیستم و ایرانی هستیم و تنها مرز جغرافیایی جعلی بین ما فاصله انداخته است!» این گفته برای من بسیار جالب توجه و تعجب آور بود.

به نظر بیشترین مشکلی که در ایران با مهاجران افغان وجود دارد مهاجرانی هستند که داری ریشه های پشتون بوده که نسبت به اصالت و ریشه خود متصلب ترند و خواهان حفظ فرهنگ پشتونی خود در ایران می‌باشند ، در این بین دیگر مهاجران افغانستانی در ایران از سایر اقوام نیز با پشتون ها در ایران مشکل دارند و این اختلاف از سرزمین افغانستان به ایران نیز کشیده شده است .

به نظر اگر طرحی در مورد ساماندهی مهاجران افغان در ایران در نظر گرفته شود مهمترین نکته ای که باید به آن توجه شود همان وابستگی این مهاجران به گروه قومی می‌باشد که به آن متعلق می‌باشند و می‌توان در مورد اقوامی به غیر از پشتون ها با تساهل و تسامح بیشتری برخورد کرد که بعضا حتی تعلق خاطر بیشتری به ایران دارند تا خود افغانستان .

مسئله اختلاف بین دیگر اقوام افغان با پشتون ها در افغانستان موضوع تازه‌ای نیست و ریشه در تاریخ دارد و به نظر تا این اختلاف به صورت ریشه ای حل نگردد سرزمین افغانستان همواره درگیر نزاع و درگیری است که اثراث این آشوب و ناامنی در سرزمین ایران نیز اثرگذار است ، ریشه‌های این اختلاف چنان شدید است که برخی روشنفکران شمالی افغانستان چاره آن در دوپاره شدن افغانستان و تشکیل کشور جدیدی در شمال افغانستان با حضور اقوام هزاره و تاجیک و ازبک دانسته اند و حتی نام آریانا را برای این کشور انتخاب نموده اند !

ایالات شمالی افغانستان مانند بلخ ، بدخشان و تخار و ... همواره در طول تاریخ به عنوان بازوی شرقی ایران شناخته شده است و جزیی از خراسان بزرگ بوده اند و حمایت از آنان جز وظایف ذاتی ایران است و این حمایت چه به لحاظ مذهبی و چه به لحاظ تفکر ملی و ایرانشهری بسیار حائز اهمیت و اساسی می‌باشد .

* دکترای روابط بین اللمل ، مدرس دانشگاه و مدیر گروه مطالعات کشمکش و همکاری در خاورمیانه در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه

منبع: فارس