شاید برای خیلیها نام محسن دامادی با سریال تلویزیونی «شیخ بهایی» آشنا باشد. او پس از پروژه شیخبهایی فیلم سینمایی «خانواده ارنست» را کارگردانی کرد که این روزها میان فیلمهای پرفروش، اکران شده و به دلیل اکران چرخشی و عدم سانسهای مناسب نتوانست به فروش خوبی دست پیدا کند.
با محسن دامادی در مورد شرایط اکران فیلم، کمبود بودجه برای ساخت آن و مشکلات حواشی «خانواده ارنست» گفتوگو انجام دادیم.
آقای دامادی چرا از زمان ساخت «خانواده ارنست» تا اکران آن حدود سه سال طول کشید؟
سه سال طول نکشید. این فیلم سال 88 تولید شد. سال 88 فیلمبرداری کردیم و کارهای پس از فیلمبرداری در سال 89 انجام شد. چون در بخش خصوصی کار کردیم و مشکلات مادی زیادی داشتیم. از طرف هیچ نهاد و سازمان دولتی هم کمترین کمک مالی و وام هم نگرفتیم، اما مرکز گسترش در ساخت فیلم مشارکت کرد و درصدی از فیلم را برداشت.
به هرحال اکران فیلم شرایطی دارد که برای فیلم «خانواده ارنست» مناسب نبود. این فیلم از جنس سینمای تجاری نبود، از به اصطلاح ستارههای سینما هم نداشتیم. «خانواده ارنست» فیلم ادب و هنر و معماری است و به این گناه نمیتوانستیم بهراحتی برایش اکران بگیریم، مدتی منتظر اکران سینمای خاص شدیم و در نهایت ناچار شدیم به این زمان اکران و لابهلای 9 فیلم دیگر با پشتوانههای قوی و دولتی تن بدهیم
خب شما دو سال صبر کردید، یعنی نمیشد باز هم صبر کنید؟ و اینکه چرا اکران شما چرخشی باقی ماند؟
ما هرچه صبر میکردیم تولیدات بیشتری پشت صف میماند و در هر زمان هم، بهترین سالنها و سانسها برای اکران به فیلمهای کمدی و پرفروش داده میشود. به هر حال سینماداران حق دارند که از سرمایه خود بیشترین بهره را ببرند و هیچ گناهی متوجه آنان نیست. به هر حال اگر فیلم ما همینطور باقی میماند، بیاتتر و کهنهتر میشد. پس از دو هفته اکران که امروز تمام میشود، اگر سینمایی باز هم برای فیلم «خانواده ارنست» بماند، محبتی است که به این فیلم فرهنگی و مخاطبان آن شده. البته اگر باز هم در اکران بماند گردشی و با سانسهای محدود خواهد بود.
شما فیلم سینمایی- هنری ساختید، اما دو بازیگر اصلی شما، بازیگرهای تلویزیون هستند که برای علاقهمندان سینما آشنا نیستند. شاید در میان ترافیک فیلمهای نسبتا خوب سینما، تماشاگر ترجیح بدهد چهرههای سینمایی را روی پرده ببیند. فکر نمیکنید همین مساله هم به شکست فیلم در گیشه کمک بکند؟
در انتخاب بازیگر چندین فاکتور وجود دارد، اینکه بازیگری که شما میخواهید در زمان فیلمبرداری بیکار باشد، دیگر اینکه اساسا علاقهمند باشد در این جنس فیلم ظاهر شود و سوم اینکه دستمزدی که مطالبه میکند با مقتضیات مالی فیلم بخواند.
ما فیلم «خانواده ارنست» را با بودجه بسیار کمی ساختیم. بعضی از سینماگران سینما شاید معادل نیمی از این بودجه را برای دستمزدِ خودشان مطالبه کنند. بنده دلم میخواست بازیگری که برای این نقشها میآید، موضوع فیلم را دوست داشته باشد و با جان و دل کار کند که هنرپیشههای این فیلم چنین بودند. مثلا آقای مشایخی با خواندن فیلمنامه گفتند که آن را دوست دارند و دلشان میخواهد برای گفتن این حرفها و بازی در یک فیلم ملی همکاری کنند. خب، خیلی تفاوت دارد با نگاه بازیگری که کمی سودورزانه وارد فیلمی میشود و به آن صورت دل به فیلم نمیدهد. وقتی فیلمنامه را برای افراد میفرستادیم بازخوردهای آنها در برخورد با موضوع فیلم برایم بسیار مهم بود. خانم اسکندری هم نسبت به موضوع فیلم اظهارعلاقه کردند. من اصولا بازیگر را بازیگر میدانم منهای اینکه بیشتر در تلویزیون حضور دارد یا در سینما.
اسم «خانواده ارنست» برای خیلیها خاطرهانگیز و غلطانداز است. حالا انتخاب این اسم ربطی به کارتون کودکیها داشت؟ یعنی گذاشتن نام ارنست روی آن شخصیت تقریبا خیالی، بیهدف بود یا منظور خاصی داشتید؟
ارنست این فیلم خیالی نیست. او شخصیتی واقعی بوده با نام ارنست هولستر که در اصفهان در دوره قاجاریه حضور داشته و برای یک کمپانی انگلیسی کار میکرده. زمانی که فیلمنامهنویس برای فیلمش اسمی انتخاب میکند یا من اینطور هستم که از همان ابتدا نام فیلم حسی برایم حسی ایجاد میکند که با آن اخت میشوم.
شاید در انتخاب نام این فیلم، من هم از آن کارتون یادهایی داشتهام که ناخواسته این شبیهسازی روی ذهنم اثر گذاشته. البته این نام به جای اینکه به نفع فیلم تمام شود، بیشتر به ضرر آن تمام شد، برایم عجیب است عدهای گفتهاند ما برای دیدن کارتون خانواده دکتر ارنست به سینما رفتیم و دیدیم فیلم دیگری است. حالا اینکه چهطور فکر میکنند آقای مشایخی و خانم اسکندری به کارتون خانواده دکتر ارنست ربط دارند، نمیدانم. آیا اساسا در سینمای ایران میتواند فیلمی ساخته شود که کارتون تلویزیونی را بازسازی کند؟
حمایتها از سینمای مستقل به چه نحو است؟
نمیدانم ولی مثالی برایتان میزنم، شاید جواب سئوال شما در آن باشد. همزمان با طرح فیلمنامه خانواده ارنست در بنیاد فارابی، فیلمنامه «ملک سلیمان» هم مطرح بود که با حمایت چشمگیر مدیرعامل وقت مواجه شد و آنطور که شنیدهام بیش از پنج میلیارد تومان برای آن فیلم هزینه شد، اما به فیلم ما با وجود اینکه از فیلمنامه استقبال شده بود، هیچ کمکی نشد. من مخالفتی با ساخته شدن فیلم «ملک سلیمان» ندارم، ولی شاید عقل حکم کند، به فیلمی که در این بلبشوی فرهنگی، از ایرانِ معاصر و دشمنیهای دیرینه سیاستبازان انگلیسی میگوید چقدر باید کمک شود؟ شما از همین مثال کوچک مقایسه بفرمایید، ببینید سینمایی که اسم مستقل دارد تا چه حد حمایت میشود؟
58301