در این مقاله که روز گذشته منتشر شد آمده است:
دو روایت اصلی وجود دارد که فرض میکنند حکومت ایران بر اثر تحریمها و یا تهدید جنگ در حال سقوط استدر حالی که هردو آنها نادرستاند.
روایت اول ادعا میکند ایران بر اساس پول اداره میشود و اقتصاد کشور به لبه پرتگاه نزدیک میشود. این مکررا به عنوان استدلالی در حمایت از تحریمها یا به عنوان مثالی از بیکفایتی دولت ایران مطرح شده است.
ولی این روایت با حقایق جور در نمیآید. بانک جهانی رشد اقتصادی ایران در سال 2011 را 3 درصد اعلام کرده است، و صندوق بین المللی پول هم می گوید تولید ناخالص ملی در ایران از 330 میلیارد دلار در سال 2009 به 360 میلیارد دلار در سال 2010 رسیده است.
علاوه بران صندوق بینالمللی پول اخیرا ملاقاتی با مقامان ایران داشته و دولت را به خاطر موفقیت زودهنگام در طرح اصلاح یارانهها و پیشرفتها در بخش اقتصادی ، ستایش کرده است.
این استدلال که ایران از نظر اقتصادی منزوی شده هم درست نیست. با توجه به جدیدترین گزارش کنفرانس تجارت و توسعه سازمان ملل، سرمایهگذاری خارجی مستقیم در ایران از 1.6 میلیارد دلار در سال 2008 به 3.6 میلیارد دلار در سال 2010 رسیده است.
مقاله مزبور که به قلم یک استاد دانشگاه تحریر شده است می افزاید:منظور این نیست که هیچ مشکل اقتصادی جدیای در این کشور وجود ندارد. منظور این است که ماجرای ایران یک روی دیگر هم دارد که به دلایل ایدئولوژیکی نادیده گرفته شده است. نهایتا ایالات متحده و کمی کمتر اتحادیه اروپا در دورهای از مشکلات اقتصادی حاد خود را از بازار ایران محروم میکنند.
اماعوامل «نرم» متعددی هستند که مایه ثبات نسبی اقتصاد ایران هستند. این کشور توانسته محیطی امن برای خلاقیتهای فنی در منطقه فراهم کند که عمدتا به خاطر سرمایهگذاری سازمانیافته در یک زیرساخت کارآمد برای تحقیق و توسعه است.
تعداد مقالات علمی ایران از 736 عنوان در سال 1996 به 13238 عنوان در سال 2008 رسیده و سریعترین رشد در این زمینه را در جهان رقم زده است.
گاردین می افزاید:ایران یه یک پیشتاز تحقیقات در زمینه سلولهای بنیادی و فنآوری ماهوارهای تبدیل شده است. چند هفته پیش ماهواره رصد را با موفقیت پرتاب کرد و اولین کپسول حیاتیاش را فوریه گذشته با کاوشگر-3 به فضا فرستاد. ایران برنامه دارد که تا سال 2019 اولین فضانوردش را به فضا بفرستد.
روزنامه مزبور، دومین روایت درباره اینکه" حکومت ایران در معرض سقوط است" را مردود دانسته و نوشته است:.
این نظر که حکومت ایران در حال سقوط است، از نظر ایدئولوژیک فرصتطلبانه و دور از واقعیتهای سیاسی این کشور است.
وعوامل بههموابسته متعددی وجود دارد که باعث میشود حکومت ایران باثبات بماند.
گاردین در بخش دیگری از مقاله خود آورده است:
حکومت ایران هیچ وابستگی به غرب ندارد که مانند آنچه برای حسنی مبارک در مصر و زینالعابدین بنعلی در تونس و شاه در ایران اتفاق افتاد، مایه بحران مشروعیتش شود. و همچنین بلهقربانگوی اسرائیل نیست.
تاکید همیشگی حکومت ایران بر «استقلال ملی» همچنان مایه جلب حمایت از جامعه ایران است. بههمینخاطر رویارویی بر سر پرونده هستهای ایران مکررا به آتش ملیگرایی ایرانیان دمیده است.
ن.یسنده گاردین سپس با اشاره به تحلیلها غلط غربی ها در باره ایران می نویسد:
استنتاجهایی وجود دارد که عمدتا مبتنی بر تحلیلهای متعدد درباره ایران است. اما در واقع یک نگاه کلی ناشی از تحلیلهای سطحی وجود دارد که به سیاستهای مقطعی وابسته است.
اگر تحلیلها درباره یک کشور غلط باشد، نسخههایی که برای آن کشور پیچیده میشود نیز لاجرم غلط میشوند. افغانستان و عراق مثالهای خیلی خوبی از تاثیر فقدان شناخت دقیق از یک کشور بر شکست استراتژیک هستند.
17302