هفته گذشته سعدالله نصیری قیداری سخنگوی کمیسیون آموزش مجلس از تشکیل جلسه این کمیسیون با اعضای ستاد مبارزه با مواد مخدر خبر داد. به گفته نصیری در این جلسه مسوولان ستاد، آمارهای نگران کننده را درمورد اعتیاد دانش آموزان مطرح کردند، اما به درخواست آنها قرار شد این آمار مخفی بماند و رسانه ای نشود. نصیری در گفتگو با خبرانلاین گفت: «تنها آماری که می توانم به آن اشاره کنم این است که 30 درصد از دانش آموزان کشور در معرض کشیدن سیگار و قلیان هستند». نماینده زنجان و طارم، رواج مواد مخدر صنعتی نظیر شیشه و کراک در بین دانش آموزان را در وضعیت هشدار دهنده می داند.
این سخن را بارها از زبان کارشناسان و مسئولان شنیده ایم که الگوی اعتیاد در کشور به سرعت در حال تغییر است و مصرف مواد جدید همچون کراک و شیشه رو به رشد است و طی سال های اخیر میانگین سنی اعتیاد در کشور کاهش یافته است. اما مشکل اینجاست که وزیران آموزش و پرورش ازجمله وزیر فعلی تمایل شدیدی به پنهان کردن مشکل و پاک کردن صورت مساله داشته و دارند و تمایلی به بحث درمورد آسیب های اجتماعی و انتشار آمار دانش آموزان معتاد و مبتلا به بیماری هایی مانند ایدز و هپاتیت و حتی دانش آموزان آلوده به پدیکلوز (شپش) و گفتگو درباره روابط دختر و پسر و ناهنجاری در رفتارهای جنسی دانش آموزان ندارند.
تا زمانی که نگاه مسئولان آموزش و پرورش به موضوع اعتیاد دانش آموزی اصلاح نشود، نمی توان انتظار تحولی جدی در برخورد با مساله اعتیاد دانش آموزان داشت. وزیر آموزش و پرورش سال پیش با انتقاد از ارایه آمار دانشآموزان معتاد در رسانهها توسط برخی از مسوولان به خبرنگاران گفت: «من اگر آمار دانشآموزان معتاد را هم داشته باشم، ارایه نمیکنم.» حمیدرضا حاجیبابایی افزود: «اگر از رییس یک مجموعه بپرسند که بین شما چند معتاد وجود دارد آیا این رییس اعلام خواهد کرد چند نفر معتاد دارد؟» وی در پاسخ به این سوال که آیا شما اساسا وجود دانشآموز معتاد را در مدارس قبول دارید، میگوید: «من منکر نیستم که عدهای دانشآموز معتاد داریم اما شما بگویید کجای کشور معتاد وجود ندارد؟» حاجی بابایی با اشاره به سخنان عدهای که عنوان میکنند چرا صورت مساله را پاک میکنید و دانشآموزان معتاد را به مدرسه راه نمیدهید، تصریح میکند: «مگر معتاد را باید به مدرسه راه داد؟ وی را باید به بیمارستان بفرستیم تا بهبود پیدا کند، چرا که این دانشآموز بیمار است و باید پس از بهبود به کلاس درس برگردد.» وزیر آموزش و پرورش تاکید میکند: «فرد معتاد در خارج از مدرسه مبتلا شده و این بیماری را به داخل سرایت داده و برعکس این موضوع ممکن نیست. چهطور دانشآموزی که آنفلوآنزای خوکی دارد را باید از مدرسه بیرون کرد و همه هم میگویند خوب است و نباید به مدرسه برود اما معتاد باید به مدرسه برود. حتی اگر آموزش و پرورش هم بپذیرد که دانشآموز معتاد از مدرسه اخراج نشود، والدین نخواهند پذیرفت؟ در عین حال راههایی که برای ترک و بازسازی دانشآموز معتاد لازم باشد، انجام خواهد شد.»
اما نظر علی عباسپور تهرانی متفاوت است. رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس سال گذشته گفت: «در دنیا برای پیشگیری از اعتیاد به ازای هر دانشآموز 20 دلار هزینه میکنند و این رقم در ایران به ازای هر دانشآموز نیم دلار است.» عباسپور افزود: «انکار وجود اعتیاد در بین دانشآموزان تنها پاک کردن صورت مساله است و هیچ کمکی به حل وضعیت موجود نمیکند.».
برخی گزارش ها حاکی از آن است که سن اعتیاد در سالهای اخیر پایین آمده و به 13 سال کاهش یافته است. معنای این سخن آن است که پای اعتیاد به مدارس و به میان کودکان ما باز شده و دانش آموزان ایرانی در معرض خطر اعتیاد هستند. البته معنای این سخن این نیست که دانش آموزان در مدرسه معتاد می شوند. وجود 2 میلیون معتاد دائمی و حدود سه میلیون معتاد تفننی که پدران و برادران و مادران و خواهران دانش آموزان هستند آنها را در معرض اعتیاد قرار می دهد.
بر اساس آمارهای ستاد مبارزه با مواد مخدر نسبت معتادان پسر به دختر 9 به 1 است. وقتی که چند سال پیش مشاور وقت دبیرکل ستاد مبارزه با موادمخدر اعلام کرد 30 هزار دانش آموز معتاد داریم، صدای آموزش و پرورشیها درآمد که این آمار مستند نیست و هیچ مدرکی برای اثبات آن وجود ندارد. نمایندگان مجلس و مسؤولان مرتبط با حوزه کنترل مواد مخدر اصرار داشتند که وضعیت اعتیاد در مدارس نگران کننده است و مدیران آموزش وپرورش انکار میکردند. کار به اعتراض سردار احمدی مقدم، دبیر کل سابق ستاد مبارزه با موادمخدر رسید که «آموزش و پرورش دانش آموزان معتاد را اخراج میکند و بعد میگوید معتاد نداریم. عمده معتادان ما ترک تحصیلیها هستند، آنوقت بعضیها میگویند یک بروشور هم بدهیم به دانشآموزان که بعد هم آنها بریزند زیر پا و بروند.»
مدیرکل دفتر سلامت وزارت آموزش و پرورش سال پیش اعلام کرد که دفتر تحت مدیریت او در حال انجام تحقیقی برای مشخص کردن تعداد دقیق دانش آموزان معتاد است. آموزش و پرورش پیش از این آمار 2400 دانش آموز معتاد را اعلام کرده است که با آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر فاصله زیادی دارد. اما همه این آمارها قدیمی هستند و آموزش و پرورش باید هر سال آمار دانش آموزان معتاد را استخراج و اعلام کند.
آنچه مسلم است آموزش مهارت های زندگی که یکی از اصول آن یادگیری «نه گفتن» در شرایط بحرانی است، هنوز به طور رسمی وارد برنامه آموزشی مدارس نشده است و روش برخورد مدیران مدارس با دانش آموزان معتاد روش حذفی است. به محض شناسایی دانش آموز معتاد، اولیای او به مدرسه احضار می شوند. آنها را شماتت می کنند و می ترسانند و دست آخر، سر آنها منت می گذارند و بی سر و صدا پرونده دانش آموز را تحویل پدر و مادر می دهند و امضای آنها را می گیرند که به میل خود پرونده تحصیلی فرزندشان را تحویل گرفته اند. اولیا، فرزند معتادشان را برمی دارند و می روند، بی آنکه ردی از آنها در جایی مانده باشد. این دانش آموزان رانده شده از مدرسه، معمولاً جذب باندهای توزیع مواد مخدر می شوند. با این روش، موقعی که مدیران آموزش و پرورش ادعا می کنند که دانش آموز معتاد نداریم، نمی توان این ادعا را رد کرد.
اگر مربیان و مشاوران مدرسه آموزش های لازم دیده باشند می توانند قبل از رسیدن دانش آموز به مرحله اعتیاد پیشگیری و یا در مراحل اولیه نسبت به مداوای او اقدام کنند. هیچکس از این نظر دفاع نمی کند که دانش آموز معتاد را کنار دانش آموزان سالم نگه داریم. اگر قبول داریم دانش آموز معتاد بیمار است، باید سازوکاری برای مداوا و بازگشت او به تحصیل ایجاد کنیم. مسوولیت هم تنها بر عهده آموزش و پرورش نیست. اخراج از مدرسه و دادن اختیار دانش آموز به اولیایی که معمولاً صلاحیت تربیتی ندارند، دانش آموز را به مسیر بی برگشت و نابودی سوق می دهد. آموزش و پرورش به جای پاک کردن صورت مساله باید در درجه اول تحقیقات علمی و جامعی درباره اعتیاد و سایر آسیب های اجتماعی در مدارس انجام دهد. محققان آموزش و پرورش توان علمی این کار را دارند و در صورت نیاز می توانند از محققان و مراکز دانشگاهی کمک بگیرند. در مرحله دوم با برانگیختن حساسیت افکار عمومی، بودجه و امکانات لازم را طلب کند و در مرحله سوم، برنامه مناسبی برای آموزش پیشگیری از اعتیاد تهیه کند و به اجرا گذارد. در گام چهارم، سازوکار مناسبی برای درمان و بازگشت به تحصیل دانش آموزان معتاد تهیه کند و وظایف بخش های دیگر مانند وزارت بهداشت، بهزیستی، مراکز تحقیقاتی، نیروی انتظامی و ستاد مبارزه با مواد مخدر را تعیین کند.
آموزش و پرورش باید به جای برخورد انفعالی و دفعی و انکار، ابتکار عمل را در دست گیرد. اعلام وجود دانش آموز معتاد برخلاف تصور مدیران، آسیبی به وجهه آموزش و پرورش نمی رساند چون اعتیاد در جوامع امروزی پدیده ای پیچیده و چندعاملی است. هیچکس معلم و مدیر و معاون مدرسه را متهم به ترویج اعتیاد نکرده است و نمی کند. انتظار همگان این است که آموزش و پرورش به عنوان متولی اصلی تربیت دانش آموزان، در این حوزه نیز نقش خود را به خوبی ایفا کند.