فیدل کاسترو، رهبر انقلاب کوبا، پس از دیدار با محمود احمدینژاد، رئیسجمهور ایران، در مقاله جدید خود تحت عنوان "صلح جهانی به مویی بند است"، به تشریح این دیدار و مسائل مربوط به ایران پرداخت.
کاسترو در مقاله خود نوشت: تمایل داشتم با احمدینژاد گفتوگو کنم. من وی را از سپتامبر سال 2006 تا کنون یعنی بیش از پنج سال است، ندیده بودم. آن زمان وی برای شرکت در چهاردهمین اجلاس کشورهای جنبش عدم تعهد که در هاوانا برگزار شد به میهن ما آمده بود. در آن اجلاس کوبا برای دومین بار به عنوان رئیس این سازمان به مدت سه سال انتخاب شد.
رهبر انقلاب کوبا در ادامه اظهار داشت: من 26 جولای 2006 دقیقا یک ماه و نیم پیش از اجلاس مذکور به شدت بیمار شدم و به سختی میتوانستم روی تخت بنشینم. در آن زمان چند تن از رهبران برجسته که در اجلاس شرکت کرده بودند، محبت کردند و به عیادت من آمدند. چاوز و اوو مورالس بیش از یک بار آمدند.
وی ادامه داد: یک روز ظهر نیز چهار تن از کسانی که همیشه آنها را در خاطر دارم، به دیدارم آمدند؛ کوفی عنان، دبیرکل سازمان ملل، عبدالعزیز بوتفلیقه، یک دوست قدیمی و رئیسجمهور الجزایر،"محمود احمدینژاد، رئیسجمهور ایران و یانگ جیه چی، معاون وقت وزیر امور خارجه چین و وزیر خارجه کنونی این کشور به نمایندگی از رهبر حزب کمونیست و رئیسجمهور چین هو جین تائو.
بخشهای مهم یادداشت کاسترو در ادامه میآید:
- واقعا لحظات دشواری برای من بود، با تلاش فراوان دست راستم را که در حادثه زمین خوردن در سانتاکلارا آسیب دیده بود، برای رعایت ادب بالا بردم. با این چهار تن درباره مسائل و مشکلات جهان سخن گفتم، حوادثی که هر بار پیچیدهتر از قبل میشدند.
- در نشست روز گذشته، رئیسجمهور ایران را بسیار آرام، بدون تشویش و کاملا بیتفاوت نسبت به تهدیدات یانکیها دیدم. وی از قابلیت ملتش برای مواجهه با هرگونه تجاوزی مطمئن بود و از توانایی تسلیحاتی ایران نیز اطمینان داشت، تسلیحاتی که بیشتر آنها را خودشان تولید میکنند تا به متجاوزان درسی فراموشنشدنی بدهند.
- احمدینژاد درباره موضوع جنگ حرفی نزد، ذهنش بر عقاید بازگو شدهاش در دانشگاه هاوانا متمرکز بود. جایی که درباره مبارزه بشریت برای حرکت به سوی جلو و دستیابی به صلح، امنیت، احترام و کرامت انسانی به عنوان آرزوی همه بشریت در طول تاریخ سخن گفته بود.
- از جانب ایران اطمینان دارم که به حرکت نسنجیدهای که سبب آغاز جنگ شود، دست نمیزند. اگر جنگی نیز رخ دهد، تنها نتیجه ماجراجویی و بیمسوولیتی امپریالیسم است.
- فکر میکنم وضعیت سیاسی ایجاد شده پیرامون ایران و خطرات یک جنگ هستهای که از آن ناشی میشود، برای همه طرفهای درگیر، چه سلاح هستهای داشته باشند و چه نداشته باشند، بسیار حساس است، زیرا این اتفاق موجودیت بشریت را تهدید میکند. خاورمیانه به پر تنشترین منطقه جهان تبدیل شده است، جایی که منابع انرژی حیاتی برای اقتصاد جهان در آن منطقه تولید میشوند.
- هر کسی از این آرامش آمریکا و اروپای متمدن حیرتزده میشود، در حالی که آنها کمپینی را با یک حرکت سیستماتیک تروریستی نفسگیر به وجود آوردهاند. همین بس که یکی از خبرگزاریهای مهم اروپایی چنین خبری را مخابره میکند: "روز چهارشنبه با قتل یک مسوول نیروگاه هستهای نطنز در ایران و از ژانویه سال 2010، چهار دانشمند هستهای به قتل رسیدهاند."
29219