زهرا خدایی
این روزها حال رجب طیب اردوغان چندان مساعد نیست. کمرنگ بودن حضور او در عرصۀ داخلی و بین المللی و طفره رفتن از ارائه پاسخی در این زمینه این شائبه را تقویت کرده است که او با بیماری سختی دست و پنجه نرم می کند. آخرین باری که از او در خصوص بیماری اش سوال کردند، پاسخ داد: "تنها خداوند متعال آگاه است که هر یک از ما چقدر زمان برای زندگی داریم." پزشکان که در آخرین عمل جراحی، 20 سانتی متر از رودۀ او را خارج کردند، امیدوارند که او به زندگی طبیعی بازگردد. اما اطلاعات منتشر شده طی هفته های اخیر حاکی از آنست که حال نخست وزیر 58 سالۀ ترکیه چندان تعریفی ندارد. با این حال نزدیکان او خبر داده اند که حال او مساعد است و از سرطان خبری نیست.اما سوالی که مطرح می شود اینست که با حذف آرام رجب اردوغان از حزب عدالت و توسعه، حزبی که ترکیه را طی یک دهۀ اخیر به اوج رشد اقتصادی و سیاسی رساند، آیا ترکیه باز هم پیشتاز تحولات منطقه خواهد بود؟ آیا با حذف چهرۀ کاریزمایی اردوغان، عدالت و توسعه می تواند فردی اسلامگرا به حاذقی و ذکاوت اردوغان را جایگزین کند؟ آیا زمان مناسبی برای مانور و بهره برداری سایر احزابی نیست که اردوغان را به خودرأیی متهم می کردند؟ خبر پاسخ به همۀ این سوالات را از فیروز دولت آبادی سفیر سابق ایران در ترکیه جویا شده است که در ذیل آن را می خوانید.
در صورتی که اردوغان نتواند با توجه به بیماری اش، حزب و کشور را اداره کند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
در حزب به طور اصولی بدین گونه است که مهمترین فرد بعد از اردوغان ریاست حزب را برعهده می گیرد و در شرایط فعلی نیز مهمترین فرد بعد از اردوغان، عبدالله گل، ریاست جمهوری کشور است. اگر چنین اتفاقی بیفتد، گل هم رییس حزب خواهد بود و هم رییس جمهور و فرد دیگری به عنوان نخست وزیر منصوب خواهد شد.
آیا احتمال تضعیف عدالت و توسعه وجود دارد؟
قطعاً سبب تضعیف موقعیت عدالت و توسعه خواهد شد. وجود شخصیت کاریزمایی همچون رجب طیب اردوغان در رأس این حزب که محبوبیت بسیار بالایی نیز به سبب مدیریت قوی و محکم در عرصۀ اجرایی بدست آوره است، امتیاز بزرگی برای عدالت و توسعه است و حذف او قطعاً به حزب لطمه می زند و آن را ضعیف می کند. ولی این فرایند در کوتاه مدت خیلی اثر وضعی ویژه روی حزب نخواهد داشت. اما در بلندمدت مثلاً طی فرآیند سه تا چهار ساله ممکن است در جریان جابجایی قدرت در ترکیه، این حزب از حزب درجه اولی به حزب دوم تبدیل شود.
بعد از عدالت و توسعه، چه حزبی شانس صعود به درجه اولی را دارد؟
حزب جمهوریخواه خلق به لحاظ جایگاه بعد از عدالت و توسعه قرار دارد. هم در دورۀ قبل و هم در فعلی حزب دوم ترکیه است. اما فاصلۀ آنها با عدالت و توسعه فاصلۀ زیادی است و تقریباً نصف این حزب پتانسیل بیرونی داشته است. این حزب رشد زیادی داشته اما فاصلۀ آنها با عدالت و توسعه زیاد است. حزب جمهوریخواه خلق، حزبی قدیمی است که توسط آتاتورک بنا شد. در دورانهای مختلف در قدرت بوده است و متشکل از سکولارهاست. جدای از تفارق در حوزۀ ایدئولوژی میان عدالت و توسعه، سکولارهای جمهوری خلق بیشتر به جنبه های ملی گرایانه در صحنۀ سیاسی توجه دارند اما عدالت و توسعه بیشتر بر جنبه های دینی مسائل توجه دارند. اما از لحاظ اقتصادی هر دو به اقتصاد باز اعتقاد دارند. از طرفی روابط سکولارها با ارتش و نیروهای نظامی بهتر است.
با توجه به تحرکات نظامیانِ در سایه، این احتمال وجود دارد که با تضعیف عدالت و توسعه، ثبات سیاسی دستخوش تغییر شود؟
خیر. تجربۀ 50 ساله انتخابات در ترکیه و همچنین پایداری و ثبات دورۀ اخیر( 10 سال) که عدالت و توسعه آن را شکل داده مانع از بی ثباتی در کشور می شود. از سویی نظارت اروپا بر ترکیه بسیار گسترده و دقیق شده است. به نظر من بی ثباتی ترکیه را تهدید نمی کند.
عدالت و توسعه طی یک دهۀ اخیر با سیاست های مدبرانه، ترکیه را به لحاظ اقتصادی در جایگاه شانزدهم اقتصادهای برتر جهان قرار داده است. با تضعیف عدالت و توسعه آیا این روند هم دستخوش تغییر خواهد شد؟
تضعیف و تخریب اقتصاد بسیار آسانتر از ساختن و درست کردن آنست. یکی از دلایل موفقیت اردوغان و حزب عدالت در مدیریت و توسعۀ اقتصادی این کشور ریشه در چند دلیل دارد: اول اینکه آنها افراد سالمی بوده اند. دوم اینکه آنها قانون پذیر بوده اند یعنی تمام مقررات و مصوبات بودجه و تعهدات بین المللی خود را طبق نظم و قاعده و با حداکثر دقت به انجام رساندند. سوم اینکه آنها نمی خواستند سهم کسی را در بازار به نفع خود مصادره کنند. در واقع ترکیه با بزرگ کردن اقتصاد ترکیه برای خود سهم تعریف کرد. ترکیه رقابت منفی با رقبای خود در حوزۀ اقتصادی ایجاد نکرد. این دلایل در کنار سخت کوشی و پیگیری مستمر فعالیت ها، ترکیه را به این جایگاه رسانده است. اما تخریب همۀ این زیرساخت ها کار بسیار آسانی است. یک دولت بی نظم و قانون گریز و فاسد می تواند اقتصاد را به ویرانی سوق دهد و دچار مشکل کند. این قابل پیش بینی است که اگر حزب، آقای اردوغان را از دست بدهد مشکلات در آن بروز کند.
آیا برای سایر احزاب و جریانها نیز الحاق به اتحادیه اروپا به همین اندازه مهم است؟
در گذشته جریانات غیر اسلامی در ترکیه بیشترین گرایش آنها برای عضویت، مسائل اقتصادی ترکیه بود. احزاب اسلامی در ترکیه بیشترین گرایش آنها برای عضویت به خاطر بدست آوردن فضای سیاسی مساعد و باز بود که بتوانند در قدرت مشارکت کنند. در حال حاضر موقعیت اقتصاد ترکیه بسیار خوب است. احزاب غیراسلامی چندان گرایشی به این عضویت ندارد و بیشتر روی جنبه های ملی گرایی خود تکیه می کنند. اگر فرایند مشارکت احزاب اسلامی به همین شکل باقی بماند و مقداری روابط آنها با جناح های لائیک تقویت شود، فکر نمی کنم که آنها تمایلی به فضاهایی داشته باشند که مشروعیت شان را از بیرون بدهد.
در بُعد منطقه ای آیا با جابجایی قدرت در ترکیه، احتمال تغییر در سیاست های ترکیه وجود دارد؟
تغییراتی رخ خواهد داد. عدالت و توسعه گرایشات منطقه ای شدیدی داشت. استراتژی و دیپلماسی قوی ترکیه و سیاست تنش صفر با همسایگان که احمد داوود اوغلو مبدع آن بود، جایگاه منطقه ای ترکیه را بسیار ارتقا داده بود. در حالیکه احزاب دیگر به این استراتژی به عنوان یک استراتژی دست دوم نگاه می کردند. در حالیکه در گذشته هدف آنها بیشتر ادغام جهانی و عضویت در اتحادیه اروپا بود. قطعا با جابجایی هایی سیاسی که در آینده صورت خواهد گرفت، سیاست های منطقه ای ترکیه نیز دستخوش تغییر خواهد شد. عدالت و توسعه به دلیل گرایشات اسلامی تمایل زیادی به نقش آفرینی در مسائل خاورمیانه و بحرانهای موجود در این منطقه از جمله اعراب و اسراییل داشت. در حالیکه احزاب لائیک هیچیک این گرایش را نداشتند و چندان وارد در صحنۀ سیاسی خاورمیانه نمی شدند.
51263