تازه متوجه شدم که من هم دلم می خواهد، شما را نمی دانم
با هم بخوانیم شاید که شما هم دلتان بخواهد....
"همیشه دلم می خواست از آدمای خاص دفاع کنم شاید بگید برای جاه طلبی ، ولی نه، برای اینه که آدمای مظلومیند و حالا که تشتشون از بام افتاده همه کاسه کوزه ها رو سر اونا میشکنن. یادوتون بیارید روزهایی رو که میخواستن صدام رو محاکمه کنن ، خیلی دوست داشتم وکیلش بشم ، از امریکا و تونس و فرانسه وغنا و بورکینافاسو وکیل داشت از ایران نداشت. شاید اگر همزمان با دادگاه نورنبرگ وکیل بودم میرفتم و از رهبران نازی که منشا خدمات زیادی به همین ایران خودمون بودند وکالت میکردم! حیوونکیا میگن از نژاد آریایی ها بودن! الان هم وقتی حسنی مبارک بیچاره رو توی قفس میبینم با تله پاتی بهش پیام میفرستم که هیچ نگران نباش ، من با قوی ترین اصول و مهارتهای دفاع به شرط نتیجه کمکت میام. هر کی رو می بینم می پرسم حال مبارک چطوره؟!
راستش در محاکمه خیلی از بزرگمردانی که بعضی ها بهشون میگن دیکتاتور، شرکت کرده ام براشون دست تکون دادم. مثل رادووانوویچ صرب و پیر بامبای کنگویی . من اونا رو قربانی جنایت دیگران میدونم. اونا رو مستحق دفاع میدونم.
الانم مدتیه دلم گرفته میخوام برم آقای دکتر رو پیدا کنم بگم دکتر جان، عزیز برادر وکیل نمیخوای؟ وکیل افتخاری ها! نه اینکه پولی، پولویی چیزی بخوام، تازه افتخار هم می کنم یه روزی بگم من وکیل همین دکتر سعید مرتضوی بوده ام که الان به این مقامات رسیده. درسته خودت اوستایی و آخرشی ولی بد نیس یه وکیل هم توی پروندت حضور داشته باشه. بالاخره اخبار رو که میتونه بیرون دزر بده!
به هر حال برادر جان اگر این توفیق را پیدا نکردم میخوام درسمو پس بدم. چن تا توصیه دارم:
1. ذره ای به خودت شک راه نده. اصلا متزلزل نباش. محکم بایست. توکاری نکرده ای. تو اون روز مرخصی بودی. این را به خودت تلقین کن. نه! باور کن. بباوران. تو از اتهامات بزرگتری رها شده ای . هیچ کس جرات نداره اتهامی به تو بزنه.اونهایی که این نابخردیها را میکنن شما را نشناخته اند. ندیده ان سرنوشت کسی که چنین اتهاماتی رو وارد بکنه چی میشه؟! قضیه اون زنه یادته؟اسمش چی بود؟! زهرا کانادایی؟!همون که تو اوین سرشوهمچین کوبیده بود به تخت که مرده بود! اونقدر اون وکیل کوبید و کوبید، هی با رادیو فردا و سیمای دیروز و روزی نامه های امروز مصاحبه کرد، هی تو این سایت و اون سایت نوشت و نوشت، دیدی آخرش چی شد؟! چقدر زندان رفت، الانم که به 18 سال زندان در تبعید محکوم شده ولی آیا خمی به ابروی مبارک نشست؟!حالا بذار سازمان ملل انقدر قطعنامه صادر کنه که قطعنامه دونش پاره بشه!
با اینکه متهم به معاونت در قتل عمد و چندتا خورده اتهامی ولی می بینی که نه قراری نه مداری. این نشون می ده که وضعیت همچین هم بدی نیست!
2. توصیه دوم این که بهترین دفاع حمله است. اینو شطرنج بازهای پارک لاله یادم دادن. خوب جواب میده. البته این تو وسط بازی خوبه. تو اولشو خوب اومدی. حالا که وسط بازیه باید حمله کنی. باید از همه مهره هات استفاده کنی. برای هر کدام ماموریتی تعیین کنی ،کوری بخونی، رجزخوانی کنی. باید تو دلشون رو خالی کنی.ن کنی، قطرها رو بگیر پیاده هارو بفرست جلو، مرکز رو تسخیر کن . اونایی که وامدارتن یا به واسطه مسئولیتایی که داشتی از چیک و پوک زندگیشون خبر داری آچمزشون کن تا کمکت کنن. تکون خوردن افشاشون کن.تو زمین اونا بازی کن. از دادن قربانی نترس. راستی گفتم قربانی... تو خودت قربانی هستی. تو یک پدیده ای. اجتماع ، شرایط ، اوضاع و احوال، تاریخ، فرهنگ، تقدیر، قضا و قدر،تورم، صور فلکی، تصمیم سازی ها، فشار ها و غیره این مسائل را ایجاد کرده. اینا بهترین دفاعیه اس. به اینا میگن فرافکنی ولی بذار بگن . استفاده کن. یه جور حمله اس. بگو اونا که تو کهریزک کشته شدن اصلا مشکل داشتن،مریض بودن، تازه معلومم نیس کشته شده باشن. تو این زمینه جای کار هس. میدونی که؟! امریکا، اسراییل، خارجی ها و ... گوانتانامو، ابوغریب اینا چیزاییه که میشه با ذکر فجایعشون ، فضای اینطرف رو کمرنگ تر کرد. فرو گذار نکن.
3. اما توصیه وشگرد آخر به هم ریختن صحنه بازیه. یعنی یه اتفاقی یه چیزی، یه دفعه بازی رو دگرگون میکنه . این مال وقتیه که مهره هاتو از دست داده باشی، اونایی که پشتت بودن جا زده باشن، یا کونسه های اطرافیان به ضررت تموم شده باشه، این مرحله اسمش آخر بازیه که البته به اونجا نمیرسیم. ولی اگر رسیدیم باید همه رو به هم بریزی. نباید واگذار کنی. یه جوری باید امداد غیبی برسه که صفحه بازی رو (تو بخون صحنه رو) به هم بزنه. بعد معلوم نشه جای مهره سفید کجا بوده سیاه کجا. سره کجا ناسره کجا.
قوربون داداش
حبیب نژاد"
* علیرضا دقیقی؛ وکیل پایه یک دادگستری