عبدالجبار کاکایی متولد ایلام است و مدرک کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دارد. علاقه او بیشتر غزل و مثنوی است و ترانههای او توسط بسیاری از خوانندگان خوانده شده است.
از جمله آثار این شاعر «آوازهای واپسین»،«مرثیه روح»،«سالهای تاکنون»، «حتی اگر آیینه باشی» و....
سه ترانه منتشر نشده این شاعر را میخوانید،البته ترانه راز های یک خانه با صدای رضا یزدانی در برنامه ویژه تحویل سال احسان علیخانی پخش شد.
بیزارم ازین ساعت دیواری
از شب شب طاقت کش بیداری
از دلقک این بازی سر در گم
از دیدن این صحنه تکراری
هر ثانیه در مغزم، میکوبد
چون چکش بیوقفه نجاری
سی سال به هر حادثه" نه "گفتم
تاوان پذیرفتن یک " آری"
دلخون شده عقده ناکامی
ویران شده غارت بسیاری
طاعون زده عشق اهورایی
عبرت زده شور فداکاری
آبادی من سوخت به ویرانی
سربازی من مرد به سرداری
ای کاش که عقل من و تو کم کم
برخیزد ازین بستر بیماری
راز های یک خانه
بی هیچ اسمی می شه عاشق شد
بی هیچ اسمی می شه عاشق شد
بی هیچ ردآشنا رو خاک
من سالها عاشق شدم بی تو
یک حس بی تفسیر وحشتناک
من عاشق رفتار های تو
این ترس بیاندازه شیرینم
تو عاشق چیزی که پنهونه
من عاشق چیزی که میبینم
بی هیچ اسمی میشه عاشق شد
جادوی این دلدادگی کم نیست
تا سیبهای سرخ بیتابند
حوای من تقصیر آدم نیست
دور از تو افتادم ولی هر شب
حس میکنم بسیار نزدیکی
خاموش شد فانوس من ای کاش
عادت نمیکردم به تاریکی
بیهیچ اسمی میشه عاشق شد
بیهیچ نامی از تو یا از من
بیدار کن این ترس پنهونُ
این عادت هر روزه رو بشکن
حس دلتنگیمُ بشناس حسی که شنفتنی نیس
راز این خونه سکوته بعضی حرفا گفتنی نیست
اگه این ترانه هر شب سرشُ به درنکوبه
کی میدونه با تو بودن واسه من بده یا خوبه
*****
رد میشن آدمای بیتفاوت
از رو پلای عابر پیاده
یه لحظه آسمونُ حس میکنن
ببین چقد دلخوشیا زیاده
تو زندگی فکرای دور و نزدیک
فرصت دیدن بهارُ کم کرد
غمای بیخودی بزرگ و کشدار
زیاد شد و حوصله ها رُ کم کرد
بهار اگه عطر تو رو نیاره
گل از گل شکوفه وا نمیشه
مثل پرنده عاشق بهاریم
هیچکی تو دنیا مث ما نمیشه
رود اگه عاشق نباشه اسیره
یه جا تو مرداب میمونه میمیره
سر میزنه به سنگ و خار و خاشاک
میخواد که دریا رو بغل بگیره
تادل داری دنبال چیزی بگرد
که زندگی از تو نکرده پنهون
کلاف گنجشکای روی شاخه
ردیف کفترای دور ایوون
کی از تماشای جوونه سبزه
کی از تولد پرنده شاده
وقتی که شاخهها به هم میخورن
کی عاشق زمزمههای باده
رد می شن آدمای بیتفاوت
پشت همین پنجرههای بسته
میخوام سکوتُ بشکنم تو کوچه
میخوام بگم کی عاشقه کی خسته
57244