سال 1390 تا این لحظه بدترین سال برای محیط زیست ایران بوده است؛ این قضاوت را نه فقط به پشتوانهی بیش از دو دهه حضور مستقیم خود، به عنوان پژوهشگر این حوزه اعلام میدارم؛ بلکه به شهادت اسناد، مدارک، گزارشهای تحقیقاتی پراکنده و حتا تاریخ 85 ساله و مکتوب قدیمیترین روزنامه کشور؛ اطلاعات هم میتوان به سهولت مدعای فوق را ثابت کرد.
سقوط 36 پلهای ایران در جدول عملکرد زیستمحیطی یا EPI در سال 2012 به نسبت دوره قبل در 2010 و نیز تداوم این سقوط به میزان 61 پله در طول شش سال اخیر، آشکارترین و خللناپذیرترین شاهد این مدعاست[1]. مدرکی که نشان میدهد روند شتابناک و رو به قهقرای طبیعت ایران از سال 2006 تاکنون در بین کشورهای جهان بیرقیب بوده است! امّا چرا؟ چگونه کار را به این بیسامانی رساندیم؟
حقیقت این است که سالهاست مسیر توسعه اغلب از دل مناطق حفاظت شده و پارکهای ملی کشور، یعنی ارزشمندترین و بیرقیبترین بومسازگانهای وطن میگذرد؛ کافی است نگاه کنیم به ماجرای تلخ پارک ملی نایبند که چگونه قربانی توسعه میدان پارس جنوبی در عسلویه شد؛ یا ماجرای اکتشاف و استخراج نفت در پارک ملی کویر که سبب شد تا آشکارا دست چینی ها برای تجاوز به بکرترین پارک ملی کشور باز شود ؛ یا قطع 30 هزار اصله درخت بلوط در منطقه حفاظت شده دنا برای عبور خط لوله گاز یا تجاوز باورنکردنی به دیرینه ترین باغ گیاه شناسی ایران در نوشهر به بهانه احداث جاده کمربندی یا مرگ بیش از یک میلیون نفر از درختان نخل اروند کنار به دلیل تعدد طرح های سدسازی و انتقال آب در بالادست رودخانه های کارون و دز ، یا مرگ تالاب قوری گل به بهانه توسعه گردشگری یا شوخی تلخی به نام پارک ملی خجیر در کنار دست پایتخت که در آن هر کارکرد و سازه ای را می توان دید جز منطقه ای امن برای حیات وحش! و ده ها مورد نظیر آن[2].
آیا پیامد این انتخاب مسیر برای توسعه، نباید سقوط 61 پلهای باشد؟
اگر امروز هموطنان عزیز ما در ایلام ناگزیر از تحمل ریزگردهایی به میزان بیش از 43 برابر حد مجاز در آسمان شهرشان هستند، رقمی که برای بسیاری از مردم ساکن در خوزستان تا هفتاد برابر حد مجاز هم رسیده است؛ کابوس همچنان می تواند ویرانگرتر بشود و روزی را درک کنیم که در آن میزان یاد شده را مردم ساکن در تهران هم احساس کنند. همان گونه که ده سال پیش فقط مردم یک استان با ریزگرد درگیر بودند، اما اینک ریزگردها آسمان 20 استان کشور را متأثر کرده اند.[3]
آیا انفعال کامل دستگاههای متولّی در این حوزه، نباید در هیبت سقوط پایداری اکولوژیک سرزمین خود را بنمایاند؟
مرگ گاوخونی[4] و تکرار غمانگیز ماجرای خشک و آبدار شدن زاینده رود در دیار زندهرود[5]، به همراه خشک شدن اغلب تالابها و دریاچههای داخلی کشور مانند بختگان، طشک، کمجان، گندمان، ارژن، پریشان، کافتر، میقان و آجی گل، نشان داد که کشور بیش از هر زمان دیگری در معرض کانونهای بحرانی فرسایش بادی و چشمههای تولید گرد و خاک داخلی قرار گرفته است که شاید بدترین مورد آن، در دریاچه ارومیه رخ داد؛ جایی که حدود 400 هزار هکتار از وسعت بزرگترین دریاچه کشور، عملاً به کویر نمک تبدیل شد و بزرگترین رخداد بیابان زایی قرن را به نام خود سند زد.
حال اگر به همهی این موارد، اتفاقات دیگری چون خشک شدن حدود 30 درصد از رویشگاه زاگرس[6]، به ویژه شرایط بسیار بحرانی در دشت برم[7] واقع در جنوبیترین بخش از زاگرس را اضافه کنیم و یا به یاد آوریم که میزان اُفت سطح آب زیرزمینی در هفتاد دشت کشور از مرز 2 متر در سال هم گذر کرده است و یا ببینیم که چگونه یگانه پارک ملی خشکی/ دریایی کشور در تالاب بینالمللی بوجاق میرود تا قربانی توسعه در بندر صیادی کیاشهر شود[8]، و یا قصهی تکراری آلودگی هوا در کلانشهرهای کشور و غلظت وحشتناک آلایندههای خطرناکی چون آزبست را مرور کنیم؛ آنگاه درمییابیم که چرا سال 90 را باید مانند نامش، بحرانیترین سال برای محیط زیست ایران نامیده و آرزو کنیم در ثانیههای باقیمانده از وقت اضافه، مردم و مسئولین از خواب غفلت بیدار شده و عملاً نشان دهند که آنقدر برای محیط زیست ارزش قایل هستند که اجازه ندهند، هیچ مصلحتی، ملاحظات محیط زیستی را اینگونه ناجوانمردانه ذبح کند.
شاید اگر در سال 1390، طبیعت ایران شاهد از دست دادن دو تن از فعالترین کوشندگان محیط زیست خود یعنی شادروان یاسر انصاری و استاد کامبیز بهرام سلطانی بود؛ یک دلیلش برگردد به همین شرایط غمانگیز حاکم بر محیط زیست وطن؛ شرایطی که تاب و توان را از عاشقان واقعی این زیستبوم ناهمتا گرفت و کاری کرد تا آنها ماندن در این طبیعت در حال سقوط را تاب نیاورند.
*عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور
--------------------------------------------------------------------------------
[1] http://sharghnewspaper.ir/News/90/11/17/23994.html
[2] http://mohammaddarvish.ir/9002.aspx
[3] http://mohammaddarvish.ir/post-2126.aspx
[4] http://mohammaddarvish.ir/post-2133.aspx
[5] http://sharghnewspaper.ir/News/90/05/10/7019.html
[6] http://sharghnewspaper.ir/News/90/05/03/6319.html
[7] http://sharghnewspaper.ir/News/90/08/30/17382.html
[8] http://sharghnewspaper.ir/News/90/08/23/16841.html
47234