تاریخ انتشار: ۱۹ فروردین ۱۳۹۱ - ۱۷:۱۱

گفت و گو با ناخدایی که از کودکی روی دریا بوده است

نفیسه حاجاتی: «من بچۀ خوزستانم ولی 30 ساله که در این منطقه زندگی می‌کنم. من سی‌ساله نا‌خدای لنج هستم. پدرم هم ناخدا بود. با پدرم که دریا می‌رفتم نه نقشه داشتیم، نه بی‌سیم و نه وسایل دیگر. فقط یک قطب‌نمای کوچک داشتیم. می‌رفتیم خور‌موسی برای صیادی. خور موسی منطقه‌ای است که یک جا، صد‌متر عمق دارد و یک جا یک‌دفعه از صد‌متر می‌رسد به یک متر. پدر من سواد نداشت ولی در حساب و کتابش خیلی دقیق بود، مثل اینکه دریا را متر به متر می‌شناخت. آن ‌موقع‌ها، این برای من عجیب بود. قدیمی‌ها این طوری بودند.»

«کارگاه فهم معماری ایران» یک رویداد فرهنگی و علمی است برای درک معماری مناطق مختلف ایران. این بار هم بوشهر در آخرین روزهای فروردین میزبان معماران جوانی از سراسر ایران خواهد بود. معمارانی که می‌خواهند برای فهمیدن معماری بوشهر، چند روز زندگی بوشهری را درک کنند.

و خب برای درک زندگی در منطقه‌ای که با دریا قرابتی ناگسستنی دارد، باید به سراغ زندگی‌های عجین شده با آب رفت؛ دریانوردان بوشهری نماینده بخش مهمی از زندگی جاری در این منطقه هستند. برای همین پای صحبت‌های ناخدا خلفی، رئیس صنف لنج داران بوشهر، نشستیم. کسی که از کودکی با دریا زندگی کرده و خیلی راحت می‌تواند ساعت‌ها برایتان از ناخدا بودن، لنج سازی و دریانوردی صحبت و شما را با دنیای دیگری، دنیای زندگی با دریا، آشنا کند.

ناخدا خلفی به کودکی‌اش اشاره می‌کند. به سال‌هایی که با پدر، که او هم ناخدا بوده، بدون نقشه و بی‌سیم به دریا می‌زدند. بعد می‌گوید: «حتی ده‌سال پیش هم که ناخداهای قدیمی دریا می‌رفتند و لنج دچار حادثه می‌شد، مثلاً طوفان می‌گرفتف با هَم‌سَنگالِشون (کسانی که با هم به دریا می‌رفتند) که در دریا حرکت می‌کردند با بی‌سیم حرف می‌زدند و وسیلۀ خیلی پیشرفته‌ای نداشتند.»

او ادامه می‌دهد: « در همین بوشهر، ناخدا داشتیم که ساعت دو، سه نصفه‌شب با گَرگور (قفس‌های دریایی) ماهیگیری می‌رفتند و این قفس‌ها را تا عمق 80 متر در دریا می‌انداختند و هیچ نشانه‌ای هم نمی‌گذاشتند و وقتی برمی‌گشتند به راحتی پیدایش می‌کردند. بیش‌تر روی ستاره‌ها حرکت می‌کردند و جریان‌های جزر و مد دریا را هم در نظر می‌گرفتند.»

تابستان برای دریا رفتن بهتر است. این نکته را ناخدا خلفی می‌گوید و بعد توضیح می‌دهد که: «جزر و مد اینجا هم شب و روز اتفاق می‌افتد و هم فصلی. مثلاً جزر و مد زمستان با تابستان فرق می‌کند و این تفاوت در میزان بالا و پایین رفتن آب است. مثلاً در صبح‌های خرداد‌ماه آب بی‌اندازه بالا می‌آید و بعد از‌ظهر به همان اندازه پایین می‌رود و جزرِ کامل رخ می‌دهد. در بهار و تابستان بیشترین میزان جزر و مد را داریم و در پاییز و زمستان کمترین میزان را. در قدیم، بر‌اساس طلوع و غروب ماه هم جزر و مد را تشخیص می‌دادند. مثلا اگر اینجا (بوشهر) مد باشد، دریانورد می‌داند زمانی که به دهانه ‌اروند برسد ـ هنگام غروبِ ماه ـ آنجا جزر خواهد بود.»

ناخدا معتقد است دریانوردی این روزها، زیاد بین جوانان طرفدار ندارد و خیلی از حرفه‌های مرتبط با دریا به زودی منقرض خواهند شد. او می‌گوید:« بعد از ما این کار تمام می‌شود. ما به این کار عادت کرده‌ایم ولی برای جوانان کار بسیار سختی است. برای مردان قدیم، کار سخت نبود مثلاً اگر می‌خواستند بار را پیاده کنند، چون جرثقیل نداشتند و در ضمن ممکن بود لنج نتواند در ساحل پهلو بگیرد و 20 متر با ساحل فاصله داشته باشد، تخته‌هایی را از لنج به ساحل می‌گذاشتند، بارها را روی دوش تا ساحل می‌آوردند. امروز کسی این کار را نمی‌کند. این حرفه تا 10 سال دیگر از بین خواهد رفت. حرفۀ گلّافی (ساختن لنج) هم در حال منقرض‌شدن است. وقتی کسی نتواند از کاری امرار معاش کند از آن دست خواهد کشید و حرفه منقرض خواهد شد.»

دریا برای مردمان جنوب به ویژه مردان دریانورد بوشهر، معنای دیگری دارد. برای همین است که ناخدا خلفی تاکید می‌کند: «دریا بخشی از زندگی ماست. من در دریا غرق شدم، اسیر شدم ولی دریا را رها نکردم. دریا برای ما سراسر خاطره است.»
4747

منبع: خبرآنلاین