به گزارش خبرآنلاین از ایلام، متن یادداشت فلاحی بدین شرح است:
«هنگامی که ترامپ از یک سالن مجلل در عربستان سعودی اعلام کرد که ایالات متحده کار ملتسازی و مداخله را تمام کرده است و دیگر این ابرقدرت جهان «درباره نحوه زندگی کردن» به شما توصیه نمیکند. وقتی از خاورمیانهای که توسط مردم ساخته شده است تمجید کرد. وقتی از دستیابی به آیندهای که نسلهای قبل از ما فقط میتوانستند در مورد آن رویا داشته باشند اما امروز در سرزمینی از صلح، امنیت، هماهنگی، فرصت، نوآوری و دستاورد دستیافتنی شده است! اگر کسی نمیدانست گوینده این سخنان انقلابی و امیدآفرین، ترامپ است فکر میکرد فرانتس فانون متفکر مارکسیست در حال سخنرانی علیه امپریالیسم و استعمار غرب است!
او عامدانه سه کشور ثروتمند عربستان، قطر و امارات را برای مغازله اقتصادی انتخاب میکند تا هزینههایی که در جنگ با انصارالله در یمن و در دریای سرخ متحمل شده است را از جیب آنها جبران کند. برای این کار لازم بود آنها را در مرزبندی با یک دشمن و یا یک رقیب منطقهای تعریف کند. درخواست صدها میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی نشان میدهد که «اول آمریکا» بههمان اندازه که یک سیاست خارجی است یک استراتژی اقتصادی است. او میداند چگونه با رهبران مستبد ثروتمندی که در رأس کشورهایی هستند که مرز بین سیاست و ثروت شخصی در آنها مبهم است صحبت کند.
او بهدنبال القا این مهم به اعراب بود که بازوی مالی - نفتی سعودیها، قطریها و اماراتیها در حال مهندسی تغییر قدرت از غرب به شرق است. او به هر دری زد و از هر ادبیات اغراقآمیزی استفاده کرد تا بتواند قرار دادهای محکمتری با مثلث عربی مذکور ببندد. او در حالی از صلح و امنیت در خاورمیانه صحبت کرد که بزرگترین قرارداد خرید تسلیحاتی از آمریکا را با بن سلمان بست! (۱۴۲ میلیارد دلار) او در حالی در یک دروغ تاریخی از شکست داعش در سه هفته توسط آمریکا و اعراب سخن گفت که طبق اسناد متقن، آمریکا بازوی حمایت نظامی داعش بود و سه کشور عربی عربستان، امارات و قطر بازوی حمایت مالی داعش بودند و این آمریکا بود که سردار سلیمانی، بزرگترین فرمانده نابود کننده داعش را به شهادت رساند.
ترامپ که در جنگ تعرفهها شکست خورده بود در خلیج فارس به دنبال چند تریلیون دلار سرمایهگذاری بود تا استراتژی تعرفهای خود را برای احیای مجدد اقتصاد ایالات متحده متعادل کند.
او از یک طرف ایران را بهعنوان مخربترین بازیگر خاورمیانه معرفی کرد و در نفی آن بهدنبال اثبات تواناییهای کشورهای عربی بود که برای دلارهای نفتیشان برنامه بدون نقصی ریخته بود و در یک طنز سیاسی و بدون داده صحیح، آسمان خراشهای ریاض و ابوظبی را نماد توسعه عنوان کرد و از ایرانی صحبت کرد که در ۱۹۷۹ متوقف شده است و از طرف دیگر اعلام کرد که بهدنبال توافقی با ایران است تا جهان را امنتر کند!
او با ایجاد دوگانه ایران و اعراب به دنبال ایجاد یک ائتلاف عربی علیه ایران بود و از سوی دیگر چون بهتر از هر کس دیگری قدرت و تأثیرگذاری ایران در منطقه را میدانست درهای دیپلماسی با ایران را به روی خودش نبست.
«همانطور که بارها نشان دادهام، حاضرم به درگیریهای گذشته پایان دهم و شراکتهای جدیدی برای جهانی بهتر و باثباتتر ایجاد کنم، حتی اگر اختلافات ما بسیار عمیق باشد.»
ترامپ در حالی تلاش نمود از آمریکایی متفاوت سخن بگوید و بهدنبال نسبت دادن جنگ ها و تخریب های منطقه به ایران بود که هنوز آثار مخرب تهاجم آمریکا به افغانستان و عراق در خاورمیانه جاری است و حمایتهای همه جانبه آمریکا از اسرائیل غزه را در معرض یک قحطی تاریخی و محاصره غیرانسانی قرار داده است.
او در حالی از ساختن منطقه توسط مردم منطقه سخن گفت که نشانههای جنگافروزی و آدمکشی آمریکا حتی در همان لحظات ایراد خطابه فلسفی او در غزه و یمن و زخم تحریمهای غیرانسانی آمریکا بر تن اقتصاد و معیشت مردم ایران هویدا بود.
قطعاً تجار سیاسی و اقتصادی میدانند ترامپ به شکل مقطعی و صرفاً برای آن که معاملهاش را به خوبی جوش بدهد، تلاش نمود طرف معاملهاش یعنی سه پادشاهی عربی بدون دموکراسی را به این باور برساند که او فقط به سود فکر میکند و برایش فرق نمیکند این سود از چه مسیری برای او مهیا میشود! لذا ترامپ دیکتاتورها را مطمئن می کند که آمریکا مسئول مجازات آنها به واسطه گناهان شان در قبال حقوق بشر و ظلم به ملتهایشان نیست به همین خاطر است که قضاوت در مورد گناهان رهبران کشورهای دیگر را مختص خدا میداند و وظیفه خود را صرفاً دفاع از آمریکا و ارتقای منافع اساسی، ثبات، صلح و رفاه میداند!
او میداند وضعیت حقوق بشر و آزادیهای مدنی در این سه کشور چگونه است و میداند آنها میخواهند با سیاست «شستشوی ورزشی» سابقه ضعیف حقوق بشری خود را پاک کنند و با ورزش، اذهان را از وضعیت قابل تامل مولفههای دموکراتیک و حقوق بشری در این کشورها منحرف کنند. به همین خاطر است که جام جهانی ۲۰۲۲ در قطر برگزار میشود و عربستان سعودی در یک حرکت سیاسی _ ورزشی لیگ حرفهای گلف را تأسیس میکند و برای تیمها و لیگهای ورزشی هزینههای زیادی میکند.
البته آمریکا هیچگاه در منطقه خاورمیانه دوستان دموکراتیک نداشته است و هماره دیکتاتورها متحدانش بودهاند. به همین خاطر است که ترامپ با اقتصادی کردن سیاست و فرهنگ در برخورد با پادشاهی های محافظه کار عربی به دنبال عبور عامدانه از نقاط ضعف سیاسی و مدنی پادشاهان عرب بود.
از سوی دیگر چون یکی از اهداف ترامپ از چرخش رادیکالی سیاستهای آمریکا به سمت واگذاری ظاهری منطقه به ملتها دریافت جایزه صلح نوبل است در این سخنرانی و سایر سخنرانی هایش به وفور از واژه صلح استفاده می کند. «صلح از طریق قدرت» عبارت متناقضی است که هم در دور اول ریاست جمهوری خود و هم در این دوره و مخصوصاً در این سخنرانی از آن استفاده نمود؛ عبارتی که هادریان در روم باستان به کار برده بود. البته ترامپ مشخص نمیکند کدام ابعاد قدرت مد نظر اوست و آیا برای دیگران هم این حق را قائل است که برای صلح و امنیت خود، مولفههای سخت و نرم قدرت را به خدمت بگیرند یا در اینجا نیز صرفاً آمریکا حق دارد صلح را از طریق قدرتافزایی خود و در راستای منافع خود تأمین کند!؟ پاسخ به این سوال میتواند مسیرهای پیش روی جهان را به شکلی متفاوت ترسیم کند.»