ایجاد دوقطبی در میان نخبگان فرهنگ و هنر به بهانه حجاب، بخصوص در عرصه سینما و تلویزیون، آینده ویرانگری را برای جریان فرهنگ و هنر این سرزمین و حتی برای مدافعان هر دو قطب، رقم خواهد زد.

برخی معتقدند حجاب عامل دوقطبی نیست؛ بلکه یک اجرای احکام و حدود الهی است؛ اما ظاهر امر و واقعیت‌ها نشان از دوقطبی وحشت‌آور دارد که دودش به چشم همه می‌رود! نمونه‌اش حضور جریان‌های مختلف سینمای ایران در جشنواره جهانی کن و سکوت و پنهان‌کاری متولیان امر است!!

سینمای ایران که زمانی میدان‌دار معرفی ایران در عرصه‌های جهانی بود با ایجاد این فاصله‌گذاری‌ها دچار رکود و رخوت و حاشیه‌های کم‌ارزش و بی‌محتوا شده تا بدانجا که بجای بحث و گفتگو درباره تأثیر اثر مطرح شده در جشنواره‌های جهانی، تبدیل به قهر و خصم و کینه و الفاظ توهین‌آمیز شده است. و هر دو گروه به‌خاطر ایجاد این دوقطبی، بدون بهره‌برداری از موقعیت‌های مطلوب خود، همانند دو دشمن متخاصم روبروی هم قرار گرفتند و در این میان جشنواره کن با سوءاستفاده از این تفرقه و جدایی مقاصد سیاسی خود را بیشتر و بهتر اعمال می‌کند.

جعفر پناهی یک فیلمساز خوب ایرانی بود که به‌غلط و اشتباه، تبدیل به اپوزیسیون شد. به همین دلیل نوع رفتار و کلامش هم با هیچ یک از آداب اپوزیسیون سازگار نیست، هرچند مجوزهای لازم را کسب نمی‌کند؛ اما آزادانه در ایران چند فیلم می‌سازد و آزادانه پاسپورتش در فرودگاه ایران مهر خروج می‌خورد و در جشنواره کن حضور می‌یابد. آنجا هم بجای آنکه درباره اثرش صحبت کند جلوی خبرنگاران از ممانعت‌های داخل ایران می‌گوید؛ اما بعد می‌گوید به‌زودی به ایران برمی‌گردد و فیلمش را می‌سازد!

سعید روستایی هم که نسل جدیدتر از فیلمسازان ایرانی است و اصلاً هم نمی‌خواهد نقش اپوزیسیون را بازی کند و نسبت به پناهی بسیار متبحر، خلاق و جسورتر است مجوزهای لازم را برای فیلمش دریافت می‌کند، فیلم را رسماً می‌سازد و آزادانه فیلمش و خودش به جشنواره جهانی کن می‌رود و حرف‌هایی می‌زند که معمولاً در ایران هم مطرح کرده است مثل فیلم برادران لیلا که اینجا با مجوز ساخته شد؛ اما وقتی به کن رفت توقیف شد. بازیگران فیلمش هم که در فیلم باحجاب بازی کردند به همراه بازیگران فیلم پناهی، در جشنواره کن بدون حجاب و با استایل فرهنگ جشنواره ظاهر شدند و وقتی به ایران باز می‌گردند مطمئناً فیلم و سریال خود را مجدداً بازی خواهند کرد و روستایی هم فیلمش را خواهد ساخت... .

جشنواره کن هم ظاهرا فراموش کرده که یک جشنواره معتبر سینمایی در جهان است که بزرگان سینما در آن حضور دارند و معمولاً باید فیلم‌هایی انتخاب کند که یک‌سروگردن از فیلم‌های دیگر بالاتر باشد؛ اما تبدیل شده به میدان مبارزه با معترضین به حاکمیت ایران که حتی اگر فیلمش فاقد ارزش‌های سینمایی باشد برای فیلمساز ایرانی صندلی خالی می‌گذارند! نمایندگان سازمان سینمایی نظام جمهوری اسلامی هم که در جشنواره کن حضور دارند و طبیعتاً مبلغ اهداف نظام هستند در قبال حضور این دو فیلمساز و فیلمشان هیچ‌گونه اظهارنظری نکردند انگار از دو کشور بیگانه کنار هم قرار گرفتند، حتی رییس سازمان سینمایی و گروه بین‌المللش در ایران هم سکوت اختیار کرده و کلامی درباره حضور جهانی سینمای ایران سخن نگفته‌اند. حضور گسترده سایر ایرانیان همچون کمپانی‌های پخش فیلم همچون بخش خصوصی و یا کمپانی‌های نزدیک به حاکمیت مثل سوره و یا کانون پرورش فکری و یا افراد هنرمند مستقلی همچون مهناز افشار، گلشیفته فراهانی و جدیداً خانم‌های بلاگر که به‌نوعی از نسل امروز ایران محسوب می‌شوند مسیر خود را می‌روند و جالب‌تر آنکه نمایندگان جریانات فرهنگی مثل خانه سینما و یا جریانات سیاسی مثل کمیسیون فرهنگی و یا رسانه‌های ارزشی که معمولاً در این مواقع تحلیلی ارائه می‌دهند سکوت کرده‌اند و مهم‌تر از آن، رسانه ملی است که کلامی از این رویدادهای پرشور جهانی منعکس نمی‌کند! عجب بلبشویی است!!!؟

وقتی هر کس کار خود را می‌کند و کسی به کسی نیست، چگونه انتظار رونق فرهنگ و هنر این سرزمین را داریم و چگونه انتظار داریم ایران امروز از طریق هنر سینما به جهانیان معرفی شود، نقش متولیان حاکمیتی در این مقطع چیست، کشور ایران چه بهره‌ای از این رویدادها و پدیده‌های نوظهور می‌برد؟ چه عاملی باعث این تفرقه و جدایی و بلبشویی شده و چه کسی و یا سازمانی قرار است عامل همدلی و وحدت باشند تا از موقعیت‌های خوب سینمای ایران بهره‌برداری کند؟ مردم و علاقه‌مندان سینما جدا از موضع‌گیری شخصی نسبت به یک فیلمساز تماشاگر پروپاقرص این رویدادها هستند و هستیم و خوشحالیم یک ایرانی در جهان می‌درخشد؛ اما چه کسانی و چه جریانی باید تکلیف این دوقطبی یا چندقطبی و بلبشویی را روشن کند؟

۵۷۵۷

منبع: خبرآنلاین