به گزارش خبرآنلاین، روزنامه اعتماد در یادداشتی نوشت: با این همه این پرسش را میتوان مطرح کرد در صورت گذار به یک وضعیت تثبیت شده یعنی به فرض پایان جنگ، «ترمیم پساجنگ ایران» در کدام بخشها و لایههای اصلی، ضرورت و اولویت دارد.
در پاسخ به شش محور کلان برای ترمیم ایران در دوران پساجنگ اشاره میشود:
امنیت ملی و انسداد منافذ نفوذ: تجربیات جنگ ۱۲ روزه نشان داد که دشمن بخش قابل توجهی از عملیات خود را بر پایه نفوذ اطلاعاتی و خیانت برخی شهروندان و اتباع خارجی انجام میدهد. بر این اساس مقابله با نفوذ اطلاعاتی و خیانت ملی، بازتعریف استراتژی دفاعی و امنیت شناختی ضرورت دارد. نفوذ و خیانت در بستر گسلهای اجتماعی و شکافهای هویتی تشدید میشود که بر اساس آن لازم است با تقویت هویت ملی و مراقبت از گسلهای اجتماعی و سیاسی جامعه ایران منافذ نفوذ را سد کنیم.
بازسازی حکمرانی و سرمایه اجتماعی: جنگ ۱۲ روزه همچنین نشان داد بهرغم گلایهها و نامهربانیهای جناحی و سلیقهای، اقشار مختلف مردم با زمانشناسی و موقعیتسنجی، تا پای جان در راه حراست از وطن میمانند. این مردم نجیب با هر سلیقه، فکر و اندیشه، نیازمند درک و فهم بهتر از ناحیه حاکمیت هستند که لازمه آن تن دادن به اصلاحات سیاسی و نهادی در راستای بازسازی اعتماد عمومی و تقویت سرمایه اجتماعی بر پایه مشارکت مردم و پاسخگویی حاکمیت است.
بازتعریف توان دفاع ملی بر پایه تکنولوژیهای روز: هرچند نویسنده متخصص نظامی نیست، اما تجربه جنگ ۱۲ روزه نشان داد که گفتمان دفاعی کشور نیازمند بازنگری اساسی است. جنگهای گذشته که بیشتر مبتنی بر توان بدنی و فیزیکی سربازان و نظامیان بود.امروز به جنگهای ترکیبی مبتنی بر تکنولوژیهای نظامی چون انواع هواگردها، ریزپرنده، موشکهای نقطهزن و ... و جنگ نرم رسانهای و شناختی هستند. جذب نیروی انسانی مورد نیاز نهادهای نظامی باید بر اساس این نیازها و تغییرات آنها باشد. همچنین سنت خدمت سربازی بر اساس آموزشهای آمادگاههای سنتی نه تنها جوابگوی نیازهای امنیتی کشور نیست، بلکه خود به مانعی برای آن محسوب میشود. بر این اساس نظام سربازی هم در جذب سرباز، هم شیوههای آموزشی و هم به کارگیری بر اساس نیازهای روز جامعه باید متحول شود.
بازآرایی سیاست همسایگی و سیاست همگرایی منطقهای: یکی از سرمایههای مهم جغرافیایی ایران، داشتن ۱۵ همسایه خاکی و آبی است که امکان تعاملات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و امنیتی را افزایش میدهد. با این همه در صورت پیش نگرفتن سیاست درست همسایگی، این تنوع و تعدد همسایهها میتواند به عاملی برای نفوذ دشمنان و تضعیف امنیت ملی تبدیل شود. متاسفانه عدم کنترل ورود اتباع بیگانه از کشورهای همسایه به ویژه افغانستان و اقلیم کردستان عراق (در قالب پناهنده، مسافر، تاجر و دانشجو) به تضعیف امنیت کشور منتهی شده است که در دوره ترمیم پساجنگ باید در آن تجدیدنظر جدی شود. از طرف دیگر کشور ما نیازمند تجدیدنظر در ورود به تعاملات بین منطقهای و بینالمللی است که در مواقع لازم بشود روی کمکهای آنها حساب باز کرد نه اینکه تنها تماشاگر تجاوزات دشمنان ما باشند.
تحول در سیاستهای رسانهای و فرهنگی: متاسفانه ما سیاست رسانهای مشخصی به ویژه برای روزهای جنگ نداریم و پروتکلهای رسانهای برای تمایز تهیه و نشر خبر و مخاطب قرار دادن افراد در روزهای عادی و جنگی تهیه نشده است. عجیب است که ما حتی یک شبکه ماهوارهای ویژه ساکنان سرزمینهای اشغالی (به زبانهای عبری، عربی و انگلیسی) در اختیار نداریم! اگر این شبکه به علت ملاحظات فنی و امنیتی و حتی افراد مسلط به زبان عبری محقق نمیشود، باید راههای جایگزینی را جستوجو کرد و به ویژه با بهرهگیری از شبکههای فضای مجازی، و تکنولوژی هوش مصنوعی (در ترجمه به زبان عبری) و جذب سخنوران زبان عبری از بین منتقدین یهودی ضد صهیونیستی بر این مشکلات غلبه کرد. سیاست رسانهای ما باید از تفاوتهای فکری و عقیدتی بین یهودیان اسراییل، روزنهای برای بیداری وجدانهای خفته آنها پیدا کند.
ترمیم اقتصادی و روانی جامعه: در نتیجه تحریمها وضعیت معیشتی مردم دچار آسیب شده بود و با وقوع جنگ این مشکلات افزونتر شده است. با این همه مردم با درک وضعیت خاص کشور، با نجابت آن را تحمل کردهاند. لازم است با نوسازی زیرساختهای اقتصادی و افزایش تابآوری معیشتی، ضمن ترمیم اقتصادی، زمینههای حفظ آرامش و ترمیم روانی جامعه را نیز فراهم کرد.
21302