۱۲روز مقاومت ملت ایران بار دیگر نشان داد که ریشه‌های همدلی و انسجام در بستر تاریخی و فرهنگی این سرزمین، تا چه اندازه گسترده است.

به گزارش خبرآنلاین روزنامه خراسان نوشت:در این روزها ما شاهد خلق یک تجربه ناب در زیست جمعی ایرانیان بودیم که می‌تواند به‌عنوان الگویی برای تبدیل انسجام اجتماعی به سرمایه اجتماعی، مبنای بسیاری از تحولات آینده کشور قرار گیرد. «انسجام اجتماعی» وضعیتی است که جامعه در آن سطح بالایی از همبستگی، همکاری و اعتماد میان اعضا دارد و افراد در بزنگاه‌های حساس، حول محور عنصری چون هویت ملی گرد هم می‌آیند.

نمونه این انسجام را طی سال‌های اخیر در سوانح طبیعی دیدیم. در این مقاومت ۱۲ روزه اخیر، با شهادت چهره‌هایی چون پرنیا، دختر شاعری که شعرهایش جلوه امید و آینده بود، یا پارسا، جوانی ورزشکاری که آرزویش مدال‌آوری برای ایران بود، یا نوزاد دوماهه‌ای چون رایان که مظلومانه جان داد، ضرب‌آهنگ همدلی ملی قوی‌تر شد و قشرهای مختلف جامعه، حتی آنان که شاید سال‌هاست کم‌تر دیده می‌شوند با انگیزه‌های مشترک و عشق به ایران، به صف واحد دفاع از وطن پیوستند.

حضور پررنگ و متنوع مردم در راهپیمایی‌های محکومیت تجاوز، با پوشش‌های مختلف، نویددهنده آن است که سرمایه اجتماعی فقط یک مفهوم انتزاعی نیست؛ بلکه واقعیتی عینی، مولد و قابل تقویت است. اما نباید تصور کنیم که این انسجام بی‌چون‌وچرا پایدار و همیشگی‌ است؛ بلکه باید آن را در مسیر تبدیل به یک سرمایه اجتماعی پایدار حرکت دهیم. منبعی که نه تنها در بحران‌ها، بلکه در آرامش و برنامه‌ریزی‌های توسعه‌ای باید روی آن حساب باز کرد.

«سرمایه اجتماعی»، برخلاف انسجام اجتماعی که بیشتر محصول رویدادهای خاص یا بحران‌هاست، ظرفیتی پایدار و فرآیندی دایمی است که مشارکت مدنی، اعتماد به نهادها، پذیرش تکثر، وفاق اجتماعی و آمادگی جمعی برای حرکت به سوی خیر عمومی را ارتقا می‌دهد.

برای حفظ این انسجام تا تبدیلش به یک سرمایه اجتماعی باید گام‌های مهمی برداشت. به‌طور مثال ای کاش صداوسیما در انعکاس دیدگاه‌های جریان‌های مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی و تداوم چند صدایی گام بردارد و به‌معنای واقعی رسانه‌ای ملی باشد و بماند. صداوسیمایی که مخالفان و منتقدان زیادی داشت اما به وقتش همان مخالفان برای اقدام شجاعانه سحر امامی و تقویت غرور ملی از تریبون رسمی کشورشان دفاع کردند.

چنین اقدامی حتی می‌تواند مرجعیت صداوسیما را افزایش دهد و بازوهای رسانه‌ای دشمن مثل «من و تو» و «ایران اینترنشنال» را خلع سلاح کند. ای کاش در مسیر همین خلع سلاح، هم پلتفرم‌های پخش آنلاین فیلم و سریال تولیدات بهتری داشته باشند؛ هم سازمان‌هایی چون ساترا با تولیدات آن‌ها با تساهل و تسامح بیشتری مواجهه داشته باشند.

از سویی آزادی یا تخفیف در مجازات منتقدانی که جرایم امنیتی و خشونت‌آمیز نداشته‌اند، اقدامی آینده‌نگرانه است: اینان نشان دادند دلسوز وطن‌اند و در روزهای خطر در کنار مردم ایستادند و در آینده هم نقش‌شان در هدایت ذهن کنجکاو نسل جوان و تمایزشان با اپوزیسیونی که از بیرون بنای تخریب دارد، اهمیت مضاعف دارد.

نکته مهم دیگر، اصلاح تصمیم‌گیری‌هایی است که بی‌توجه به ضرورت ها، اولویت‌ها و مصالح ملی، باعث تشدید گسست‌ها و شکل‌گیری شکاف‌های اجتماعی می‌شود؛ در این مسیر باید از تصویب قوانینی که تجربه نشان داده هزینه‌های اجتماعی بالایی داشتند پرهیز کنیم.

ما امروز به نقطه‌ای رسیده‌ایم که همدلی ملی و وحدت تجربه‌شده، ظرفیتی بی‌نظیر برای تقویت هویت ایرانی و ساخت آینده‌ای قدرتمند ایجاد کرده است؛ اما تبدیل این همدلی به سرمایه اجتماعی پایدار، نیازمند تداوم سیاست‌های مشارکتی، اعتمادسازی، بازتولید روایت‌های ملی و خلق محیطی برای تمام صداهای ایران است. این‌که دشمن تصور می‌کرد انسجام مردم ایران با موج مشکلات اقتصادی و... رو به زوال رفته، و جامعه ما آمادگی مقابله با تهدیدات را ندارد، همان گمانه اشتباهی بود که بر باد رفت.

حال آنچه آینده سرزمین ما را می‌سازد، تداوم همین تجربه‌ها و نهادینه‌سازی آن‌ها در همه سطوح تصمیم‌گیری، رسانه، فرهنگ و سیاست است؛ سرمایه‌ای که متعلق به همه، از شهدایی چون پرنیا و پارسا و رایان گرفته تا تمام ایرانیانی است که با هر باور و سبک زندگی، قلب‌شان برای این خاک می‌تپد و دل‌شان برای آینده ایران می‌تپد. اکنون وقت آن است که همگی یعنی دولت، نهادها، رسانه‌ها و مردم، بر ساخت و صیانت از این سرمایه اجتماعی بکوشیم تا ایران، نه فقط در بحران، بلکه در عصر آرامش و پیشرفت هم، مثل همیشه خانه‌ای امن و سربلند برای همه فرزندانش باشد. 

21302