شهیرترین چهره​های سال 78 به دلیل آنچه که «توقیف فله​ای مطبوعات» خوانده شد، بود؛ چهره خبرساز آخرین هفته فروردین 91 بود.

نسرین وزیری: سعید مرتضوی، «قاضی» باشد یا «دادستان تهران»، «رئیس ستاد مبارزه با قاچاق ارز و کالا» و یا رئیس دو هفته​ای صندوق بیمه تامین اجتماعی، فرقی نمی​کند. او نشان داده که در هر یک از این مصادر طی یک دهه اخیر می​تواند خبرساز باشد.
خبرسازی این بار وی از آخرین ماه سال گذشته آغاز شد. آنگاه که خبر احتمال انتصابش در راس سازمان تامین اجتماعی به گوش نمایندگان مجلس رسید و زمینه تذکر به رئیس​جمهور را فراهم آورد و خط و نشان که اگر منصوبش کنی، وزیر کار را استیضاح خواهیم کرد. (اینجا و اینجا را مطالعه فرمایید)
در کمتر از یک ماه مشخص شد که نه توصیه​های نمایندگان راه به جایی می​برد و نه خط و نشانشان. چه آنکه مرتضوی به سرعت منصوب شد، معاونانی را عزل و نصب کرد و بدهی​های معوق سازمان تامین اجتماعی را با مساعدت دولت و از جیب دولت پرداخت نمود. (اینجا و اینجا را مطالعه فرمایید)
نمایندگان هم بی​کار ننشسته و استیضاح شیخ​الاسلامی را به جریان انداختند. فرصت 10 روزه برای حضور وزیر در صحن علنی سرشار از خبرهایی بود که نام مرتضوی را در رسانه​ها زنده نگه می داشت. چه خبر احتمال لغو این استیضاح (اینجا) و چه خبر «حکمیت» که بدعتی در تاریخ پارلمان بود.
حکمیتی که امید به پذیرشش پیشاپیش استیضاح وزیر کار را منتفی کرد. وزیری که حذفش از کابینه تنها به دلیل آن بود که مطیع رئیس​جمهور بوده و بی​اختیار مرتضوی را منصوب کرده بود. (اینجا) 
ماجرای حکمیت هم این بود که مرتضوی از احمد توکلی خواسته بود میان اتهامات زاکانی و مستندات وی، حکم شود. او پذیرفت، مشروط بر اینکه مرتضوی هم نتیجه را اگر برکناریش بود بپذیرد. (اینجا و اینجا) اما او نپذیرفت و کار به استیضاح رسید و خط و نشان اینکه راز مگوی را از تریبون خواهند گفت و مردم متعجب خواهند شد. (اینجا) اینبار مرتضوی از حدادعادل مشورت می​خواهد و او هم با توصیه اینکه برکناری را بپذیرد، پیغام قول شرف مرتضوی را به استیضاح کنندگان رساند. (اینجا را مطالعه فرمایید)
اعتنا به این قول، سرآغاز فصل دیگری از این داستان بود که منجر به بازپس گیری امضای 18 نفر از استیضاح کنندگان شد و فقط علی مطهری امضایش را پس نگرفت. پا پس کشیدن استیضاح کنندگان یک طرف، موج اعتراضات دیگر نمایندگان به آنها یک طرف. تصمیم استیضاح کندگان هم «تبانی» خوانده شد، هم «سیاسی کاری» و هم «تلاشی برای کسب کرسی​هایی در هیت رئیسه مجلس نهم». (اینجا و اینجا و اینجا را مطالعه فرمایید)
دفاع چهره​هایی چون زاکانی و حدادعادل و توکلی که از سران استیضاح و پذیرش حکمیت بودند هم در این خلاصه می​شد که وقتی مرتضوی قول داده استعفا دهد، دیگر دلیلی برای استیضاح نیست و اگر این استعفا انجام نشد، بار دیگر استیضاح به جریان خواهد افتاد. (اینجا و اینجا)
هنوز اعتراض​ها در مجلس فرو نکاسته شده بود که سایت روزنامه دولت خبر داد: مرتضوی استعفا نداده است. دفتر مرتضوی هم حکمیت توکلی را رد کرد. (اینجا) خود مرتضوی هم دیدارش با توکلی را تکذیب کرد! (اینجا) احمدی​نژاد هم که به مجلس آمده بود تا از شیخ​الاسلام دفاع کند با منتفی شدن استیضاح، راه پاستور را در پیش گرفت (اینجا) اما پیش از رفتنش گفت که دولت هیچ تعهدی درباره استیضاح نداده است! (اینجا را مطالعه فرمایید)
به این ترتیب نمایندگان ماندند و قول شرفی که دفتر حدادعادل می​گوید مرتضوی به آن پایبند است اما جوانفکر می​گوید که چنین قولی در کار نیست و او در دفتر کارش حاضر است. (اینجا و اینجا را مطالعه فرمایید)
اگرچه به گفته علی مطهری، - تنها نماینده​ای که امضایش از این استیضاح پرحاشیه را پس نگرفته-، مرتضوی نمایندگان را در مجلس خام کرد و به هدفش رسید و پذیرندگان حکمیت هم سر خودشان کلاه رفت و هم جایگاه مجلس را تنزل دادند؛ اما همچنان آنها که در این ماجرا «بازی خوردند» به استعفای مرتضوی امیدوارند. هرچند که به گفته رئیس​مجلس با وجود در پیش بودن مرحله دوم انتخابات مجلس بعد و بودجه 91، دیگر امکان بررسی این استیضاح در صحن علنی نیست. حتی اگر مرتضوی استعفا هم ندهد! اما آیا آنها که به نام مرتضوی در پی کسب نامی برای خویش بودند به هدف خود دست یافتند؟ (اینجا) آنها که تا پیش از این تنها از سوی نمایندگان حامی دولت به طعنه و کنایه خوانده می شدند، در یک روز ناگهان سیبل انتقادات نمایندگان اصولگرای منتقد دولت نیز قرار گرفتند، از این جریان چه حاصلشان شد؟ (اینجا و اینجا و اینجا را مطالعه فرمایید)
/2729 
منبع: خبرآنلاین

برچسب‌ها